صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه ایران / افغانستان /

فهرست مطالب

افغانستان


آخرین بروز رسانی : جمعه 16 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

افغانستان \afqānestān‌\، کشوری در غرب آسیا، میان ایران و پاکستان. 

I. جغرافیا

ویژگیهای محیط طبیعی

افغانستان در ˚29 و ́30 تا ˚38 و ́30 عرض شمالی و ˚61 و ́31 تا ˚70 طول شـرقی واقع است ( ایرانیکا، I / 486). وسعت این کشور را در منابع مختلف از 620 تا 700 هزار کمـ‍‍‌2 دانسته‌اند (فرهنگ، 1 / 4؛ فیشر، 219؛ علی‌آبادی، 3؛ ردار، 4؛ رافرتی، 230؛ «دانشنامه ... »، 293). افغانستان از غرب با ایران، از شمال با ترکمنستان، تاجیکستان، و ازبکستان، از شرق و جنوب با جمهوری پاکستان، و در گوشۀ شمال شرقی با ترکستان شرقی (سین‌کیانگ) چین هم‌مرز است (فرهنگ، 1 / 3).

ساختار زمین و اشکال ناهمواری

افغانستان از‌لحاظ ساختار زمین و موقعیت، بخش شمال شرقی نجد بزرگ ایران را تشکیل می‌دهد (EI2, II / 221)، اما به دو ساختار زمین‌شناختی ایران (بیشتر در قسمتهای غربی) و نظام کوهستانی هیمالیا (عمدتاً در قسمتهای شرقی) شباهت دارد. شکل‌گیری عوارض امروزی زمین در افغانستان شدیداً تحت تأثیر چندین تودۀ بزرگ قدیمی و مقاوم سنگی است که به‌واسطۀ کشیده‌شدن به‌سمت شمال، به‌صورت هسته‌ها یا پهنه‌هایی درآمده‌اند که در اطراف آنها در آغاز سریهای سنگی جدیدتر به وجود آمده، و سپس به‌صورت ساختمانهای چین‌خورده در هم پیچیده‌اند و نهایتاً موجب پدیداری این اشکال شده‌اند (فیشر، همانجا). به این ترتیب، سرزمین افغانستان از‌لحاظ ریخت‌شناختی از منطقۀ کوهستانی مرکزی همراه با نواحی کم‌ارتفاع جنوبی و به‌ویژه شمالی تشکیل شده است؛ هر‌چند حواشی جنوبی با جهت جنوب غربی در مرتفعات غربی پراکنده شده‌اند (برونینگ، 80).
اشکال ناهمواری در این سرزمین عمدتاً دارای منشأ اخیر (از 26 میلیون تا 5 / 2 میلیون سال پیش) است که در خلال این دورۀ زمانی جنبشی آرام، اما گاهی رو به بالا اتفاق افتاده، و در جریان آن، واحد ساختاری هندوکش تکوین یافته است (بریتانیکا، 1978 م، I / 165). بدین‌‌سان، نظام کوهستانی هندوکش که خط عظیم تقسیم آب میان آسیای مرکزی و آسیای جنوبی به شمار می‌رود (فریزر ـ تایتلر، 3)، برجسته‌ترین عارضۀ طبیعی افغانستان به شمار می‌آید که با ارتفاعی از حدود 4 هزار تا بیش‌ از 6 هزار متر، و قللی به ارتفاع 800‘ 7 متر به طول بیش از 100‘1 کمـ‍‍ کشیده شده است و این سرزمین را به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم می‌کند (گرگوریان، 11). مرتفعات شمالی این رشتۀ مرکزی که گویای ویژگیهای واقعی آلپی همراه با دگرگونیهای شدید عصر یخبنـدان است، بـا جهتی غربی ـ شرقی امتداد یافته‌اند ‌(برونینگ، همانجا). مرتفعات منشعب جنوبی، کوههای سلیمان و سفیدکوه را تشکیل می‌دهد که مانع ارتباط طبیعی این سرزمین با شبه‌قارۀ هند است (هیثکوت، 7).
رشته‌کوههای دیگری به نام سپین‌غر، سلیمان و خواجه عمران افغانستان را از پاکستان جدا می‌سازد و رشته‌کوههای پغمان و گل‌کوه در داخل سرزمین از شمال شرقی رو به جنوب غربی امتداد دارد. به همین ترتیب، نواحی بدخشان و نورستان در دو سمت هندوکش و هزاره‌جات در بخش مرکزی، از رشته‌کوههای دیگری پوشیده شده است که همراه با دیگر شاخه‌های هندوکش و امتداد غربی آن، کوه‌بابا، سیاه‌کوه و سفید‌کوه، مجموعۀ کوهستانی پیچیده‌ای را تشکیل می‌دهند (فرهنگ، 1 / 4). در غرب هندوکش، ارتفاعْ کمتر و زمین هموارتر است، تا‌جایی‌که در برخی نواحی حتى به بیابانهای هموار منتهی می‌شود (هیثکوت، همانجا). بخشهای هموار و دشتیِ سرزمین افغانستان شامل 3 منطقه است: منطقۀ میان پایکوههای دامنۀ شمالی هندوکش و آمودریا، منطقۀ واقع میان دامنه‌های جنوب غربی در امتداد بخشهای کم‌ارتفاع مسیر رودخانه‌های هرات، فراه و هلمند و منطقۀ بیابانی جنوب قندهار («آسیاتیکا»، I / 29).

اقلیم و شبکۀ آبها

ویژگیهای آب‌و‌هوایی افغانستان کمتر تحت تأثیر عرض جغرافیایی است و بیشتر به‌واسطۀ مرتفعات آن مشخص می‌‌گردد (بریتانیکا، 1978 م، همانجا). اقلیم این سرزمین بازتاب ساختار طبیعی، و همچون دیگر ویژگیهای آن، با تنوع همراه است: در‌حالی‌که بهار و تابستان در دره‌ها و دشتهای مرتفع معتدل و مطبوع است، در قسمتهای داخلی و هم‌جوار بیابانها، خشک و گرم و غیر قابل تحمل است؛ به همین نحو، به هنگام پاییز و زمستان که قسمتهای مرتفع و شمالی با ریزش سنگین برف و سرما روبه‌رو ست، جلگه‌های مرتفع جنوبی و بیابانهای وسیع مرکزی شاهد بادهای شدید و یخ‌‌بندان است (بلیو، «افغانستان ... »، 190 ).
تفاوت درجۀ حرارت میان فصلهای گرم و سرد در افغانستان بسیار است (فرهنگ، همانجا)، به‌نحوی که در تابستان دمای هوا در نواحی بیابانی جنوب تا حدود ˚49، و در دشتهای شمالی میان ˚41 تا ˚49 سانتی‌گراد در نوسان است؛ حال‌آنکه در زمستان دمای هوا در نواحی بیابانی تا زیر نقطۀ انجماد کاهش می‌یابد (نیول،4-5 ). در ماه ژوئیه (گرم‌ترین ماه سال)، دمای هوا در نواحی کم‌ارتفاع تا ˚49 سانتی‌گراد می‌رسد و حداقل دما در زمستان میان ˚22− تا˚26− سانتی‌گراد در نوسان است. نوسان فصلی ˚45 تا˚55 سانتی‌‌گراد شاخص بیشترین و کمترین دما در بسیاری نواحی این کشور است (فیشر، 220).
شرایط اقلیمی افغانستان تا حد بسیاری تحت تأثیر جریان توده‌های هوا و بادها ست (بلیو، «مأموریتی ... »، 6). بادهای شدید موسوم به «بادهای 120‌روزه»، که با آهنگی منظم از ماه ژوئن تا سپتامبر می‌وزند، غرب کشور، به‌ویژه ناحیۀ سیستان را شدیداً تحت‌ تأثیر قرار می‌دهند (فیشر، همانجا). از‌سوی‌دیگر، تودۀ هواهای سرد که از شمال، و جریان کم‌فشار اطلس که از شمال غربی وارد افغانستان می‌شود، هوای زمستانی و اوایل بهاری را تحت تأثیر قرار می‌دهد و موجب بارش برف و سرمای شدید در مرتفعات، و بارش باران در نواحی کم‌ارتفاع می‌گردد‌ (بریتانیکا، 1978 م، همانجا). به‌این‌ترتیب، بارش باران عمدتاً محدود به ماههای مارس تا مه است و ریزش برف در طول زمستان و اوایل بهار مرتفعات را می‌پوشاند (نیول، 4). افزون بر اینها، تودۀ هواهای مرطوب خلیج فارس در تابستانها موجب رگبارهای پراکنده و رعدوبرق می‌گردد (بریتانیکا، همانجا).
میزان بارش سالانه، به‌طور متوسط، از 100 تا 150 میلی‌متر در نواحی کم‌ارتفاع و خشک غربی و شمالی، و از 250 تا 400 میلی‌‌متر در شرق کشور در نوسان است، هر‌چند این مقدار در مرتفعات کوهستانی بیشتر است (فیشر، همانجا؛ «دانشنامه»، 293).

منابع آب افغانستان به پوشش برف موجود در مرتفعات بستگی دارد (نیول، 3). 4 شبکۀ اصلی رودخانه‌ای در این سرزمین قابل تشخیص است: آمودریا در دامنه‌های شمالی هندوکش، هریرود در دامنه‌های شمال غربی، هلمند ـ ارغنداب در دامنه‌های جنوب غربی، و کابل در دامنه‌های شرقی (شهرانی، 44؛ گرگوریان، 12). تقریباً تمامی رودهای افغانستان در حوضه‌های داخلی و در توده‌های رسوبی یا ریگزارهای نواحی پست فرو‌می‌روند و تنها رود کابل، با عبور از دره‌ها و گذرگاههای کوهستانی و با پیوستن به رود سند، به دریا می‌ریزد (برونینگ، 81).
افغانستان دریاچه‌های اندک و کم‌وسعتی دارد. دو دریاچۀ مهم آن هامون صابری (در غرب و در مرز ایران) و آب‌ایستاده در جنوب شهر غزنی است (بریتانیکا، همان، I / 165-166). از دیگر دریاچه‌های آن می‌توان به گودی زره (پورداود، 2 / 290، 293) و بند امیر اشاره کرد (بریتانیکا، همانجا).

پوشش گیاهی و حیات جانوری

با توجه به تنوع اشکال ناهمواری و خصوصیات اقلیمی، کشور افغانستان طیف نسبتاً وسیعی از انواع و گونه‌های مختلف گیاهی را در خود جای داده است. این طیف شامل گیاهان قطبی و آلپی در قسمتهای مرتفع کوهستانی، تا گونه‌های خشکی و شورپسند نواحی بیابانی است (فیشر، همانجا). از کل مساحت این کشور، 3 / 46٪ زیر پوشش گیاهان مرتعی، 4 / 12٪ اراضی کشاورزی و تنها 9 / 2٪ دارای پوشش جنگلی است («سالنامۀ بریتانیکا»، 538). مرتفعات شمالی افغانستان کم‌و‌بیش از جنگل پوشیده است (بلیو، «افغانستان»، 189). به‌واسطۀ تهیۀ سوخت از چوب درختان جنگلی (فیشر، همانجا) و چرای بی‌رویۀ دام، بسیاری از عرصه‌های جنگلی از میان رفته، که این امر به فرسایش خاکهای این نواحی نیز انجامیده است (نیول، 5).
جانوران وحشی منطقۀ معتدل نیمه‌استوایی، که در افغانستان یافت می‌شوند، عبارت‌اند از: گرگ، روباه، کفتار، شغال، غزال، سگ ‌وحشی، گربۀ ‌وحشی، یوزپلنگ، راسو، موش ‌کور، خارپشت، خفاش و انواع موش دو‌پا (بریتانیکا، 1978 م، I / 166؛ نیز نک‍ : بلیو، «مأموریتی»، 12). انواع خزندگان و پرندگان ازجمله انواع قرقاول، اردک، مرغابی، لک‌لک، پلیکان، نوک‌دراز، کبک، کلاغ، کرکس، عقاب و سایر پرندگان شکاری در این کشور وجود دارند. انواع گوناگون ماهیهای آب شیرین نیز در رودخانه‌ها و نهرهای افغانستان زندگی می‌کنند (بلیو، همان، 13-14؛ بریتانیکا، همانجا).

ویژگیهای جمعیتی و نظام زیستگاهی

با‌توجه به تنوع پدیده‌های طبیعی و عوارض زمین، جمعیت افغانستان به‌طور ناموزونی در سطح کشور پراکنده شده است. در بسیاری از قسمتهای بیابانی و نیمه‌بیابانی جنوب غربی و نیز قسمتهای کوهستانی ‌ــ ‌مگر در دره‌ها ــ زیستگاهها و اجتماعات انسانی مهم به چشم نمی‌خورد (برونینگ، 88 ,81). نواحی مرزی افغانستان معمولاً خشک و خالی از سکنه است و جمعیت یکجانشین تنها در نقاط و مراکز معدود مناسب، و به‌ویژه در جاهایی که آب کافی در دسترس است، گرد آمده‌اند (نیول، 3). بخش مهمی از جمعیت افغانستان در نواحی دره‌ای در طول رودخانه‌ها یا پایکوهها و عرصه‌های شهری مراکز قدیمی همچون بلخ، هرات، کابل، قندهار و غزنی زندگی می‌کنند (فرهنگ، 1 / 4-5؛ برونینگ، همانجا). اطلاعات آماری منظم و دقیقی دربارۀ جمعیت و خصوصیات آن در افغانستان در دسترس نیست و از‌این‌‌رو، در منابع گوناگون داده‌های متفاوتی بیان شده است؛ حتى آمار موجود در دفاتر رسمی این کشور نیز ــ گاهی به‌سبب بی‌دقتی در گردآوری ــ خالی از خلل نیست (گروتسباخ، 14-15؛ نیز نک‍ : ‌گر‌گوریان، 10).
اولین و تنها سرشماری رسمی افغانستان در خرداد 1358 / ژوئن 1979 صورت گرفت که بر‌اساس آن، جمعیت این کشور 358‘551‘15 تن بود (رافرتی، 225). جمعیت این کشور به‌سبب درگیریهای داخلی رو به کاهش بوده است، به‌نحوی که تا اوایل 1363 ش / 1984 م، حدود 20٪ از جمعیت، که بیش‌از 3 میلیون تن را شامل می‌شد، از سرزمین خود رانده شدند (همانجا). این رقم نشان‌دهندۀ مهاجرت بخش عمده‌ای از جمعیت بود و نشان می‌دهد که افغانستان از‌نظر کثرت مهاجرت، نخستین کشور جهان است (شهرانی، 43). مطابق آخرین داده‌ها (1373 ش / 1994 م )، جمعیت افغانستان 000‘879‘18 تن بوده است («سالنامۀ آماری ... »، «5-1»). الگوی زیست در افغانستان مبتنی بر 3 شیوۀ کوچ‌روی، روستا‌نشینی و شهر‌نشینی است (نیول، 25). 20٪ از جمعیت این کشور در شهرها، و حدود 10٪ «کوچی مالدار» به شمار می‌آیند (فرهنگ، 1 / 5) و مابقی در 22 هزار روستا زندگی می‌کنند (شهرانی، 45).
دسترسی به آب یکی از عوامل تعیین‌کننده در شکل‌گیری زیستگاههای دائمی در افغانستان به شمار می‌رود، چنان‌که بسیاری از شهرهای پایدار این کشور در محل تقاطع رودخانه‌ها یا راههای اصلی تجاری پدید آمده‌اند. البته در کنار منابع مناسب آب، انگیزه‌های اقتصادی و فرهنگی نیز پدید‌آورندۀ شهرهای باستانی مانند هرات، بلخ، قندهار، غزنی و کابل شده‌اند (نیول، 3؛ گرگوریان، 11). رود قندوز در شمال افغانستان در طول تاریخ، برپایی شهرهایی چون قندوز، مزارشریف و بلخ را موجب شده است (نیول، همانجا). هرات در غرب کشور که «فُرضۀ خراسان، پارس و سیستان» به شمار می‌آمد (اصطخری، 210)، در درۀ حاصلخیز و وسیع هریرود برپا شده است و راه مهم مشهد از آن می‌گذرد (مکمان، 6). قندهار، بزرگ‌ترین شهر در جنوب افغانستان، در دشتی وسیع برپا شده است که از ارغنداب و دیگر شاخه‌های هلمند مشروب می‌شود (نیول، همانجا). بُست در کنار رود هلمند، دومین شهر بزرگ ناحیۀ سجستان، در طول تاریخ اهمیت داشته (لسترنج، 344)، و «جای بازرگانان» به شمار می‌آمده است (حدود ... ، 103). کابل، پایتخت امروزی کشور، در جنوب هندوکش و کنار رود کابل و بر سر راه بازرگانی شبه‌قارۀ هند و آسیای مرکزی واقع است (بریتانیکا، 1978 م، I / 168). به‌همین‌ترتیب، چاریکار (مرکز ولایت پروان) به‌سبب‌ قرار‌گرفتن بر سر راه هندوکش، از مراکز مهم به شمار می‌آمده (گروتسباخ، 71)، و شبورغان (شبرغان) «با نعمت فراخ» در کنار راههای اصلی (حدود، 98)، و غزنی «شهری با نعمت سخت بسیار، جای بازرگانان» بوده است (همان، 104).
 

صفحه 1 از8

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: