صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / تاریخ / بیداری اسلامی /

فهرست مطالب

بیداری اسلامی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

در نوروز 1307، آیت‌ الله‌ شیخ‌ محمدتقی‌ بافقی‌ كه‌ به‌ نحوۀ حضور همسر رضاشاه‌ در حرم‌ حضرت‌ معصومه‌ معترض‌ بود، دستگیر و تبعید شد (همان‌، 4 /285). در 1314ش‌ نیز تجمع‌ مردم‌ مشهد در مسجد گوهرشاد در اعتراض‌ به‌ تغییر لباس‌، به‌ نحوی‌ خونین‌ سركوب‌ شد. آیت‌الله‌ حاج‌آقاحسین‌ طباطبایی‌ قمی‌ نیز در ادامۀ همین‌ ماجرا دستگیر، و از ایران‌ تبعید گردید. كشف‌ اجباری‌ حجاب‌ كه‌ از 17 دی‌ 1314 آغاز شد، علاوه‌ بر نارضایی‌ شدید مردم‌، با موارد مكرر درگیری‌ زنان‌ و مردان‌ متدین‌ با مأموران‌ دولتی‌ همراه‌ بود (هدایت‌، 407). 
سیاست‌ فرهنگی‌ رضاشاه‌ آشكارا اسلام‌ ستیز بود. در زمان‌ او دستگاههای‌ فرهنگیِ دولتی‌ و رسمی‌ نوعی‌ از ملی‌گرایی‌ را تبلیغ‌ می‌كردند كه‌ مبتنی‌ بر دست‌ كم‌ گرفتنِ دورۀ اسلامیِ تاریخ‌ ایران‌، و تعظیم‌ و تجلیلِ تمدن‌ ایران‌ باستان‌ بود. به‌ گفتۀ حمید عنایت‌، همین‌ امر موجب‌ شد كه‌ مخالفت‌ با ملی‌گرایی «معیار رسوخ‌ ایمان‌» دانسته‌ شود (اندیشه‌ ... ، 215). در دهه‌های‌ بعد نیز اسلام‌ و ملی‌گرایی‌ در ایران‌ با هم‌ كنار نیامدند و مخالفت‌ با ملی‌گرایی‌ یكی‌ از مؤلفه‌های‌ بیداری‌ اسلامی‌ در ایران‌ شد (نک‍ : دنبالۀ مقاله‌). 
تأسیس‌ حوزۀ علمیۀ قم‌ به‌ دست‌ آیت‌الله‌ شیخ‌ عبدالكریم‌ حائری‌ (1301ش‌) یكی‌ از مهم‌ترین‌ رخدادهای‌ تاریخ‌ معاصر ایران‌ است‌. اگر چه‌ این‌ امر، با آغاز دیكتاتوریِ رو به‌ گسترش‌ِ رضاخان‌ همراه‌ بود، اما آیت‌ الله‌ حائری‌ با اجتناب‌ از هر گونه‌ مداخله‌ در سیاست‌ و پرهیز از درگیری‌ با حكومت‌، و با پیش‌ گرفتن‌ سیاست‌ صبر و حوصله‌ و مدیریتِ صحیح‌ ــ در اوضاع‌ و احوال‌ سختی‌ كه‌ مذهب‌ و روحانیت‌ زیرفشار شدید سیاستهای‌ رضاشاه‌ قرار داشت‌ ــ توانست‌ پایه‌های‌ حوزۀ علمیۀ قم‌ را استوار سازد. این‌ حوزه‌ در دهه‌های‌ بعد به‌ مركزی‌ مهم‌ و تأثیرگذار در عرصۀ دین‌ و سیاست‌ تبدیل‌ شد (نک‍ : دنبالۀ مقاله‌). 
با ورود نیروهای‌ متفقین‌ به‌ ایران‌ در جریان‌ جنگ‌ جهانی‌ دوم‌ و سقوط رضاشاه‌ (شهریور 1320 /سپتامبر 1941)، جامعۀ ایران‌ از قید دیكتاتوری‌ 20 ساله‌ نجات‌ یافت‌. در فضای‌ آزادِ پس‌ از شهریور 20، حوزۀ علمیۀ قم‌ با وارد كردن‌ نخستین‌ نسل‌ دانش‌ آموختگان‌ و تربیت‌شدگان‌ خود به‌ جامعه‌، حیات‌ تازه‌ای‌ را آغاز كرد. در وضعیتِ تازه‌ چالش‌ عمدۀ پیشِ روی‌ نیروهای‌ مذهبی‌ كمونیسم‌ و افكار چپ‌ و كسروی‌ گرایی‌ بود. حزب‌ توده‌ با پشتوانۀ روشنفكران‌ و تحصیل‌كردگان‌ و نویسندگان‌ و مترجمان‌ ورزیده‌ و حمایت‌ سیاسی‌ و مالی‌ خارجی‌، سعی‌ داشت‌ خلأ فكریِ ناشی‌ از 20 سال‌ اختناقِ رضاشاهی‌ را به‌ سرعت‌ پركند؛ و تا حدودی‌ نیز در این‌ كار، به‌ویژه‌ در محیط دانشگاهها و دبیرستانها موفق‌ بود. اما همین‌ امر موج‌ جدید بیداری‌ اسلامی‌ را به‌ دامنه‌های‌ علمی‌ و نظری‌ تازه‌ای‌ كشاند. تأسیسِ انجمن‌ اسلامی‌ دانشجویان‌ دانشگاه‌ تهران‌ به‌ دست‌ عده‌ای‌ از دانشجویان‌ مسلمان‌ در 1320ش‌، برای‌ مقابله‌ با افكار و نیروهای‌ غیراسلامی‌، به‌ ویژه‌ كمونیسم‌، و فعال‌ شدن‌ روشنفكری‌ دینی‌ نخستین‌ نتایج‌ این‌ تحول‌ بود. نبرد فكری‌ اسلام‌ با كمونیسم‌ به‌ منزلۀ یكی‌ از مؤلفه‌های‌ بیداری‌ اسلامی‌ در ایران‌، تا 4 دهه‌ بعد ادامه‌ یافت‌ (نک‍ : دنبالۀ مقاله‌). 
مهم‌ترین‌ دغدغۀ روشنفكری‌ دینی‌ ایران‌ در آن‌ سالها ارائۀ چهرۀ تازه‌ای‌ از اسلام‌ بود كه‌ سازگار با مقتضیات‌ زمان‌ و علوم‌ جدید، و پاسخگو به‌ مشكلات‌ و نیازهای‌ فكری‌ نسل‌ جوان‌ و تحصیل‌ كرده‌ باشد. پایه‌گذار روشنفكریِ دینی‌ جدید ایران‌، مهدی‌ بازرگان‌ بود كه‌ در طول‌ نیم‌ قرن‌ حیات‌ فكری‌ و سیاسی‌ خود آثار فراوانی‌ پدید آورد. محور عمدۀ آثار او «اثبات‌ حقانیت‌ اسلام‌ از راه‌ علوم‌ تجربی‌ و ریاضیات‌ و مطابقت‌ و هماهنگی‌ احكام‌ اسلام‌ با دانشهای‌ جدید و نیز اثبات‌ توانایی‌ اسلام‌ برای‌ ادارۀ جامعه‌» است‌ (جعفری‌، 159). آثار او در طول‌ چند دهه‌ در گرایش‌ جوانان‌ و دانشگاهیان‌ به‌ اسلام‌ و احیای‌ تفكر دینی‌، تأثیر فراوانی‌ داشت‌ (همو، 162). حضور عملی‌ وی‌ در صحنۀ سیاست‌ در دهه‌های‌ بعد و مبارزه‌ با استبداد سلطنتی‌ او را به‌ چهره‌ای‌ ماندگار در تاریخ‌ بیداری‌ اسلامی‌ ایران‌ تبدیل‌ كرد (برای‌ اطلاع‌ بیشتر، نک‍ : همو، 157-162). 
دیگر چهرۀ پیشگام‌ بیداری‌ اسلامی‌ ایران‌ آیت‌الله‌ طالقانی‌ است‌. او تحصیلات‌ خود را در حوزۀ علمیۀ قم‌، و در سالهای‌ سخت‌ دیكتاتوری‌ رضاشاه‌ به‌ پایان‌ برد (همو، 146). فشار و استبداد حاكم‌ بر جامعه‌، یكی‌ از عوامل‌ تحول‌ فكری‌ و روحی‌ او شد (همانجا). در روزگار جوانی‌ِ وی‌، استادش‌، شیخ‌ محمد تقی‌ بافقی‌ ــ كه‌ در شهر ری‌ در تبعید به‌ سر می‌برد ــ به‌ او گفته‌ بود: «به‌ طلاب‌ بگو بیندیشید! به‌ فكر آینده‌ باشید! در چنگال‌ رضاخان‌ باید مكتب‌ را حفظ كرد» (نک‍ : همو، 146-147). 
طالقانی‌، به‌ گفتۀ خود، با مطالعه‌ و دقت‌ در قرآن‌ و نهج‌البلاغه‌ و تاریخ‌ اسلام‌، «هدف‌ و مقصد را از نظر وظیفۀ اجتماعی‌» تشخیص‌ داد (همانجا). او برای‌ آشنایی‌ِ نسل‌ جوان‌ با حقیقت‌ اسلام‌، در 1318ش‌، جلسات‌ تفسیر مخفیانه‌ای‌ تشكیل‌ داد؛ پس‌ از سقوط رضاشاه‌، «كانون‌ اسلام‌» را با همكاری‌ دیگران‌ تأسیس‌ كرد. ارگان‌ این‌ كانون‌ مجلۀ دانش‌ آموز بود (همو، 148). نخستین‌ اثر مكتوب‌ بازرگان‌ با عنوان «مذهب‌ در اروپا» در همین‌ مجله‌ چاپ‌ شد (همو، 158). از این‌ به‌ بعد، دوستی‌ و همكاریِ صمیمانه‌ای‌ میان‌ بازرگان‌ و طالقانی‌ پدید آمد كه‌ تا پایان‌ عمر طالقانی‌ (1358ش‌) ادامه‌ داشت‌. 
طالقانی‌ به‌ همۀ ابعاد اسلام‌ توجه‌ داشت‌. او با نوشتن‌ كتاب‌ اسلام‌ و مالكیت‌ ضمن‌ نشان‌ دادنِ نارساییهای‌ ماركسیسم‌ و سرمایه‌داری‌ به‌ تبیین‌ دیدگاههای‌ اسلام‌ دربارۀ اقتصاد و مالكیت‌ پرداخت‌ (نک‍ : مآخذ). او به «حكومت‌ اسلامی‌» معتقد بود و كتاب‌ تنبیه‌الامة و تنزیه‌ المله‌ اثر نائینی‌ را با مقدمه‌ و پاورقیهای‌ توضیحی‌ منتشر كرد؛ خود او در اهمیت‌ این‌ كتاب‌ در مقدمۀ آن‌ یادآور شده‌ است‌: «[این‌ كتاب] گرچه‌ برای‌ اثبات‌ مشروعیت‌ مشروطه‌ نوشته‌ شده‌، ولی‌ اهمیت‌ بیشترِ آن‌ به‌دست‌ دادن‌ِ اصول‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ِ اسلام‌ و نقشه‌ و هدف‌ كلی‌ حكومت‌ اسلامی‌ است‌» (نک‍ : مآخذ). 
شوق‌ طالقانی‌ به‌ بیدار ساختن‌ِ نسل‌ جوان‌ و تحصیل‌ كرده‌، او را به‌ همكاری‌ با انجمن‌ اسلامی‌ دانشجویان‌ و انجمن‌ اسلامی‌ مهندسین‌ كشاند (جعفری‌، 148). او بعدها نیز مسجد هدایت‌ را به‌ پایگاهی‌ برای‌ جذب‌ جوانان‌ و دانشجویان‌ تبدیل‌ كرد و برای‌ آنان‌ جلسات‌ تفسیر قرآن‌ ترتیب‌ داد (میثمی‌، 1 /30، 88). بسیاری‌ از فعالان‌ اسلامی‌ در دهه‌های‌ بعد، از پرورش‌ یافتگان‌ یا مرتبطان‌ با طالقانی‌ و مسجد هدایت‌ بودند (همو، 1 / 89). 
توانایی ‌طالقانی‌ در گفت‌وگو و تعامل‌ با روشنفكران و تحصیل‌كردگان‌، شناخت‌ او از مقتضیات‌ زمان‌ و مبارزۀ پیگیر او با استبداد موجب‌ شد كه‌ وی‌ سهم‌ و نقشی‌ اساسی‌ در تاریخ‌ بیداری‌ اسلامی‌ ایران‌ داشته‌ باشد (برای‌ اطلاع‌ بیشتر، نک‍ : جعفری‌، 145-156). 
با استقرار آیت‌ الله‌ بروجردی‌ در قم‌ (اواخر سال‌ 1323ش‌) و رسیدن‌ وی‌ به‌ مرجعیتِ بلامنازع‌ شیعیان‌ جهان‌ (1325ش /1946م‌)، حوزۀ علمیه‌ قم‌ جایگاهی‌ ممتاز یافت‌. در طول‌ 15 سال‌ مرجعیت‌ عامۀ آیت‌ الله‌ بروجردی‌، ایران‌ صحنۀ حوادث‌ و كشاكشهای‌ سیاسی‌ بزرگ‌ بود؛ اما سیاست‌ رسمی‌ وی‌ مداخله‌ نكردن‌ در سیاست‌ بود. با این‌ حال‌، حوزۀ قم‌ از جریان‌ بیداری‌ اسلامی‌ بر كنار نماند و مثل‌ دانشگاه‌، هم‌ در آن‌ تأثیر گذاشت‌ و هم‌ از آن‌ تأثیر پذیرفت‌. 
در زمستان‌ 1337 ش‌، چند تن‌ از فضلای‌ نواندیشِ حوزه‌، مجلۀ درسهایی‌ از مكتب‌ اسلام‌ را پایه‌گذاری‌ كردند كه‌ بعدها به‌ اختصار مكتب‌ اسلام‌ نامیده‌ می‌شد. به‌ گفتۀ یكی‌ از بنیان‌گذاران‌ مجله‌، انگیزۀ آنان‌ این‌ بود كه «حوزه‌ تكانی‌ بخورد و اثر وجودی‌ خود را نشان‌ بدهد و مردم‌ بدانند در حوزه‌ چه‌ خبر است‌؛ همچنین‌ پاسخ‌ بسیاری‌ از مقالات‌ مفسده‌ انگیز كه‌ در آن‌ روزها در جراید و مجلات‌ كشور آزادانه‌ نشر می‌یافت‌، از حوزه‌ داده‌ شود، یا نقد گردد» (دوانی‌، زندگانی‌، 345). به‌ رغم‌ مخالفتهای‌ زیاد، به‌ ویژه‌ از سوی‌ اطرافیان‌ آیت‌الله‌ بروجردی‌، وی‌ از این‌ كار استقبال‌ كرد و دست‌ اندركاران‌ مجله‌ را به‌ حمایت‌ مادی‌ و معنوی‌ خود دلگرم‌ ساخت‌ (همان‌، 348-350). 
بروجردی‌ نویسندگان‌ مجله‌ را به‌ ساده‌نویسی‌ و استفاده‌ از زبان‌ روز و حتى داستان‌نویسی‌ ــ البته‌ با استفاده‌ از منـابع‌ اسلامی‌ ــ تشویق‌ می‌كرد (همان‌، 350). مجلۀ مكتب‌ اسلام‌ به‌ سرعت‌ رشد كرد و در اواخر عمر نظام‌ سلطنتی‌، شمارگان‌ آن‌ به‌ 80 هزار رسیده‌ بود كه‌ بین‌ 10 تا 12 هزار شمارۀ آن‌ برای‌ مشتركانی‌ در اروپا و آمریكا ارسال‌ می‌شد (همان‌، 253). اغلب‌ مشتركان‌ هم‌ نسل‌ جوان‌ و تحصیل‌ كرده‌ بودند (همانجا). این‌ مجله‌ هرگز به‌ مسائل‌ سیاسی‌ نمی‌پرداخت‌، اما در مقالات‌ آن‌ كوشش‌ می‌شد تا چهره‌ای‌ امروزی‌ و پیشرو و قابل‌ قبول‌ از اسلام‌ ارائه‌ گردد. دربارۀ بعضی‌ از نابسامانیهای‌ اخلاقی‌ و اجتماعی‌ نیز تا آنجا كه‌ محدودیتهای‌ سانسور اجازه‌ می‌داد، به‌ انتقاد می‌پرداخت‌. مقالات‌، گزارشها و اخباری‌ كه‌ دربارۀ جهان‌ اسلام‌ و مشكلات‌ سیاسی‌ آن‌ ــ به‌ ویژه‌ قضایای‌ الجزایر، و بعدها فلسطین‌ و اسرائیل‌ و استعمارگران‌ غربی‌ و كمونیستها ــ در مجله‌ چاپ‌ می‌شد، به‌ تقویت‌ روحیه‌ و حس‌ هم‌بستگی‌ و بیداری‌ اسلامی‌ كمك‌ می‌كرد (نک‍ : مكتب‌ اسلام‌). 
بروجردی‌ از اندیشۀ تقریب‌ مذاهب‌ اسلامی‌ طرفداری‌ می‌كرد (دوانی‌، همان‌، 248). به‌ ابتكار او باب‌ مراوده‌ میان‌ حوزۀ قم‌ و دانشگاه‌ الازهر مصر گشوده‌ شد (همانجا) و سرانجام‌ نیز علمای‌ الازهر به‌ رسمیتِ فقه‌ جعفری‌، به‌ عنوان‌ یكی‌ از مذاهب‌ فقهی‌ اسلامی‌ رأی‌ دادند. این‌ كارها تحولی‌ در روابط شیعه‌ و سنی‌ پدید آورد (همانجا، نیز 249). 
ادبیات‌ مذهبی‌ نیز در این‌ دوره‌ توسعه‌ یافت‌ و در فاصلۀ 15 سال‌ شماری‌ از علما و فضلای‌ حوزه‌ 130 عنوان‌ كتاب‌ تألیف‌ كردند كه‌ بخش‌ عمدۀ آن‌ كتابهایی‌ است‌ كه‌ به‌ زبان‌ روز، در معرفی‌ اسلام‌ و ابعاد مختلف‌ آن‌ نوشته‌ شده‌ است‌ (نک‍ : همان‌، 139-142). 
پس‌ از شهریور 1320 افزون‌بر اهمیتی‌ كه‌ حوزۀ قم‌ و مرجعیت‌ پیدا كرد، تحولی‌ نیز در عرصۀ سیاست‌ پدید آمد كه‌ با حضور نیروها و شخصیتهای‌ مذهبی‌ در حوزۀ عمل‌ سیاسی‌ جلوه‌گر شد. مهم‌ترین‌ شخصیت‌ مذهبی‌ و سیاسی‌ آن‌ سالها آیت‌ الله‌ كاشانی‌ بود كه‌ سابقۀ فعالیتهای‌ سیاسی‌ او به‌ شركت‌ در قیام‌ برضد انگلستان‌ در عراق‌ می‌رسید. او پس‌ از شهریور 20 به‌ دست‌ نیروهای‌ انگلیسی‌ دستگیر و تبعید شده‌ بود. استقبال‌ بی‌نظیری‌ كه‌ در بازگشت‌ از تبعید از وی‌ شد، نشان‌ دهندۀ آماده‌ بودن‌ زمینه‌ برای‌ مداخلۀ او در سیاست‌ بود. مبارزۀ كاشانی‌ با سیاستهای‌ دولتهای‌ وقت‌ و انتخابات‌ فرمایشی‌ و نیز مخالفت‌ او با مجلس‌ مؤسسانی‌ كه‌ درصدد استوار ساختن‌ قدرت‌ شاه‌ بود، در نهایت‌ به‌ همكاری‌ و همراهی‌ او با جبهۀ ملی‌ و دكتر مصدق‌ در نهضت‌ ملی‌ كردن‌ صنعت‌ نفت‌، انجامید و وی‌ به‌ سرعت‌ به‌ یكی‌ از رهبران‌ نهضت‌ تبدیل‌ شد. تأثیر فتاوای‌ مذهبی‌ او در ملی‌ كردن‌ صنعت‌ نفت‌، تثبیت‌ دولت‌ مصدق‌ در آغاز كار، فروش‌ اوراق‌ قرضۀ ملی‌ و در قیام‌ 30 تیر و بازگرداندن‌ مصدق‌ به‌ حكومت‌ انكارناپذیر است‌؛ اما این‌ همكاری‌ دیری‌ نپایید و اختلاف‌ میان‌ كاشانی‌ و مصدق‌ یكی‌ از عوامل‌ زمینه‌ساز كودتای‌ 28 مرداد 1332ش‌ / 18 اوت‌ 1953م‌ شد. بی‌شك‌ نهضت‌ ملی‌ كردن‌ صنعت‌ نفت‌ یكی‌ از جلوه‌های‌ بیداری‌ ملی‌ و اسلامی‌ در تاریخ‌ معاصر ایران‌ است‌. 
مهم‌ترین‌ نیروی‌ مذهبی‌ آن‌ سالها «جمعیت‌ فداییان‌ اسلام‌» بود. فداییان‌ اسلام‌ حضور اجتماعی‌ و سیاسی‌ خود را با ترور كسروی‌ ــ مورخی‌ كه‌ دیدگاههای‌ ضدروحانی‌ و ضدشیعی‌ داشت‌ ــ آغاز كردند. عمدۀ ترورهای‌ مهم‌ سیاسیِ دهه‌های‌ 1320-1330ش‌ به‌ دست‌ این‌ گروه‌ صورت‌ گرفت‌. مهم‌ ترین‌ اقدام‌ آنها ترور رزم‌آرا، نخست‌ وزیر وقت‌ بود كه‌ راه‌ را برای‌ ملی‌ كردن‌ نفت‌ هموار كرد. رهبر فداییان‌ اسلام‌، مجتبی‌ نواب‌ صفوی‌، روحانی‌ای‌ جوان‌ و پرشور بود. او در 1329ش‌، كتابی‌ به‌ نام‌ برنامۀ حكومت‌ فداییان‌ اسلام‌ نوشت‌. با این‌ حال‌، فداییان‌ اسلام‌ هرگزبه‌ قالب‌ یك‌ تشكل‌ مسلحانۀ سازمان‌ یافته‌، به‌ شكل‌ و شیوۀ احزاب‌و گروههای‌سیاسی‌ نظامی‌ حرفه‌ای‌، درنیامدند. نواب‌ و یارانش‌ پس‌ از آخرین‌ ترور ناموفق‌ خود دستگیر و اعدام‌ شدند (1334ش‌) (حكیمی‌، 231- 239). 
از 1326ش‌ /1947م‌، مسألۀ فلسطین‌ و مبارزه‌ با صهیونیسم‌ نیز وارد حوزۀ بیدارگری‌ اسلامی‌ در ایران‌ معاصر شد. نخستین‌ اعلامیه‌ در اعتراض‌ به‌ تقسیم‌ فلسطین‌ را آیت‌ الله‌ كاشانی‌ در دی‌ ماه‌ 1326 صادر كرد (قانون‌، 172). چندماه‌ بعد آیت‌ الله‌ كاشانی‌ در میتینگی‌ چند ده‌هزار نفری‌ در مسجد شاه‌ (مسجد امام‌ كنونی‌) تهران‌، دربارۀ لزوم‌ حمایت‌ از مردم‌ فلسطین‌ و محكومیت‌ تشكیل‌ اسرائیل‌ شركت‌ كرد و به‌ دستور او فلسفی‌، خطیب‌ معروف‌ سخن‌ راند (همو، 173). این‌ میتینگ‌ به‌ یاری‌ فداییان‌ اسلام‌ برگذار شد و به‌ ابتكار همانان‌، 5 هزار داوطلب‌ برای‌ شركت‌ در جنگ‌ با اسرائیل‌ ثبت‌ نام‌ كردند (همو، 177). از این‌ به‌ بعد، همدردی‌ و همدلی‌ با مردم‌ فلسطین‌ و اعتراض‌ به‌ سیاستهای‌ رژیم‌ پهلوی‌ در حمایت‌ از اسرائیل‌ و صهیونیسم‌ به‌ یكی‌ از ویژگیهای‌ اصلی‌ بیداری‌ اسلامی‌ در ایران‌ تبدیل‌ شد. در نتیجۀ همین‌ هشیاری‌ و بیداری‌ و واهمۀ رژیم‌ سلطنتی‌ از واكنشهای‌ مردم‌ مسلمان‌، شناسایی‌ رژیم‌ شاه‌ از اسرائیل‌ از حالتِ دوفاكتو فراتر نرفت‌ و نمایندگیِ اسرائیل‌ در تهران‌ نیز هرگز نتوانست‌ در مقام‌ یك‌ سفارتخانۀ رسمی‌، به‌ فعالیت‌ بپردازد. تظاهرات‌ مردم‌ تهران‌ و پخش‌ اعلامیه‌ و تراكت‌ در جریان‌ برگذاریِ مسابقۀ فوتبال‌ بین‌ تیمهای‌ اسرائیل‌ و ایران‌ در 1348ش‌، به‌ ابتكار فعالان‌ اسلامی‌، جلوه‌ای‌ از این‌ بیداری‌ و حساسیت‌ بود. 
كودتای‌ 28 مرداد 1332 و شكست‌ نهضت‌ ملی‌ آغاز دورۀ تازه‌ای‌ از استبداد، و تمركز قدرت‌ در دست‌ شاه‌ و وابستگی‌ ایران‌ به‌ سیاستهای‌ خاورمیانه‌ای‌ آمریكا بود. این‌ دوره‌ ربع‌ قرن‌ طول‌ كشید و با سقوط رژیم‌ سلطنتی‌ به‌ پایان‌ رسید. درگذشت‌ آیت‌ الله‌ بروجردی‌ (فروردین‌ 1340) حادثۀ بزرگی‌ بود كه‌ شاه‌ انتظار آن‌ را می‌كشید. شاه‌ برای‌ دور كردنِ كانون‌ِ قدرت‌ مذهبی‌ از ایران‌، تلگرام‌ تسلیتی‌ برای‌ آیت‌ الله‌ حكیم‌ فرستاد؛ در حالی‌ كه‌ حوزۀ قم‌ از افراد واجد شرایط مرجعیت‌ خالی‌ نبود. در قم‌ چندتن‌ به‌ عنوان‌ مرجع‌ تقلید مطرح‌ شدند كه‌ آیت‌ الله‌ خمینی‌ یكی‌ از آنان‌ بود. 
یك‌ ماه‌ پس‌ از درگذشت‌ آیت‌ الله‌ بروجردی‌، بازرگان‌، طالقانی‌ و سحابی‌ و چند تن‌ دیگر «نهضت‌ آزادی‌ ایران‌» را پایه‌گذاری‌ كردند. شماری‌ از فعالان‌ اسلامی‌ نیز در نهضت‌ آزادی‌ عضویت‌ داشتند. به‌ گفتۀ بازرگان‌ هدف‌ از تشكیل‌ نهضت‌ آزادی «حفظ اصالت‌ نهضت‌ ملی‌ در چارچوب‌ وحدت‌ با جنبش‌ نوین‌ اسلامی‌» بود (نک‍ : نجاتی‌، 1 /350). در مرام‌نامۀ نهضت‌ نیز به «ترویج‌ اصول‌ اخلاقی‌، اجتماعی‌ و سیاسی‌ بر اساس‌ مبادی‌ دین‌ مبین‌ اسلام‌» اشاره‌ شده‌ بود ( اسناد ... ، 1 /44). 
دیری‌ نگذشت‌ كه‌ بر اثر فعالیتهای‌ سیاسی‌ و انتشار اعلامیه‌های‌ تند و سخنرانیهای‌ مختلف‌، سران‌ نهضت‌ آزادی‌ دستگیر، و به‌ زندانهای‌ درازمدت‌ محكوم‌ شدند. جلسات‌ محاكمۀ سران‌ نهضت‌ در مهرماه‌ 1342 به‌ صحنۀ دیگری‌ از فعالیتهای‌ سیاسی‌ بیدارگرانه‌ تبدیل‌ شد (نک‍ : بازرگان‌، سراسر كتاب‌). غیر از فعالیتهای‌ سیاسی‌ و مبارزاتی‌، اعضای‌ نهضت‌ آزادی‌ با تأسیس «شركت‌ سهامی‌ انتشار» به‌ چاپ‌ و نشر آثاری‌ از اندیشمندان‌ اسلامیِ ایرانی‌ و غیرایرانی‌ ــ مانند سیدقطب‌ و ابوالاعلی‌ مودودی‌ ــ پرداختند و شركت‌ انتشار به‌ مؤسسه‌ای‌ برای‌ نشر ادبیات‌ بیداری‌ اسلامی‌ تبدیل‌ شد. در مجموع‌ فعالیتهای‌ نهضت‌ آزادی‌ به‌ سهم‌ خود به‌ جنبش‌ بیداری‌ اسلامی‌ در ایران‌ كمك‌ كرد (رجبی‌، 339-341). 
ورود آیت‌ الله‌ خمینی‌ به‌ عرصۀ مرجعیت‌ و رهبری‌ سرآغاز تحولات‌ بزرگی‌ در ایران‌ بود كه‌ به‌ سرنگونی‌ نظام‌ سلطنتی‌ و برقراری‌ جمهوری‌ اسلامی‌ انجامید. آیت‌ الله‌ خمینی‌، پیش‌ از مرجعیت‌ از مدرسان‌ نام‌آور و درجۀ اول‌ حوزه‌، و مشهور به‌ طرفداری‌ از اصلاحات‌ در حوزه‌، و هشیاری‌ در برابر سیاستهای‌ دولت‌ بود و آیت‌ الله‌ بروجردی‌ در بسیاری‌ از مسائل‌ با وی‌ مشورت‌ می‌كرد (دوانی‌، زندگانی‌، 307- 319). 
نخستین‌ حركت‌ سیاسی‌ آیت‌الله‌ خمینی‌ ــ كه‌ بعدها در جریان‌ انقلاب‌ به‌ امام‌ خمینی‌ مشهور شد ــ مخالفت‌ با لایحۀ انجمنهای‌ ایالتی‌ و ولایتی‌ بود كه‌ با كوشش‌ و همت‌ او و همراهی‌ بسیاری‌ از رهبران‌ مذهبی‌، دولت‌ مجبور به‌ عقب‌نشینی‌ و بازپس‌ گرفتن‌ِ آن‌ شد (نک‍ : همو، نهضت‌ ... ، 52، 160). این‌ برخورد امام‌ خمینی‌ با مسئولان‌ دولتی‌ و شخص‌ شاه‌ و پیروزی‌ در این‌ امر، توجه‌ مردم‌ و فعالان‌ سیاسی‌ را به‌ وی‌ جلب‌ كرد. به‌ هر روی‌، ادامۀ مخالفت‌ امام‌ خمینی‌ با سیاستهای‌ شاه‌، منجر به‌ دستگیری‌ وی‌ و قیام‌ خونین‌ 15 خرداد 1342 شد. امام‌ پس‌ از آزادی‌، به‌ مبارزاتش‌ ادامه‌ داد و در نتیجۀ مخالفت‌ شدید با لایحۀ مصونیت‌ مستشاران‌ آمریكایی‌، از ایران‌ تبعید شد (آبان‌ 1343 /نوامبر 1964). 
امام‌ خمینی‌ مبارزۀ رهبران‌ دینی‌ با استبداد داخلی‌ را وارد مرحلۀ جدیدی‌ كرد. او تنها مرجع‌ تقلیدی‌ بود كه‌ آشكارا و مستقیم‌ به‌ شخص‌ شاه‌، صهیونیسم‌ و سیاستهای‌ آمریكا در ایران‌ حمله‌ كرد. حساسیت‌ در برابر سیاستهای‌ آمریكا بعدها به‌ یكی‌ از نمادهای‌ اصلی‌ بیداری‌ اسلامی‌ تبدیل‌ شد. اوج‌ این‌ حساسیت‌ را در ماجرای‌ طرح‌ سرمایه‌گذاری‌ سرمایه‌داران‌ آمریكایی‌ و نامه‌نگاریهای‌ آیت‌الله‌ سعیدی‌، شاگرد امام‌ خمینی‌ به‌ روحانیون‌ و مراجع‌ و هشدارهای‌ او نسبت‌ به‌ این‌ طرح‌ می‌توان‌ مشاهده‌ كرد. گر چه‌ سعیدی‌ دستگیر شد و جان‌ خود را در زندان‌ از دست‌ داد، اما شاید به‌ دلیل‌ همین‌ حساسیتها طرح‌ سرمایه‌گذاری‌ آمریكاییها در ایران‌ نیز به‌ اجرا درنیامد (برای‌ اطلاع‌ بیشتر از این‌ ماجرا، نک‍ : روحانی‌، 2 /591 بب‍‌ ). 
سركوب‌ قیام‌ 15 خرداد و تبعید امام‌ خمینی‌، برخلاف‌ انتظار، جامعۀ بیدار شدۀ ایران‌ را دچار ركود و سستی‌ نكرد. در كمتر از 3 ماه‌ پس‌ از تبعید وی‌، حسنعلی‌ منصور، نخست‌ وزیر وقت‌ به‌ دست‌ یكی‌ از اعضای‌ گروهی‌ كه‌ به «هیئتهای‌ مؤتلفۀ اسلامی‌» شهرت‌ یافتند، ترور شد (بهمن‌ 1343). این‌ گروه‌ كه‌ اعضای‌ آن‌ عمدتاً از بقایای‌ فداییان‌ اسلام‌ و بازاریان‌ فعال‌ اسلامی‌ بودند، قبلاً در قیام‌ 15 خرداد نقشی‌ اساسی‌ ایفا كرده‌ بودند. 

صفحه 1 از7

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: