صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / تاریخ / بهبهانی، سیدعبدالله /

فهرست مطالب

بهبهانی، سیدعبدالله


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 14 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

در ماه‌ شوال‌ نیز ماجرای‌ تنبیه‌ برخی‌ بازرگانان‌ خوشنام‌ و معتبر توسط علاءالدوله‌، حاكم‌ تهران‌ به‌ بهانۀ كمبود و گرانی‌ قند، موجب‌ تعطیلی‌ بازار تهران‌ و اعتراض‌ مردم‌ شد، ولی‌ پیش‌دستی‌ عین‌‌الدوله‌ موجب‌ سركوب‌ این‌ شورش‌، و توهین‌ و تحقیر بهبهانی‌ و طباطبایی‌ و مضروب‌ كردن‌ آن‌ دو شد. این‌ واقعه‌ موجب‌ شد تا بهبهانی‌ و طباطبایی‌ تصمیم‌ به‌ تحصن‌ در حضرت‌ عبدالعظیم‌ بگیرند (ناظم‌ الاسلام‌، 1 /331-340؛ دولت‌‌آبادی‌، 2 /14؛ ملك‌زاده‌، 1-3 /271؛ كسروی‌، همان‌، 60-64؛ بامداد، 2 /287). این‌ تحصن‌ در 16شوال‌ آغاز شد. رهبری‌ این‌ حركت‌ اعتراض‌ آمیز با بهبهانی‌ و طباطبایی‌ بود، اما شواهد حكایت‌ از آن‌ دارد كه‌ بهبهانی‌ در این‌ جنبش‌ اقتدار و نفوذ بیشتری‌ داشت‌ و غالب‌ مراجعات‌ و مكاتبات‌ و گفت‌‌وگوها با او بود (مثلاً برای‌ نامۀ هیئت‌ اسلامیه‌ به‌ بهبهانی‌، نک‍ : شریف‌ كاشانی‌، 1 /34-35). به‌ تدریج‌ با افزایش‌ متحصنان‌ كار بالاگرفت‌. عین‌‌الدوله‌ و شاه‌ بیمناك‌ شدند و كوشیدند با تطمیع‌ طباطبایی‌ او را از بهبهانی‌ جدا كنند، ولی‌ موفق‌ نشدند (ناظم‌ الاسلام‌، 1 /347-357؛ كسروی‌، همان‌، 66). در این‌ میان‌، سفیر عثمانی‌ به‌ تقاضای‌ بهبهانی‌ خواسته‌های‌ مكتوب‌ علمای‌ متحصن‌ دایر بر عزل‌ نوز و علاءالدوله‌، اجرای‌ قانون‌اسلام‌ به‌طور عام‌ و تأسیس‌ عدالت‌ خانه‌ در شهرها را به‌ دست‌ شاه‌ رساند (ناظم‌ الاسلام‌، 1 /357- 358؛ دولت‌‌آبادی‌، 2 /19، 21). شاه‌ تسلیم‌ شد و فرمانی‌ صادر كرد و عین‌الدوله‌ را به‌ اجرای‌ آن‌ گماشت‌. در روز 16 ذیقعده‌، بهبهانی‌ و طباطبایی‌ همراه‌ امیر بهادر، وزیر دربار وارد تهران‌ شدند و مورد استقبال‌ مردم‌ قرار گرفتند، و آن‌ دو سپس‌ به‌ دیدار شاه‌ و مذاكره‌ با او رفتند (ناظم‌ الاسلام‌، 1 /363- 369؛ كسروی‌، همان‌، 64-75). 
اگرچه‌ اكثر خواسته‌های‌ علمای‌ مهاجر در آن‌ وقت‌ بی‌اهمیت‌ یا كم‌ اهمیت‌ جلوه‌ می‌كرد، اما سخنان‌ بهبهانی‌ و طباطبایی‌ در جریان‌ این‌ وقایع‌ (مثلاً نک‍ : ناظم‌ الاسلام‌، 1 /340؛ دولت‌‌آبادی‌، 2 /29) و تحولات‌ بعدی‌ و ارتقای‌ سطح‌ مطالبات‌، حكایت‌ از آن‌ دارد كه‌ دست‌‌كم‌ كسانی‌ چون‌ بهبهانی‌ و طباطبایی‌ نسبت‌ به‌ اهداف‌ خود آگاهی‌ كامل‌ داشتند و بر آن‌ بودند كه‌ خواسته‌هایشان‌ را به‌ تدریج‌ آشكار كنند؛ چنان‌ كه‌ وقتی‌ سید جمال‌ واعظ از «مجلس‌ شورای‌ ملی‌» سخن‌ می‌رانَد، بهبهانی‌ می‌گوید: «این‌ لفظ هنوز زود است‌ و به‌ زبان‌ نیاورید فقط به‌ همان‌ لفظ عدالت‌خانه‌ اكتفا كنید تا زمانش‌ برسد» (ناظم‌ الاسلام‌، 1 /273). 
مدتی‌ گذشت‌ و از تحقق‌ عدالت‌خانه‌ خبری‌ نشد. بهبهانی‌ كه‌ در این‌ زمان‌ بیش‌ از گذشته‌ صاحب‌ نفوذ و اعتبار بود، همراه‌ 3 تن‌ از علما به‌ دیدار شاه‌ رفت‌ و كوشید او را به‌ اجرای‌ فرمانی‌ كه‌ صادر كرده‌ است‌، قانع‌ سازد. سخنان‌ شاه‌ موجب‌ شد تا بهبهانی‌ یقین‌ كند كه‌ شاه‌ با اوست‌ (دولت‌ آبادی‌، 2 /44، 62). وی‌ در 27 رجب‌ نیز به‌ دیدار عین‌الدوله‌ رفت‌ (ملك‌زاده‌، 1-3 /336). انگیزه‌ و نتایج‌ این‌ دیدار روشن‌ نیست‌، اما آزادی‌خواهان‌ و مردم‌ نسبت‌ به‌ این‌ كار كه‌ پنهانی‌ صورت‌ گرفت‌، بدگمان‌ شدند و فضای‌ نامساعدی‌ برضد او پدید آمد، تا آنجا كه‌ عده‌ای‌ نسبت‌ خیانت‌ به‌ او دادند و درصدد كشتن‌ وی‌ برآمدند، اما با حمایت‌ طباطبایی‌ كه‌ گویا از انگیزه‌ و موضوع‌ این‌ دیدار آگاه‌ بود و بهبهانی‌ را از سازش‌ و خیانت‌ مبرا می‌دانست‌، آرامشی‌ پدید آمد (ناظم‌ الاسلام‌، 1 /590-594؛ ملك‌زاده‌، 1-3 /336-337؛ صفایی‌، اسناد...، 337- 338). 
در 18 جمادی‌‌الاول‌ 1324 حاج‌ شیخ‌ محمدواعظ ــ كه‌ فردی‌ بی‌پروا و پیگیر عدالت‌خانه‌ بود ــ بازداشت‌، و به‌ زندان‌ برده‌ شد. این‌ اقدام‌ خشم‌ علما، بازاریان‌ و مردم‌ را برانگیخت‌ و بلوایی‌ برپاشد كه‌ به‌ قتل‌ یكی‌ از طلاب‌ انجامید. بازار تهران‌ بسته‌ شد و در مسجد جامع‌ تهران‌ اجتماعی‌ بزرگ‌ پدید آمد. مأموران‌ نظامی‌ به‌ مردم‌ و علما هجوم‌ بردند و بر اثر تیراندازی‌ شماری‌ از مردم‌ كشته‌ و مجروح‌ شدند. در این‌ حادثه‌ رهبری‌ و اقدامات‌ شجاعانه‌ و كارساز بهبهانی‌ از عوامل‌ انسجام‌ و پایداری‌ مردم‌ بود (ناظم‌ الاسلام‌، 1 /481-489، 492؛ كسروی‌، تاریخ‌ مشروطه‌، 98-106؛ كتاب‌ آبی‌، 1 /8؛ سیاح‌، 556). این‌ واقعه‌ و سرسختی‌ عین‌الدوله‌ موجب‌ شد تا دو سید و طرفدارانشان‌ به‌ قصد مهاجرت‌ به‌ عتبات‌ به‌ راه‌ بیفتند. به‌ گزارش‌ اسناد وزارت‌ خارجۀ انگلیس‌، بهبهانی‌ پیش‌ از حركت‌ از تهران‌ نامه‌ای به‌ كاردار سفارت‌ انگلستان‌ می‌نویسد و از او می‌خواهد كه‌ سفارت‌ بریتانیا با مردم‌ همراهی‌ كند؛ ولی‌ او پاسخ‌ می‌دهد كه‌ سفارت‌ بامخالفان‌ حكومت‌ همراهی‌ نخواهد كرد. بهبهانی‌ از ابن‌ بابویه‌ نامۀ دیگری‌ به‌ سفارت‌ می‌فرستد (نک‍ : كتاب‌ آبی‌، 1 /9؛ ناظم‌ الاسلام‌، 1 /501 -502؛ كسروی‌، همان‌، 109) و در عین‌ حال‌ خود نیز به‌ مردم‌ سفارش‌ می‌كند كه‌ در صورت‌ لزوم‌ به‌ سفارت‌ انگلیس‌ پناهنده‌ شوند (دولت‌‌آبادی‌، 2 /71). دولت‌‌آبادی‌ بر آن‌ است‌ كه‌ این‌ دستور بدون‌ هم‌داستانی‌ با كسانی‌ از رجال‌ دولت‌ كه‌ در خفا با او كار می‌كردند و حتى با كاركنان‌ سفارت‌ نبوده‌ است‌ (همانجا). پس‌ از آن‌ سیدمحمدتقی‌ سمنانی‌، نمایندۀ بهبهانی‌ نیز مردم‌ و طلاب‌ را تشویق‌ به‌ تحصن‌ در سفارت‌ انگلیس‌ می‌كند (اعظام‌ قدسی‌، 1 /128). 
اینكه‌ انگیزۀ اصلی‌ بهبهانی‌ از دعوت‌ مردم‌ به‌ تحصن‌ در سفارت‌ انگلستان‌ و درخواست‌ رسمی‌ و كتبی‌ وی‌ از كاردار سفارت‌ مبنی‌ بر پذیرفتن‌ مردم‌ چه‌ بوده‌، سخن‌ فراوان‌ گفته‌ شده‌ است‌، اما به‌ نظر می‌رسد كه‌ برای‌ ادامۀ مبارزه‌ و ایجاد نوعی‌ امنیت‌ و امید در مردم‌، جلوگیری‌ از تجاوز حكومت‌ استبدادی‌ به‌ مخالفان‌، چنین‌ تدبیری‌ اندیشیده‌ شده‌ بود (همو، 1 /127). هر چند كسروی‌ ضمن‌ تقبیح‌ پناه‌ بردن‌ مردم‌ به‌ باغ‌ سفارت‌ انگلیس‌، بر این‌ نظر است‌ كه‌ خواست‌ بهبهانی‌ این‌ بود كه‌ سفیر انگلیس‌ در میان‌ ایشان‌ و شاه‌ میانجی‌ شود؛ به‌ هر حال‌ دو روز پس‌ از خروج‌ علما از تهران‌، شماری‌ از طلاب‌ و بازاریان‌ و مردم‌ به‌ باغ‌ سفارت‌ در «قلهك‌» رفتند و در آنجا متحصن‌ شدند و به‌ تدریج‌ بر عدۀ آنان‌ افزوده‌ شد. از جملۀ خواست‌ ایشان‌ بازگشت‌ علما، عزل‌ عین‌الدوله‌ و افتتاح «دارالشوری‌» بود (همان‌، 109-113). 
چون‌ علمای‌ مهاجر به‌ قم‌ رسیدند، توقف‌ كردند. در این‌ میان‌ عین‌ الدوله‌ سرانجام‌ استعفا كرد و مشیرالدوله‌ صدراعظم‌ شد. مشیرالدوله‌ با عضدالملك‌ به‌ دستور شاه‌ به‌ قم‌ رفتند تا به‌ دلجویی‌ از علما بپردازند، ولی‌ اینان‌ بازگشت‌ خود را منوط به ‌تأسیس‌ عدالت‌خانه ‌كردند (ناظم‌الاسلام‌، 1 /501)؛ تا سرانجام‌ در 14 جمادی‌ الآخر 1324 فرمان‌ مشروطیت‌ به‌ دست‌ مظفرالدین‌ شاه‌ صادر شد كه‌ در آن‌ صریحاً از برپایی «مجلس‌ شورای‌ ملی‌» سخن‌ رانده‌ شده‌ بود. در 24 جمادی‌‌الآخر مهاجران‌ به‌ تهران‌ بازگشتند و مورد استقبال‌ مردم‌ قرار گرفتند (همو، 1 /566 -572؛ كسروی‌، همان‌، 118-122). آن‌ گونه‌ كه‌ در كتاب‌ آبی‌ آمده‌ است‌ (نک‍ : 1 /11)، بهبهانی‌ و طباطبایی‌ به‌ دیدار شاه‌ رفتند و در حضور طلاب‌ و دیگران‌ از موضعی‌ برابر با او سخن‌ گفتند و كوششهای‌ خود را برای‌ مردم‌ و خدمت‌ به‌ ملت‌ خواندند (معاصر، 120). 
در 27 جمادی‌‌الآخر نشست‌ باشكوهی‌ در مدرسۀ نظام‌ برای‌ تنظیم‌ آیین‌ نامۀ انتخابات‌ مجلس‌ بر پا گردید ( كتاب‌ آبی‌، همانجا؛ ناظم‌ الاسلام‌، 1 /574؛ كسروی‌، همان‌، 120-122). در جریان‌ تصویب‌ نظام‌نامۀ انتخابات‌ كشمكش‌ میان‌ درباریان‌ و مشروطه‌‌خواهان‌ پدید آمد كه‌ ظاهراً بهبهانی‌ طرفدار دربار بود. ازاین‌رو، دیگر مشروطه‌ خواهان‌ و شخص‌ طباطبایی‌، از بهبهانی‌ دلگیر شدند و او را به‌ باد انتقاد گرفتند و حتى به‌ وی‌ بدگمان‌ شدند (دولت‌‌آبادی‌، 2 /8-89). پس‌ از انتخابات‌، در 18 شعبان‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌ افتتاح‌ گردید. با اینكه‌ طبق‌ قانون‌، علما 4 نماینده‌ در مجلس‌ داشتند، اما بهبهانی‌ و طباطبایی‌ به‌ عضویت‌ مجلس‌ درنیامدند، ولی‌ در جلسات‌ آن‌ شركت‌ می‌كردند و بسیار فعال‌ بودند و حتى چون‌ دیگر نمایندگان‌ در مجلس‌ سوگند وفاداری‌ خوردند (ناظم‌ الاسلام‌، 1 /632-636، 2 /101). 
چند روز پس‌ از افتتاح‌ مجلس‌، مظفرالدین‌ شاه‌ درگذشت‌ و محمدعلی‌ میرزا بر تخت‌ نشست‌ و به‌ عنوان‌ پادشاه‌ مشروطه‌ در مجلس‌ سوگند یاد كرد. با آنكه‌ پیش‌ از آن‌ محمدعلی‌ میرزا از تبریز، نامه‌ای‌ به‌ بهبهانی‌ نوشته‌، و اخبار شایع‌ دربارۀ مخالفت‌ خود با مشروطه‌ را انكار و تكذیب‌ كرده‌ بود (همو، 2 /1221)، از همان‌ آغاز سلطنت‌ به‌ انواع‌ مخالفتها و كارشكنیها بر ضدمشروطه‌ و مجلس‌ دست‌ زد و سرانجام‌ غلبه‌ كرد و مجلس‌ و مشروطه‌ تعطیل‌ شد. بهبهانی‌ در طول‌ این‌ كشمكشها همواره‌ جانب‌ اعتدال‌ را حفظ می‌كرد و می‌كوشید از یك‌ سو شاه‌ را به‌ تمكین‌ در برابر مجلس‌ ملی‌ و اصول‌ مشروطیت‌ نوبنیاد وادار كند و از سوی‌ دیگر از برخی‌ تندرویها بر ضد شاه‌ بكاهد و كار به‌ مصالحه‌ و سازش‌ و آرامش‌ بگذرد. گزارش‌ مبسوط این‌ كوششها در آثار ناظم‌ الاسلام‌، دولت‌آبادی‌، ملك‌زاده‌ و كسروی‌ آمده‌ است‌. 
باید دانست‌ كه‌ از اوایل‌ تشكیل‌ مجلس‌ اول‌ دو جناح‌ سیاسی‌ پدید آمد كه‌ گروهی‌ را «اعتدالیون‌»و دسته‌ای‌ را «انقلابیون‌» می‌خواندند. اعتدالیون‌ عمدتاً گرایش‌ محافظه‌كارانه‌ و میانه‌روانه‌ داشتند و به‌ سنت‌گرایان‌ و راست‌روان‌ درباری‌ و علما و بازاریان‌ و خانها نزدیك‌تر بودند؛ درحالی‌‌كه‌ انقلابیون‌ در سیاست‌ داخلی‌ و خارجی‌ و اقتصادی‌ مواضع‌ بنیادی‌تر داشتند و اعتدالیون‌ از جمله‌ بهبهانی‌ را مرتجع‌ می‌دانستند و با اقتدار و اعتبار و به‌ویژه‌ با اعمال‌ نظر گستردۀ بهبهانی‌ در امور مخالف‌ بودند. اما بهبهانی‌ كه‌ نفوذ فراوان‌ در جناح‌ اعتدالیون‌ داشت‌، می‌كوشید تا دو جناح‌ را به‌ هم‌ نزدیك‌ كند و برای‌ این‌ كار، گاه‌ بنا به‌ مصالحی‌ به‌ تندروان‌ مجلس‌ (مانند گروه‌ تقی‌زاده‌) نزدیك‌ می‌شد (دولت‌آبادی‌، 2 /180-181؛ بهار، 1 /9-10؛ كتاب‌ نارنجی‌، 1 /77، 82، 93-94؛ صفایی‌، ده‌ نفر، 114). 
از رویدادهای‌ مهم‌ مجلس‌ اول‌ تدوین «قانون‌ اساسی‌» بود. شیخ‌ فضل‌الله‌ نوری‌ از روحانیان‌ بانفوذ تهران‌ كه‌ اندكی‌ پیش‌ از صدور فرمان‌ مشروطیت‌ به‌ جنبش‌ پیوسته‌، و در كنار بهبهانی‌ و طباطبایی‌ قرار گرفته‌ بود و گاه‌ در مذاكرات‌ مجلس‌ شركت‌ می‌كرد، اصرار داشت‌ كه‌ قانون‌ اساسی‌ و دیگر امور مملكتی‌ باید كاملاً با شریعت‌ اسلام‌ منطبق‌ باشد؛ اما كسانی‌ از نمایندگان‌ مجلس‌ و یا بیرون‌ از آن‌ اساساً با آمیختن‌ شریعت‌ و قانون‌ و مشروطیت‌ ــ كه‌ پدیدۀ كاملاً جدیدی‌ بود ــ مخالف‌ بودند، در حالی‌ كه‌ بهبهانی‌ و طباطبایی‌ مخالفتی‌ با انطباق‌ قوانین‌ با شریعت‌ نداشتند؛ حتى پیشنهاد تفویض‌ اختیار به‌ علما برای‌ رد مصوبات‌ مجلس‌ در صورت‌ عدم‌ انطباق‌ با شریعت‌ را تأیید و تصویب‌ كردند. به‌ویژه‌ بهبهانی‌ كه‌ در قیاس‌ با طباطبایی‌ اسلام‌گراتر بود، در امور اسلامی‌ با رقیب‌ دیرینه‌اش‌، شیخ‌ فضل‌الله‌ نوری‌ همراهی‌ بیشتری‌ نشان‌ داد؛ اما به‌ تدریج‌ مخالفتهای‌ نوری‌ افزون‌ شد و حمایتهای‌ پنهان‌ و آشكار شاه‌ و درباریان‌ با مواضع‌ شیخ‌ موجب‌ جدایی‌ كامل‌ مشروطه‌خواهان‌ از شیخ‌ فضل‌الله‌ گردید. در ماجرای‌ تحصن‌ شیخ‌ فضل‌الله‌ نوری‌ در حضرت‌ عبدالعظیم‌ و پس‌ از آن‌ بلوای‌ خشن‌ و خونین‌ میدان‌ توپخانه‌ به‌ رهبری‌ وی‌، بهبهانی‌ كوشش‌ بسیار كرد تا غائله‌ پایان‌ یابد و دست‌ كم‌ شیخ‌ خود را از صف‌ آشوبگران‌ جدا كند، اما موفق‌ نشد. پس‌ از پایان‌ غائلۀ میدان‌ توپخانه‌ به‌ نوری‌ تعرضی‌ نشد، اما به‌ حكم‌ قضاییِ بهبهانی‌ 4 نفر از آشوبگران‌ به‌ مجازات‌ شلاق‌ و تبعید محكوم‌ شدند (دولت‌آبادی‌، 2 /130، 189-190؛ محیط مافی‌، 409؛ كسروی‌، تاریخ‌ مشروطه‌، 275-283، 409- 438، 455-456؛ نظام‌‌السلطنه‌، 472). 
برخی‌ محققان‌ مخالفتهای‌ شیخ‌ فضل‌الله‌ را با مشروطه‌، چهره‌ای‌ دیگر از تداوم‌ جدال‌ و رقابت‌ دیرین‌ نوری‌ و بهبهانی‌ دانسته‌اند (دولت‌آبادی‌، 2 /169)، اما به‌ نظر می‌رسد در واقع‌ رشتۀ این‌ تحریكات‌ در دربار و به‌ دست‌ شخص‌ شاه‌ قرار داشت‌. گفته‌اند: چون‌ محمدعلی‌ شاه‌ قدرت‌ سلطنت‌ را در خطر می‌دید و نمی‌خواست‌ به‌ مشروطه‌ تن‌ در دهد، از راه‌ دیگر وارد شد و پیشنهاد كرد مشروطه‌، مشروعه‌ شود. احمد قوام‌ نیز طی‌ نامه‌ای‌ به‌ بهبهانی‌ پیشنهاد كرد برای‌ جلوگیری‌ از نابسامانی‌ و افراط كاریها و برای‌ كسب‌ اعتماد شاه‌ او خود پرچم‌ مشروطۀ مشروعه‌ را برافرازد («اسناد...»، 909). ظاهراً به‌ سبب‌ مخالفت‌ بهبهانی‌ و طباطبایی‌ با مشروطۀ مشروعه‌، وظیفۀ اعلان‌ و تبلیغ‌ آن‌ به‌ شیخ‌ فضل‌الله‌ نوری‌ و همفكران‌ او واگذار شد. 
از رویدادهای‌ مهم‌ دورۀ برپایی‌ مجلس‌ اول‌، قتل‌ صدراعظم‌، یعنی‌ میرزا علی‌اصغر خان‌ اتابك‌ بود كه‌ از حمایت‌ جدی‌ بهبهانی‌ برخوردار بود، در حالی‌ كه‌ جناح‌ اقلیت‌ انقلابی‌ و نیز شمار قابل‌ توجهی‌ از آزادی‌خواهان‌ متشكل‌ در انجمنهای‌ مخفی‌ و نیمه‌ مخفی‌ با اتابك‌ مخالف‌ بودند. در اوایل‌ كارِ اتابك‌ شب‌ هنگام‌، زمانی‌ كه‌ وی‌ دست‌ در دست‌ بهبهانی‌ از ساختمان‌ مجلس‌ در بهارستان‌ خارج‌ می‌شد، به‌ وسیلۀ جوانی‌ مضروب‌ و درجا كشته‌ شد. در این‌ احوال‌ كه‌ مجلسیان‌ آشفته‌ و هراسان‌ شده‌ بودند، بهبهانی‌ با خونسردی‌ و شهامت‌ و تدبیر مجلس‌ را منعقد كرد و با تعیین‌ نخست‌وزیر جدید توانست‌ به‌ وضعیت‌ بحرانی‌ و بی‌نظمی‌ پایان‌ دهد. با اینكه‌ افكار عمومی‌ از كشته‌ شدن‌ اتابك‌ شادمان‌ بود، اما اقدام‌ مدبرانۀ بهبهانی‌ بیشتر مقبول‌ عامه‌ واقع‌ شد (دولت‌آبادی‌، 2 /118، 145؛ كتاب‌ آبی‌، 1 /77- 78؛ كسروی‌، همان‌، 445-447؛ تقی‌زاده‌، زندگی‌...، 324). 
در این‌ میان‌، كشمكش‌ میان‌ مجلس‌ و محمدعلی‌ شاه‌ به ‌مرحله‌ای‌ بحرانی‌ رسید و كوششهای‌ میانه‌ روانی‌ چون‌ طباطبایی‌ و بهبهانی‌ نیز بی‌نتیجه‌ ماند. در جمادی‌الاول‌ 1326 / ژوئن‌ 1908 شاه‌ در محل‌ باغشاه‌ استقرار یافت‌ و مجلس‌ در محاصرۀ نظامیان‌ قرار گرفت‌. بهبهانی‌ با شجاعت‌ و ابتكار با حدود دوهزار نفر صف‌ قزاقان‌ را شكافت‌ و از راه‌ مسجد سپهسالار به‌ مجلسیان‌ در محاصره‌ پیوست‌. شاه‌ پیغام‌ داد كه‌ اگر مجلس‌ 8 تن‌ از نمایندگان‌ را تحویل‌ دهد، از حمله‌ منصرف‌ خواهد شد؛ اما مجلسیان‌ و بیش‌ از همه‌ بهبهانی‌ از این‌ كار تن‌ زدند. با آنكه‌ عده‌ای‌ از مجاهدان‌ مدافع‌ مجلس‌ آمادۀ پیكار و مقاومت‌ بودند، بهبهانی‌ و طباطبایی‌ می‌كوشیدند تا جنگی‌ روی‌ ندهد. اما این‌ كوششها ناكام‌ ماند و در 23 جمادی‌الآخر به‌ مجلس‌ حمله‌ شد (ناظم‌الاسلام‌، 2 /137-157؛ دولت‌آبادی‌، 2 /307-324؛ ملك‌زاده‌، 4-5 /750-751؛ ظهیرالدوله‌، 1 /362؛ رائین‌، انجمنها...، 117). اگر چه‌ پیش‌ از حمله‌ به‌ مجلس‌، بهبهانی‌ و طباطبایی‌ با ارسال‌ تلگرامی‌ به‌ آخوند خراسانی‌ و دیگر علمای‌ نجف‌ و نیز از طریق‌ تلگرامهایی‌ به‌ شهرهای‌ ایران‌، یاری‌ خواسته‌ بودند و علمای‌ نجف‌ پاسخ‌ داده‌، و حمایت‌ خود را نیز اعلام‌ كرده‌ بودند (كسروی‌، همان‌، 586، 614-615)، اما گفته‌اند كه‌ سستی‌ نا به‌ هنگام‌ و به‌ تعبیر كسروی «ایستادگی‌ ستم‌‌كشانۀ» آن‌ دو رهبر، موجب‌ شكست‌ آزادی‌خواهان‌ شد (همان‌، 613؛ ملك‌‌زاده‌، 4-5 /825-827). 
پس‌ از به‌ توپ‌ بستن‌ مجلس‌ و پراكنده‌ شدن‌ مجلسیان‌، طباطبایی‌ و بهبهانی‌ به‌ زحمت‌ خود را از محوطۀ مجلس‌ خارج‌ كردند و به‌ پارك‌ امین‌الدوله‌ پناه‌ بردند؛ اما لحظاتی‌ بعد مأموران‌ به‌ آنجا آمده‌، آن‌ دو روحانی‌ كهن‌سال‌ را با ضرب‌ و شتم‌ دستگیر كردند و به‌ باغشاه‌ بردند. اگر چه‌ برخی‌ از اظهار ضعف‌ بهبهانی‌ در برابر شاه‌ سخن‌ گفته‌اند (ناظم‌ الاسلام‌، 2 /176)، اما عموم‌ شاهدان‌ و تاریخ‌‌نگاران‌ معاصر از روحیۀ عالی‌ و مقاومت‌ و شهامت‌ وی‌ یاد كرده‌اند. به‌ هر حال‌ بهبهانی‌ پس‌ از چند روز حبس‌ در باغشاه‌، به‌ دستور شاه‌ به‌ عراق‌ تبعید شد (همو، 2 /158، 379؛ دولت‌آبادی‌، 2 /333؛ ملك‌زاده‌، 4-5 /762؛ كسروی‌، همان‌، 644-646؛ تقی‌زاده‌، همان‌، 324-335؛ امیر خیزی‌، 84 بب‍‌ ).
گفته‌شده‌ است‌ كه‌ بهبهانی ‌و طباطبایی‌ پیش‌ از دستگیری‌ می‌خواستند در حرم‌ عبدالعظیم‌ متحصن‌ شوند تا به‌ یاری‌ مردم‌ و مشروطه‌طلبان‌ به‌ پیكار بر ضد استبداد ادامه‌ دهند. به‌ روایت‌ محمدصادق‌ طباطبایی‌ (فرزند طباطبایی‌)، به‌ بهبهانی‌ و طباطبایی‌ پیشنهاد كردند كه‌ به‌ سفارت‌ آمریكا پناهنده‌ شوند، اما آن‌ دو نپذیرفتند (ص‌ 13). 
در مرز خانقین‌ مأموران‌ عثمانی‌ از ورود بهبهانی‌ به‌ خاك‌ عراق‌ جلوگیری‌ كردند؛ از این‌رو، وی‌ را به‌ كرمانشاه‌ و سپس‌ به‌ بزهرود، از روستاهای‌ پیرامون‌ كرمانشاه‌ بردند؛ او در آنجا مدتی‌ زیست‌ تا به‌ دستور شاه‌ به‌ كرمانشاه‌ رفت‌ و پس‌ از چندی‌ با ورود به‌ عراق‌، در شهرهای‌ كربلا و نجف‌ استقبال‌ گرمی‌ از سوی‌ مردم‌ و عموم‌ علما از وی‌ شد؛ اما مخالفان‌ مشروطه‌ در اینجا نیز او را «بابی‌» خواندند و به‌ اهانت‌ پرداختند. در دورۀ استبداد صغیر، بهبهانی‌ آماده‌ بود كه‌ همراه‌ علمای‌ مدافع‌ مشروطه‌ به‌ ایران‌ بیاید تا در ستیز با شاه‌ در كنار ملت‌ باشد. پس‌ از فتح‌ تهران‌ و برانداختن‌ محمدعلی‌ شاه‌ در 24 جمادی‌الآخر 1327، ملیون‌ فاتح‌ تلگرامی‌ به‌ علمای‌ نجف‌ فرستادند و از آنان‌ به‌ سبب‌ حمایتهای‌ بی‌دریغشان‌ از نهضت‌ تشكر كردند. در این‌ تلگرام‌ نام‌ بهبهانی‌ نیز در كنار نام‌ كسانی‌ چون‌ آخوند خراسانی‌ و مازندرانی‌ قرار داشت‌. بهبهانی‌ دو روز پیش‌ از افتتاح‌ مجلس‌ دوم‌ (اول‌ ذیقعدۀ 1327ق‌ / 14نوامبر 1909م‌) با احترام‌ و در میان‌ استقبال‌ ملّیون‌ و مردم‌ تهران‌ وارد پایتخت‌ شد (دولت‌آبادی‌، 3 /102، 126؛ ملك‌زاده‌، 1-3 /124؛ كسروی‌، همان‌، 661؛ صفایی‌، ده‌ نفر، 112-113؛ بامداد، 2 /288). با این‌ همه‌، به‌ سبب‌ تغییرات‌ نسبتاً عمیق‌ در امور، بهبهانی‌ نتوانست‌ مقام‌ اجتماعی‌ و سیاسی‌ گذشته‌ را به‌ دست‌ آورد. برخی‌ دوستان‌ ــ به‌‌ویژه‌ حزب‌ اجتماعیون‌ عامیون‌ ــ پیشنهاد می‌كردند كه‌ وی‌ به‌ ریاست‌ روحانی‌ و شرعی‌ خود بسنده‌ كند و به‌ امور سیاسی‌ نپردازد (نک‍ : دولت‌آبادی‌، 3 /126-129). 
اگرچه‌ بهبهانی‌ هم‌ در كار مجلس‌ و دولت‌ مداخله‌ نكرد، اما همچنان‌ مقتدرترین‌ روحانی‌ سیاسی‌ ایران‌ به‌ شمار می‌آمد. افكار عمومی‌ او را بانی‌ و پرچمدار مشروطیت‌ می‌شناخت‌ و بسیاری‌ از نخبگان‌ سیاسی‌ و رهبران‌ احزاب‌ خود را وامدار او می‌دانستند. كشمكش‌ میان‌ دو جناح‌ اعتدالی‌ و دموكرات‌ در مجلس‌ دوم‌ نیز ادامه‌ یافت‌ و بهبهانی‌ مانند گذشته‌ از حامیان‌ اعتدالیون‌ شمرده‌ می‌شد. در اوج‌ این‌ اختلافات‌، فتوایی‌ از آخوند خراسانی‌ بر ضد دموكراتها و سیدحسن‌ تقی‌زاده‌، رهبر این‌ گروه‌ انتشار یافت‌ (بهار، 1 /11). پس‌ از آن‌ فضای‌ تهدیدكنندۀ شدیدی‌ برضد تقی‌زاده‌ در ایران‌ پدید آمد (صادق‌، 2 /311). هر چند القا شد كه‌ علما تقی‌زاده‌ را تكفیر كرده‌اند، اما گویا آنچه‌ انتقاد علمای‌ نجف‌ را برانگیخت‌، «مسلك‌ سیاسی‌» وی‌ بوده‌ است‌، نه‌ عقاید دینی‌ وی‌ ( اوراق‌، 213). 

صفحه 1 از3

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: