صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادیان و عرفان / ابراهیم خلیل (ع) /

فهرست مطالب

ابراهیم خلیل (ع)


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : یکشنبه 25 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

پس از مرگ ساره، گویا به فاصله چند سال، ابراهیم دیگر بار زنی گرفت قطوره نام و از او نیز 6 فرزند یافت (پید، 25: 1؛ قس: ابن قتیبه، 33) به نامهای زِمْران، یقُشان، مَدان، مِدیان، یشباق، شوحا (پید، 25: 1-2). روایات اسلامی‌ دربارۀ این نامها با عهد عتیق اندكی اختلاف دارند (طبری، تاریخ، 1 / 345؛ ابن‌سعد، 1 / 48؛ مسعودی، مروج، 1 / 58). به روایت طبری، قطوره (قطوراء) دختر یقطن، زنی از كنعانیان و به روایتی از اعراب بود (تاریخ، 1 / 348) و از پسران او 13 قبیله پدید آمد كه با قبایل یقطان و كوش مختلط شدند (علی، 1 / 446، 447) و به روایت دیگر طبقه‌ای از اعراب را تشكیل داده و با جرهمیان در مكه می‌زیستند (همانجا). برخی از روایتها نیز حاكی از آن است كه ابراهیم جز قطوره، زنی دیگر از عربان به نام حجور گرفت كه از او نیز 5 پسر یافت به نامهای كیسان، شورخ، امیم، لوطان، نافس (طبری، تاریخ، 1 / 348؛ قس: ابن قتیبه، 33). ابراهیم سپس اموال خود را میان فرزندان تقسیم كرد و خود در سن 175 سالگی درگذشت (پید، 25: 6، 7؛ قس: طبری، تاریخ، 1 / 349؛ مسعودی، مروج، 1 / 58) و پسرانش اسماعیل و اسحاق او را در همان مزرعه‌ای كه ساره مدفون بود، به خاك سپردند (پید، 25: 9، 10؛ ازرقی، 73 مدفن او را كعبه دانسته است). محتملاً مزرعه‌ای كهن كه در اسناد مصری مربوط به عهد شیشنق اول (947-925 ق‌م) «مزرعۀ ابرام» در جنوب فلسطین نامیده شده (سوسه، 363)، همان مدفن اوست كه به روایتی، سلیمان پیامبر بر آن بنایی ساخت و چون مسلمانان در فلسطین جای گرفتند آن را مشهد ابراهیم نامیدند و مسجدی در آنجا ساختند (الموسوعة، 4 / 288)، و نیز منطقۀ حبرون بعدها لقب ابراهیم را گرفت و به «خلیل» موسوم شد. لقب «خلیل در عهد عتیق (2 تو، 20: 7؛ اش، 41: 8) و هم در قرآن (نساء / 4 / 125) آمده است ابراهیم خلیل و به تعبیری پیشوای یكتاپرستان، مردی بسیار سخاوتمند و مهمان‌نواز بود (ثعلبی، 98، 99: طبری، تاریخ، 1 / 349، 350) و ازهمین‌رو عرب او را به ابوالضیفان مكنی ساخت (نووی، 1 / (1) / 101). در عهد عتیق و در قرآن بارها به خصوصیات اخلاقی ابراهیم اشاره شده است. به تعبیر قرآن، وی مردی بردبار و رئوف بود و برای خود وخلق مغفرت می‌طلبید (هود / 11 / 75؛ توبه / 9 / 114) و همواره از فرامین خدا اطاعت می‌كرد و فرزندانش را نیز وصیت كرد كه تسلیم حكم و مشیت پروردگار باشند (بقره / 2 / 131، 132). و چنین بود كه خدا او را «حنیف» خواند (نحل / 16 / 121). حنیف (ه‍ م) به معنای كسی كه از باطل روی‌گردان و به حق روی آورده است، در مواضع دیگری از قرآن، به عنوان دین ابراهیم دیده می‌شود (آل عمران / 3 / 68، 69؛ نساء / 4 / 125؛ انعام / 6 / 163).
ابراهیم نزد اعراب قبل از اسلام چندان مشهور بوده كه تصویر یا تندیس او را در خانۀ كعبه جای داده بودند. چنانكه وقتی پیامبر (ص) پس از فتح مكه وارد كعبه شد، صورت یا به روایتی بتهای ابراهیم و اسماعیل در آنجا بود و گفت تا آنها را بشكنند (ابن هشام، 4 / 55؛ ابن حجر، 8 / 13). شك نیست كه ابراهیم و دین او از دیرباز در سراسر هلال خصیب معروف بوده است و این معنی از آنجا هویداست كه نام وی در مناطقی كه از آنها عبور كرد برجای ماند و امروزه مزارات و مقامات بسیاری نام او را بر خود دارد، مانند مقام ابراهیم در خرابه‌های كوثى در كنار تل ابراهیم، یا مزار ابراهیم در البرس یا برس نمرود (سوسه، 251، 256). ازاین‌رو می‌توان گفت كه «شخصیت او در تاریخ و جامعۀ» جهان سامی ‌او هنگام ظهور او تا امروز اثری عمیق برجای گذارده و نشانه‌های آن تا امروز باقی است.

ابراهیم، قرآن و عهد عتیق

در قرآن 69 مرتبه در 25 سوره از ابراهیم یاد شده و سوره‌ای نیز به نام او موسوم گشته است. در این آیات اساساً از ابراهیم به عنوان فردی مصلح و موحد سخن رفته و تكامل اندیشۀ دینی و اجتماعی او در مقابله با تقكر غالب بر جامعه، یعنی شرك، باز نموده شده است. با اینهمه، نمی‌توان از این آیات سیر تاریخی زندگی ابراهیم را روشن و معین كرد. اما آنچه در عهد عتیق آمده، اگرچه خالی از تناقض نیست، ولی تاریخ زندگی ابراهیم را تا اندازه‌ای می‌توان از خلال آن دریافت. از سوی دیگر برخی از روایات عهد عتیق با قرآن شباهت دارد و همین معنی سبب شده است كه كسانی، روایات قرآن و به‌ویژه داستان پیامبران را مأخوذ از تفسیر و منابع یهودی بدانند (جودائیكا، II / 119؛ قس: عقاد، 44). در حالی كه داستانهای قرآن و عهدین گاه با یكدیگر اختلافهای بنیادین دارند. شباهتهایی كه در میانه هست، دلیلی منطقی بر اقتباس از عهدین یا تفاسیر آنها نیست. چه بنابراین نگرش كه قرآن كتاب وحی است، طبیعی است كه میان روایات قرآنی و عهدین شباهتهای بسیار باشد.
شایسته یادآوری است كه بسیاری از روایات و تفاسیر متأخر یهودی، و مطالبی كه خارج از اشارات عهد عتیق در آنها دیده می‌شود، در سده‌های اولیه اسلام از منابع اسلامی ‌اخذ و اقتباس شده است (نک‍ : عقاد، همانجا). اما از طرف دیگر، بسیاری از مفسران قرآن و مورخان مسلمان، روایات خود را دربارۀ انبیاء از روایان یهودی نسب چون كعب الاحبار، وهب بن منبه، عبدالله ابن سلام و محمد بن كعب قرظی برگرفته‌اند و به مدد همین روایتها، آیات قرآنی مربوط به انبیاء را تفسیر كرده‌اند. از این جهت برخی از تناقضاتی كه در این روایات دیده می‌شود، ناشی از مطالبی است كه راویان مذكور نقل كرده‌اند.
اما متن عهد عتیق نیز از دیدگاه سبك‌شناسی به اندازه‌ای، ناهمگون است كه دربارۀ زمان نگارش و ارزش تاریخی روایات شفاهی و منابع مكتوبی كه عهد عتیق از آنها فراهم آمده، اتفاق نظری وجود ندارد. به ویژه دربارۀ ابراهیم و شخصیتهای معاصر او كه در آن كتاب ذكر شده، هنوز مدارك با ارزش معتبری به دست نیامده كه بتواند آن روایات را تأیید كند. به همین سبب تعیین موقعیت ابراهیم در تاریخ مدون آن روزگار بسیار دشوار است. اگرچه برخی برآنند كه كشفیات باستان‌شناسی اخیر در مناطقی چون ماری و نوزی بر این معنی گواهی می‌دهند كه روایات مربوط به ابراهیم در عهد عتیق، بازتاب موثق یك موقعیت واقعی تاریخی است (سوسه، 262-264؛ جودائیكا، II / 114)، ولی با اینهمه تحقیقات انتقادی در متن آن كتاب نیز تحقیقات تاریخی و زبان‌شناسی مربوط بدان نشان می‌دهد كه مسائل و مشكلات متعدد دربارۀ آن همچنان باقی است. در واقع باید گفت كه داستان ابراهیم در عهد عتیق از سه منبع گرد آمده است: اول روایت معروف به «یهوه‌ای» (J) مربوط به حدود سال 950 ق‌م یعنی دوره‌ای که سنت ابراهیمی ‌برای پشتیبانی از دعاوی دولت داوودی به كار گرفته شد؛ دوم روایت معروف به «الوهی» (E) مربوط به سدۀ 8 ق‌م، یعنی دورۀ پیامبران؛ سوم روایت روحانیان (P) مربوط به حدود سال 400 ق‌م، یعنی پس از دورۀ اسارت در بابل. چنین به نظر می‌رسد كه برخی از روایتهای «یهوه‌ای» (مانند پید، 12: 10-20؛ باب 16؛ 18: 1، 10-14؛ 21: 2، 6، 7) و «الوهی» بوسیلۀ روحانیان دورۀ اسارت به كار گرفته شده است، تا داستان ابراهیم را به مثابۀ یك سنت تاریخی ملی در این دوره شكل دهد. نویسنده یا گردآورندۀ روایت «روحانیان» پس از دورۀ اسارت مطالبی به روایات قبلی افزوده است، و ظاهراً داستان مربوط به پادشاهان شرق كه با ابراهیم جنگیدند (پید، باب 14) اضافۀ نهایی به عهد عتیق است كه در دورۀ هلنیها صورت گرفت (فان سترس، I / 14).
درباره اشارات قرآنی مربوط به زندگی ابراهیم باید گفت كه گذشته از آیات و روایاتی كه برحسب موارد و در بررسی تطبیقی با عهد عتیق ذكر شد، آیات دیگری هست كه بیش‌تر ناظر به حیات دینی و اعتقادی و اخلاقی ابراهیم است و در عهد عتیق به آنها اشاره‌ای نشده است.
ازجمله و مهم‌تر از همه، داستان بنای كعبه به دست ابراهیم و اسماعیل، و «مقام ابراهیم» در آنجاست (بقره / 2 / 125، 127؛ آل‌عمران / 3 / 97). بنابر بیش‌تر روایات، خانۀ كعبه را حضرت آدم ساخت و در طوفان نوح ویران شد و ابراهیم به راهنمایی پروردگار كه به مقتضای آیۀ «وَ اِذْ بَوَّاْنا لِاِبْراٰهیمَ مَكانَ الْبَیتِ ... » (حج / 22 / 26) وی را به آنجا برد، به یاری اسماعیل بر همان اساس نخستین، كعبه را دوباره ساخت (رازی، 4 / 63)؛ طبری، تفسیر، 1 / 428، 429؛ ازرقی، 1 / 38، 39، 60). پس از آن ابراهیم و اسماعیل از پروردگار خواستند كه این طاعت را از آنها بپذیرد (بقره / 2 / 127) و خدا با آن دو عهد كرد كه آنجا را از شرك و بت‌پرستی پاك نگاه دارند (بقره / 2 / 125؛ و نیز حج / 22 / 26). دربارۀ مقام ابراهیم در كعبه نیز روایت گوناگون است. رایج‌ترین آنها، سنگی را كه ابراهیم به هنگام بنای كعبه زیر پای خود نهاد، و یا خودِ خانۀ كعبه را مقام ابراهیم دانسته‌اند (رازی، 3 / 53؛ قس: طبری، تفسیر، 1 / 422). این آیات و نیز اشارات سورۀ مكی ابراهیم (35- 39) به رابطۀ ابراهیم و خانۀ كعبه، و نیز اشارتهایی به رابطۀ ابراهیم و اسماعیل در سوره‌های مكی نظر برخی از نویسندگان معاصر غربی مانند ونسینگ را نفی می‌كند، كه منكر چنین رابطه در آیات مكی می‌باشند و می‌كوشند كه آن را به دورۀ مدنی وحی كه پیامبر با یهودیان آشنایی و ارتباط نزدیك یافت، منسوب كنند.
در قرآن همچنین از میثاق خدا با ابراهیم (بقره / 2 / 125؛ احزاب / 33 / 7) سخن رفته و یادآوری شده است كه خدا ابراهیم را آزمایشها كرد و او از همه سرفراز بیرون آمد؛ پس خدا او را پیشوایی خلق داد، و چون ابراهیم خواست كه این پیشوایی به ذریه او نیز عطا شود، خدا گفت عهد من به ستمكاران نمی‌رسد (بقره / 2 / 124). چنانكه در عهد عتیق نیز موارد مختلف علت سرگردانی، آوارگی و اسارت بنی اسرائیل، ستمكاری و گنهكاری آنان دانسته شده است. با اینهمه، در عهد عتیق ذریۀ ابراهیم وارث زمین «از نهر مصر تا نهر عظیم یعنی فرات» شمرده شده (پید، 15: 18-20) و در جای دیگر آمده است كه خداوند عهد خویش را با ابراهیم و ذریۀ او جاودانی ساخت تا زمین كنعان را وارث باشند (پید، 17: 7- 9).
این مطلب در عهد عتیق به صورت دیگری نیز تكرار شده است: در آنجا ابراهیم از خدا نشانی خواست بر این عهد و خدا او را گفت كه گوسالۀ مادۀ سه ساله و بز مادۀ سه ساله و قوچی سه ساله و قمری و كبوتری بگیرد. ابراهیم چنین كرد و آن سه حیوان نخست را دوشقه ساخت و در برابر یكدیگر گذاشت ولی مرغان را پاره نكرد. آنگاه خواب بر او مستولی شد و تاریكی او را فرا گرفت. و خدا او را گفت كه ذریت تو در زمینی كه از آن ایشان نباشد غریب خواهند بود (پید، 15: 9-12).
چنانكه مشهود است این داستان به گونه‌ای مبهم و تقریباً بی‌سرانجام به پایان می‌رسد، اگرچه گفته‌اند كه میان اقوام دامدار رسم بود كه هم‌پیمانان، حیوانی را شقه می‌كردند و از میان آن می‌گذشتند و این نشانی بود آن پیمان را (عقاد، 27). ولی روایت قرآنی همین داستان با آنكه مربوط به محل و موضوعی دیگر است، با نتیجۀ منطقی و روشنی كه در پی دارد، این تصور را تأیید می‌كند كه روایت عهد عتیق به وسیلۀ راویان دستخوش تغییر شده و در جای خود واقع نشده است. به روایت قرآن، ابراهیم (در پی مناقشه با نمرود یا به درخواست قوم) از خدا خواست تا نشان دهد كه چگونه مردگان را زنده می‌گرداند. خدا گفت 4 پرنده برگیر و آنها را شقه كن و هر شقه را بركوهی بنه، آنگاه آنها را بخوان تا نزد تو آیند (بقره / 2 / 260)، و به این طریق ابراهیم را دلیل و نشانی استوار برروز رستخیز نمایاند.

ابراهیم در عهد جدید

در عهد جدید نیز از ابراهیم در 72 موضع یاد شده و نسب عیسی مسیح از طریق اسحاق با 39 واسطه (متی، 1: 1-7) یا 54 واسطه (لوقا، 3: 24-25) به وی متصل شده است. ایمان ابراهیم در عهد جدید به عنوان عالی‌ترین ایمان یاد شده است، زیرا غریبانه در فلسطین ــ كه سرزمین او نبود ــ به فرمان خدا زیست و فرزند خود را به قربانگاه برد (عب، 11: 8-12، 17- 19).. پس او به عمل نیز مؤمن و مطیع بود و ایمانش از رهگذر عمل كامل شد، «پس انسان نه از ایمان تنها، بلكه به عمل نیز عادل شمرده می‌شود» (یع، 2: 20-24). ولی به گفتۀ پولس رسول، ایمان ابراهیم به خداوند قبل از عمل ختان او نبود، و از این جهت وعده به ذریت ایمانی ابراهیم تعلق یافته و نه ذریت شرعی (روم، فصل 4). پس مؤمنان فرزندان ابراهیمند، و چون خداوند امتها را از ایمان عادل خواهد شمرد، ابراهیم را بشارت داد كه تمامی‌ امتها از تو بركت خواهند یافت، و این بركت از طریق عیسی مسیح كه از ذریۀ ابراهیم است به امتهایی كه از نسل ابراهیم نیستند نیز خواهد رسید (غل، 3: 7- 9).

ابراهیم و ایران باستان

اگرچه در متون اصلی دین زرتشت، نامی ‌از ابراهیم به میان نیامده، ولی ظاهراً در آغاز ورود اسلام به ایران، مغان می‌كوشیدند كه این نظر را كه بنابر پاره‌ای روایتها، مجوس در زمرۀ اهل كتاب شمرده شده‌اند، تقویت كنند. ازاین‌روی بعضی از بزرگان ایرانی را با انبیاء سامی ‌پیوند دادند و آنها را پیرو دین انبیاء بنی اسرائیل دانستند (پورداود، 2 / 207). مورخانی كه اخبار ایرانیان را از طریق مغان دریافت می‌كردند، این‌گونه اخبار را در آثار خود می‌آوردند، و ازهمین‌روی براساس برخی از این روایتها، زرتشت را همان ابراهیم خلیل و به روایتی نوادۀ او شمرده‌اند (معین، 83). بنابر یكی از این روایتها، زرتشت در آغاز در بیت‌المقدس ساكن بود و سپس به نفرین استادش ارمیاء از آنجا به عراق رفت (طبری، تاریخ، 1 / 648). اگرچه آشكار است كه راویان در این روایتها كه از ایرانیان به آنها رسیده است، دست برده‌اند، ولی مجموعۀ آنها حكایت از آن دارد كه می‌خواستند زرتشت و ایرانیان را با بنی‌اسرائیل مربوط سازند، چنانكه جمشید را با سلیمان یكی دانسته‌اند و گفته‌اند كه منوچهر پدر ایرانیان، همان منشخر پسر منشخر باغ، و او یعیش بن ویزك بوده و ویزك همان اسحاق است (مسعودی، التنبیه، 109، 110)؛ و «اندر عهد گشتاسب، زرتشت بیرون آمد و گشتاسب دین وی بپذیرفت؛ و گویند نهم پسر بود از آن ابراهیم خلیل علیه‌السلام، و شاگرد عزیر بود.» (مجمل التواریخ و القصص، 92). هم از این رو بود كه گفته‌اند خانۀ كعبه از سوی ایرانیان قبل از اسلام گرامی‌ داشته می‌شد و مردم به زیارت آن می‌رفتند (مسعودی، همانجا). و یا آنكه زرتشت به زبان پهلوی و به روایتی سریانی، نام ابراهیم است (تبریزی، 2 / 1012، ذیل زرتشت).

مآخذ

آمیه، پیر، تاریخ عیلام، ترجمۀ شیرین بیانی، تهران، 1349 ش؛ ابن‌بطوطه، محمدبن ابراهیم، رحلة، بیروت، 1964 م؛ ابن حجر عسقلانی، احمدبن علی، فتح الباری، بیروت، 1985 م؛ ابن سعد، محمد، الطبقات الكبری، بیروت، دارصادر؛ ابن‌قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، به كوشش ثروت عكاشه، قاهره، 1969 م؛ ابن میمون قرطبی، موسی، دلالة الحائرین، به كوشش حسین اتامی، آنكارا، 1974م؛ ابن هشام، عبدالملك، السیرة النبویة، به كوشش مصطفی السقاء و دیگران، بیروت، داراحیاء التراث العربی؛ ازرقی، محمدبن عبدالله، تاریخ مكه، به كوشش رشدی صالح ملحس، بیروت، 1403 ق / 1983 م؛ الدر، جان، باستان‌شناسی كتاب مقدس، ترجمۀ سهیل آذری، تهران، 1335 ش؛ بخاری، ابوعبدالله، صحیح، قاهره، امیریۀ، 1314 ق؛ بیرونی، ابوریحان، آلاثار الباقیة عن القرون الخالیة، به كوشش ادوارد زاخائو، لایپزیک، 1923 م؛ پورداوود، محمد، یشتها، تهران، 1346 ش؛ تبریزی، محمدحسین بن خلف، برهان قاطع، به كوشش محمد معین، تهران، 1357ش؛ ثعلبی، احمدبن محمدبن ابراهیم نیشابوری، قصص الانبیاء، بیروت، دارالرائد العربی؛ خزائلی، محمد، اعلام قرآن، تهران، 1350 ش؛ جوالیقی، موهوب بن احمد، المعرب، به كوشش احمد محمد شاكر، تهران، 1966 م؛ رازی، امام فخر، التفسیر الكبیر؛ رضی،‌ هاشم، فرهنگ نامهای اوستا، تهران، فروهر، 1346 ش؛ سوسة، احمد، العرب و الیهود فی التاریخ، دمشق، 1972 م؛ شیخو، لوئیس، كتاب شعراء النصرانیة، بیروت، 1926 م؛ طبری، تاریخ؛ همو، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بولاق، 1325ق؛ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، داراحیاء التراث العربی؛ علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، 1968 م؛ عقاد، عباس محمود، «ابوالانبیاء»، المجموعة الكاملة، ج 11، بیروت، 1978 م؛ عهد عتیق و عهد جدید، ترجمۀ فارسی، تهران، 1987 م؛ عهد عتیق، متن عبری، تهران، 1364 ش؛ قرآن مجید؛ قرطبی؛ محمدبن احمد انصاری، الجامع لاحكام القرآن، بیروت، 1965م؛ كریمر، ساموئل، الواح سومری، ترجمۀ داوود رسایی، تهران، 1340 ش؛ مجمل التواریخ و القصص، به كوشش محمدتقی بهار، تهران، 1318 ش؛ محمد شاكر، احمد، حواشی و تعلیقات المعرب جوالیقی، تهران، 1966 م؛ مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، به كوشش دخویه، لیدن، 1893 م؛ همو، مروج الذهب، به كوشش یوسف اسعد داغر، بیروت، 1385 ق؛ معین، محمد، مزدیسنا و ادب پارسی، تهران، 1338 ش؛ الموسوعة الفلسطینیة؛ میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، كشف الاسرار وعدة الابرار، به كوشش علی‌اصغر حكمت، تهران، 1361 ش؛ نجار، عبدالوهاب، قصص الانبیاء، بیروت، دارالرائد العربی؛ نووی، محی‌الدین بن شرف، تهذیب الاسماء و اللغات، بیروت، دارالكتب العلمیة؛ وهب بن منبه، كتاب التیجان، صنعا، 1979 م؛‌ هاكس، جیمز، قاموس كتاب مقدس، بیروت، 1928م؛ یاقوت، بلدان، بیروت، 1374ق / 1955 م؛ نیز:

Albright, William, F. The Biblical Deriod from Abraham to Ezra, New York, 1965; Bible, The New English oxrord. 1970; EI1; EI2; Esptein, Isidore, Judaism, London, 1959; The Encyclopedia of Religion; Finegan, Jack, Light form the ancient past, New York, 1959; Gordon. H., The ancient near east, New York, 1953; Hitti, Philip, K., History of syria, London. 1957; Jeffery, Arthur, The foreign vocabulary of the Qur’an, Baroda, 1938; Judaica; Keller, Werner, The Bible as history (English edition), New York, 1976; Rawlinson, George, Ancient Egypt, London, 1886; Roux, Geouge, Ancient Iraq, London, 1966.

صادق سجادی

صفحه 1 از3

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: