صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / فلسفه / اثولوجیا /

فهرست مطالب

اثولوجیا


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : شنبه 3 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اُثولوجیا، ترجمۀ عربی نوشته‌ای منسوب به ارسطو، یا احتمالاً تفسیر فیلسوف نوافلاطونی پرفوریوس (فُرفوریوس) بر گزیده‌ای از نظریات ارسطو، یا بخشی از آثار فلوطین كه در نیمۀ نخست سدۀ 3 ق / دهۀ ‌سوم سدۀ 9 م در محافل فلسفی رواج یافت و از آن پس مهرونشان خود را بر بسیاری از اندیشه‌های فلسفی اسلامی ــ و نیز یهودی و مسیحی ــ نهاد. واژۀ «اثولوجیا» معرب واژۀ یونانی ثِئولوگیا، یعنی الهیات یا خداشناسی است.
در میان فیلسوفان یونان باستان، ارسطو ونوشته‌های وی سرنوشت ویژه‌ای داشته‌اند. از زمان مرگ ارسطو به بعد، دهها اثر مجعول در زمینه‌های گوناگون نوشته، و به وی نسبت داده شد. در سده‌های 3 و 4 ق / 9 و 10 م انبوهی از این نوشته‌ها به عربی ترجمه شد و سپس در سده‌های 6-10 ق / 12-16 م، به صورت ترجمه‌های لاتین به اروپای سده‌های میانه راه یافت. سرنوشت نوشته‌ها و اندیشه‌های فلوطین (205-270 م) بنیادگذار فلسفۀ نوافلاطونی نیز كم و بیش چنین بوده است (نک‍ : ه‍ د، فلوطین). پس از مرگ وی، محافل ناشناخته‌ای در مكتب اسكندریه، نوشته‌هایی پدید آوردند كه محور اصلی آنها اندیشه‌های نوافلاطونی و به ویژه فلوطینی بود. اینان در این نوشته‌ها، غالباً عقاید و اندیشه‌های آن فیلسوف را ــ ظاهراً به قصد آسان‌تر ساختن و فهمیدنی‌تر كردن آنها ــ دگرگون می‌كردند و اندیشه‌ها و نظریات خود را نیز بر آنها می‌افزودند و سپس آن نوشته‌ها را به فیلسوفانی مانند افلاطون و ارسطو ــ و حتی به بعضی از فیلسوفان پیش از سقراط، مانند فیثاغورس.و اِمپِدُكِلس ــ نسبت می‌دادند، اما در این میان، ارسطو از نفوذ و اعتبار ویژه‌ای برخوردار بود، هر چند كسانی كه آنگونه نوشته‌ها را پدید آورده، به ارسطو نسبت می‌دادند، در روی‌كرد و گرایش اصولی خود، افلاطون‌گرا بودند. به هر حال باید به یادداشت كه گسترش فلسفه از سدۀ 3 م به بعد دو ویژگی داشت: نخست اینكه این فلسفه صرفاً نوافلاطونی نبود، دوم اینكه مكتب نوافلاطونی مدتی كوتاه، بیشتر ارسطویی بود، تا افلاطونی. 
همچنین از سدۀ 2 م نیز كار اساسی آموزش فلسفه، تفسیر آثار افلاطون و ارسطو بود، زیرا باور بر این بود كه آن دو فیلسوف همۀ ‌حقایق را یافته، و برای همیشه در آثار خود ثبت كرده‌اند. در مرحله‌ای نیز شارحان و مفسران آثار ارسطو در مكتب «آكادمیا»ی افلاطونی ــ مثلاً برجسته‌ترین ایشان سیمپلیكیوس (سدۀ 6 ‌م) ــ ‌كوشش داشتند كه اثبات كنند میان فلسفۀ افلاطون و ارسطو هماهنگی و یگانگی وجود دارد. 
در مرحلۀ دیگری، مفسران و جعل كنندگان نوشته‌های فلسفی، در مكتب نوافلاطونـی بـا اینكه ــ چنـانكه اشـاره شـد ــ اصولاً افلاطون‌گرا بودند، نظریات و عقاید ارسطویی را ــ حتی در مواردی كه نظریات متافیزیكی اصیل ارسطویی با گرایشهای توحیدی آنان در تضاد می‌نمود و كار هماهنگ‌سازی نظریات افلاطون و ارسطو را دشوار می‌ساخت ــ برای اثبات گرایشهای خود به كار می‌گرفتند. بدین‌سان آنان نوشته‌هایی را با محتواهای نوافلاطونی پدید می‌آورند و آنها را به ارسطو نسبت می‌دادند و می‌كوشیدند كه بر این دشواریها چیره شوند. بنابراین، ارسطو همچنان «معلم اول» به‌شمار می‌رفت و نوشته‌های نوافلاطونی، رنگ ارسطویی به خود می‌گرفت. اینگونه نوشته‌ها، از راه ترجمه ــ یا مستقیماً از یونانی، یـا بـا واسطۀ سریـانی ــ به جهان اسلام نیز راه یافت و یكی از برجسته‌ترین و پرتأثیرترین آنها اثولوجیا بود كه در اینجا به اختصار به سرنوشت و گذشت آن می‌پردازیم. 
متن عربی اثولوجیا، در شكلی كه اكنون در دست است، نخستین بار در شرق (بی‌ذكر محل انتشار) در 1296 ق / 1879 م منتشر شد. محقق آلمانی فریدریش دیتریچی، متن انتقادی عربی آن را بر پایۀ 3 دست نوشته در 1882 م منتشر كرد و سپس ترجمۀ ‌آلمانی آن را در 1883 م در لایپزیگ انتشار داد. چاپ سنگی متن آن نیز در حاشیۀ قبسات میرداماد در تهران‌ (1315 ق / 1897 م) منتشر شده است. آخرین متن انتقادی اثولوجیا به كوشش عبدالرحمان بدوی، بر پایۀ 9 دست نوشته، با یك مقدمه، زیر عنوان افلوطین عندالعرب در 1955 م، در قاهره منتشر شد (برای نقدی از این متن، نک‍ : لوئیس، 395-399). لوئیس پیش از آن، متن بازویراستۀ اثولوجیا را همراه با ترجمۀ انگلیسی آن با عنوان «آزمایش دوبارۀ تئولوژی به اصطلاح ارسطو»، در 1949 م، به عنوان رسالۀ ‌دكتری خود فراهم كرده بود. وی بعدها ترجمۀ انگلیسی اثولوجیا و بقیۀ ‌آثار عربی فلوطینی را در جلد دوم متن یونیانی «آثار فلوطین»، به كوشش پاول هنری و هانز رودلف شویتسر (پاریس و بروكسل، 1959 م) منتشر كرد. همچنین 4 مقاله (میمر) از اثولوجیا همراه با «تعلیقات» قاضی سعید قمی، به كوشش جلال‌الدین آشتیانی، در 1398 ق / 1978 م، در تهران منتشر شده است. 
از دست‌نوشته‌های متن پذیرفته شدۀ اثولوجیا تاكنون 22 نسخه در كتابخانه‌های متعدد شناخته شده است (نک‍ : فنتون، 249). همچنین دست نوشتۀ دیگری از اثولوجیا در كتابخانۀ مركز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی (شم‍ ‍97083) یافت می‌شود كه ظاهراً مربوط به سدۀ 12 ق است. این دست‌نوشته كه نظم «میمرها» در آن رعایت نشده است، جای جای با متنهای چاپ شده، اندك اختلافهایی دارد.

از سوی دیگر، خاورشناس روسی بُریسُف، در 1929 م در كتابخانۀ دولتی عمومی «سالتیكوف شچدرین» در لنینگراد، 3 دست‌نوشتۀ كهنه از اثولوجیا را به خط عبری كشف كرد كه روایتی طولانی‌تر از متن چاپی دیتریچی را در برداشت و مطالب آن با متن ترجمۀ لاتین این اثر كه در سدۀ 16 م در اروپا منتشر شده بود، مطابقت داشت. وی پژوهشهای خود را پیرامون این روایت طولانی‌تر، در مقاله‌ای با عنوان «اصل عربی [اثر] موسوم به تئولوژی ارسطو» در نشریۀ‌ «یادداشتهای هیأت خاورشناسان» (ص 83-98) منتشر كرد. كشف بریسف در میان پژوهشگران هیجانی برانگیخت، زیرا افزوده‌هایی در آن یافت می‌شود كه در روایت شناخته شدۀ كوتاه‌تر آن دیده نمی‌شود. اكنون میكروفیلمهایی از این دست‌نوشته‌ها در «مؤسسۀ میكروفیلم نسخه‌های عبری در دانشگاه اورشلیم» (شم‍ 40755-40757) و نیز در كتابخانۀ ‌دانشگاه كمبریج (میكروفیلم شرقی، شم‍ 1386) یافت می‌شود (نک‍ : فنتون، 261، یادداشت 37).
 

اثولوجیا، فلوطین و پرفوریوس

 چندین قرن در شرق و غرب، اثولوجیا را اثر اصیلی از ارسطو می‌دانستند، هر چند گاهی كسانی در انتساب آن به ارسطو تردید می‌كردند و مطالب آن را نمایندۀ ‌اندیشه‌ها و عقاید افلاطون و مكتب وی می‌شمردند. كسانی نیز بودند كه چون از یك سو دلیلی برای تردید در انتساب آن به ارسطو نمی‌یافتند و از سوی دیگر اختلاف آشكار مطالب آن را با جهان‌بینی ارسطویی می‌دیدند، به این نتیجه می‌رسیدند كه گویا ارسطو در مرحلۀ پایانی زندگیش در آراء و عقاید خود تجدیدنظر كرده، و به نگرش افلاطونی گراییده است. 
پژوهش جدی و پیگیر دربارۀ ‌نادرستی انتساب اثولوجیا به ارسطو در سدۀ ‌آغاز شد. برای نخستین‌بار پژوهندۀ انگلیسی تیلر، ‌این نوشته را یك «بر ساخته و جعل عربی» معرفی، و به این نكته اشاره كرد كه مطالب تا اندازۀ زیادی «یك گردآوری ناشیانه» از گزیده‌هایی از انئادهای فلوطین است (نک‍ : فنتون، 241, 260). 
در 1857 م محقق فرانسوی مونك با پژوهش بیشتری تأكید كرد كه مطالب اساسی اثولوجیا در واقع برگرفته از نوشته‌های فلوطین است. وی پس از اشاره به اینكه عربها، با مهم‌ترین عقاید و نظریات مكتب اسكندریه آشنا بوده‌اند، می‌افزاید كه ادبیات عرب یك اثر تاریخی را برای ما حفظ كرده است كه در آن فلسفۀ اسكندریه و به‌ویژه فلسفۀ فلوطین، با تفاصیل بسیاری بیان شده و گاه در آن بخشهایی را می‌یابیم كه متن آنها از انئادها گرفته شده است. این اثر تاریخی همان تئولوژی مشهور منسوب به ارسطوست كه در آغاز سدۀ 16 م در ترجمۀ‌ لاتین از روایت عربی آن منتشر شده است (مونك، 248, 250). مونك همچنین به این نكته توجه دادكه متن عربی اثولوجیا كه وی در آن زمان دست‌نوشته‌ای از آن را در كتابخانۀ سلطنتی پاریس یافته بود، در 10 كتاب است، در حالی كه متن ترجمۀ ‌لاتین آن 14 كتاب را در بردارد و حاوی مطالب افزوده‌ای است كه در متن عربی آن یافت نمی‌شود و میان این دو متن اختلافهای قابل ملاحظه‌ای وجود دارد (ص 250). این اشارۀ‌ مونك به منابع اصلی اثولوجیا، توجه جدی پژوهشگران را به آن برانگیخت. 
پس از انتشار متن عربی اثولوجیا به وسیلۀ دیتریچی، ‌دانشمند آلمانی و متخصص برجستۀ ‌آثار مجعول ارسطو، رُزه، در بررسی و نقد بر متن عربی دیتریچی، به این كشف شگفت‌انگیز رسید كه اثولوجیا در واقع ترجمۀ ‌آزاد از برخی از بخشهای انئادهای 4-6 فلوطین است. وی همچنین در مقالۀ خود، شتابزده جدولی برای مطابقه میان فصلهایی از اثولوجیا و بخشهایی از انئادها عرضه كرد و با اشاره به اختلافهای موجود میان ترجمۀ لاتین و متن عربی اثولوجیا به این نتیجه رسید كه افزوده‌های ترجمۀ ‌لاتین آن، از مترجمان مسیحی سدۀ 16 م بر متن اصلی است (نک‍ : بریسف، 86؛ بدوی، 6-7).
از زمان رزه به بعد، پژوهش تازۀ ‌قابل ملاحظه‌ای دربارۀ ‌اثولوجیا نشده بود، تا هنگامی كه ــ چنانكه اشاره شد ــ بریسف در 1929 م متن روایت دیگر و طولانی‌تری از این اثر را كشف كرد. در این میان بعضی از پژوهشگران به این پرسش پرداختند كه آیا متن عربی اثولوجیا مستقیماً از متنی یونانی به وسیلۀ ابن ناعمۀ حمصی (د ح 220 ق / 835 م) به عربی ترجمه شده، یا ترجمۀ سریانی واسطه‌ای داشته است؟ نخست پژوهشگر آلمانی باومشتارك در مقاله‌ای بر این نكته تأكید كرد كه ترجمۀ‌ عربی بر پایۀ یك متن سریانی انجام گرفته كه اكنون از میان رفته است. وی همین عقیده را در جای دیگری، در اثر دیگرش تكرار می‌كند. پس از وی خاورشناس نامدار آلمانی دیگر شِدِر نیز بر این باور است كه متن عربی اثولوجیا یك الگوی سریانی گم شده داشته است (ص 222).
از سوی دیگر، فلوطین‌شناس نامدار پاول هنری در 1937 م در مقاله‌ای می‌كوشد اثبات كند كه مطالب اثولوجیا برگرفته از درسهای شفاهی فلوطین است كه شاگرد وی آملیوس آنها را در شكل یادداشتهایی در 100 جلد گردآورده بود و همۀ ‌آنها از میان رفته است، چناكه پرفوریوس نیز در نوشتۀ خود «دربارۀ زندگانی فلوطین» (بخش 3) این نكته را گزارش كرده است (نک‍ : بدوی، 24- 29). هنری می‌افزاید كه اثولوجیا در شكل كنونی آن، منعكس كنندۀ یادداشتهای آملیوس نیست، زیرا یعقوب بن اسحاق كندی ــ چنانكه در عنوان آغاز ترجمۀ عربی یافت می‌شود ــ آنها را «اصلاح» كرده، از آنها كاسته، یا مطالب بر آنها افزوده است و اگر متن كتاب در شكلی كه ابن‌ناعمۀ حمصی آن را ترجمه كرده بود، باقی می‌مانْد، ما متن یادداشتهای آملیوس را در اختیار می‌داشتیم. آنگاه هنری به این نتیجه می‌رسد كه شاید اثولوجیا، بخش اول، یا بخشی از یادداشتهای آملیوس بوده و این بخش یك چهارم یا یك پنجم یادداشتهای او رادر بر می‌گرفته است (همو، 29). 
این نظریۀ توجه‌انگیز پاول هنری را، فلوطین شناس نامدار دیگر شویتسر، همكار وی در تهیۀ چاپ جدید انئادهای فلوطین رد می‌كند، اما می‌افزاید كه ممكن است برخی از نقل قولهای فلوطین كه در متن انئادها یافت نمی‌شود، به یادداشتهای آملیوس باز گردد (نک‍ : پاولی، XXI(1) / 510؛ نیز نک‍ : فنتون، 245). در كنار این نظریات، پژوهشگر دیگر، كوچ در 1953 م پس از بررسی اثولوجیا برپایۀ متن عربی چاپ دیتریچی، به این نتیجه رسید كه اصل این متن را می‌توان از پرفوریوس دانست، بدین معنا كه وی گزیده‌ای از نظریات متافیزیكی ارسطو را شرح و تفسیر كرده است (ص 279, 281). 
سرانجام در 1965 م ریشارد والتسر، محقق سرشناس فلسفۀ اسلامی ـ یونانی، در یك سخنرانی اعلام كرد كه هیچ دلیل معتبری نمی‌بیند كه ترجمۀ ‌آزادی از آثار فلوطین كه مؤلف اثولوجیا انجام داده است، برپایۀ ترجمۀ‌ آزادی به وسیلۀ پرفوریوس نباشد. احتمالاً تا آن زمان این نخستین كاری بوده كه به قصد آشنا كردن دانشجویان با این اثر فلسفی ــ كه هنوز نـاشنـاخته مانده بوده ــ صورت گرفته است. وی سپس نظریۀ پاول هنری را دربارۀ تعالیم شفاهی فلوطین چونان اصل اثولوجیا رد می‌كند و آن را پذیرفتنی نمی‌شمارد (ص 279). 
با وجود همۀ ‌پژوهشهای پیشین دربارۀ ‌اثولوجیا و اصل آن، پس از 100 و اندی سال هنوز این مسأله چنانكه شاید و باید روشن نشده بود. پس جای شگفتی نیست كه گروهی از پژوهشگران بار دیگر مسألۀ اثولوجیا را مطرح كرده، و كوشیده‌اند كه به بسیاری از پرسشها دربارۀ آن پاسخ گویند. چنانكه اشاره شد، در 1986 م مجموعه‌ای با عنوان «ارسطوی مجعول در سده‌های میانه، تئولوژی و متون دیگر»، ‌در لندن منتشر شد. در این مجموعه زیمرمان مقالۀ بسیار مهمی را با عنوان «سرچشمه‌های تئولوژی ارسطو» به پژوهش در اثولوجیا اختصاص داده است. وی در این مقاله به بازنگری جامع و كامل همۀ شواهد و پژوهشهای پیشین می‌پردازد و نظریات و پیشنهادهای تازه‌ای را برپایۀ ‌تحلیل مفصل و دقیق متون عرضه می‌كند. 25 صفحه نخست نوشتۀ وی استدلالها و نتیجه‌گیریهای او را در بردارد و سپس شواهد اصلی را در 22 «ضیمه» می‌گنجاند كه 90 صفحۀ دیگر را در بر می‌گیرد. وی نخست این فرضیه را مطرح می‌كند كه یعقوب بن اسحاق كندی (د ح 259 ق / 873 م)‌، به منظور تأمین بنیادهایی برای هلنیسم عربی، گروهی را به ترجمۀ متون معتبر فلسفۀ كلاسیك یونانی ــ كه مهم‌ترین آنها متافیزیك یا مابعدالطبیعیۀ ارسطوست ــ گمارده بوده است. زیمرمان این گروه را «حلقۀ كندی» می‌خواند. یكی از این مترجمان، یعنی ابن ناعمۀ حمصی ــ كه مسیحی بوده است ــ ترجمه‌ای آزاد از بخشهایی از انئادهای 4-6 فلوطین را فراهم كرده، و دیباچه‌ای بر آن افزوده، و توضیح داده است كه مسألۀ خدا، عقل، روان (نفس) و طبیعت مكمل پژوهشهای ارسطو دربارۀ علل در كتاب متافیزیك اوست، یا به دیگر سخن، بیان كنندۀ الهیات ارسطوست، به گونه‌ای كه در آن كتاب طرح شده است (نک‍ : ص 128). 
زیمرمان مجموعۀ نوشته‌هایی را كه از بخشهای گزیده‌ای از آثار فلوطین به عربی ترجمه شده بوده است، AP می‌نامد كه از جمله اثولوجیا را به روایت كنونی یا در شكل كوتاه كنونی آن در برداشته است؛ وی این روایت را K‌ می‌نامد. دیگری متنی بی‌عنوان منسوب به «الشیخ الیونانی» (فلوطین) كه تنها از راه نقلهایی از آن شناخته شده است؛ وی به آن نشانۀ GS می‌دهد (ص 128, 208, 209؛ نک‍ : بـدوی، 184- 198؛ نـیـز نک‍ : مقالات روزنتال در مجلۀ اروینتالیا، زیر عنوان «الشیخ الیونانی و منبع عربی فلوطین»)؛ سرانجام «رساله‌ای درعلم الهی» كه به غلط به فارابی نسبت داده شده است كه زیمرمان آن را DS می‌نامد (ص 241؛ قس: بدوی، 167-183). مطابقت در برخی جاهای K و GS و یكی بودن بخشهای مشترك آنها، وجود اثر بزرگ‌تری را ثابت می‌كند كه هر دو از آن مشتق شده‌اند. DS نه با K مطابقت دارد، نه با هیچ یك از نقل قولهای شناخته شده از GS، اما با «افلوطینیات» دیگر، نه تنها به وسیلۀ یك «زیر نهادۀ» یونانی، بلكه همچنین ازلحاظ شیوۀ مشترك در تعبیر عربی و ترجمۀ آزاد، یگانگی دارد (زیمرمان، 112-113). اما نتیجه‌ای که زیمرمان به آن می‌رسد، این است كه K ( اثولوجیا در شكل كنونی متن آن) تئولوژی اصیل نیست و باید این عنوان را كه همراه با دیباچۀ خود از AP‌ به میراث برده است، از آن بازگرفت. عنوان دقیق آن را اكنون تنها می‌توان حدس زد. در دیباچه آمده كه مطالب آینده پیش از هر چیز و سرانجام دربارۀ تئولوژی است، اما این تئولوژی را (با یك استثنا) به دشواری می‌توان در K یافت و آن بخشهایی از AP ‌كه الهیات ویژۀ فلوطین را در بردارد، غالباً در GS‌ و DS یاف می‌شوند. بدین‌سان از سه مجموعۀ حاوی پاره‌های فلوطینی، K‌ از همه كمتر شایستۀ عنوان تئولوژی است (همو، 125-126). 
از سوی دیگر، زیمرمان می‌گوید: می‌توان پذیرفت كه مؤلف AP‌ (ابن‌ناعمه) برای كندی كار می‌كرده است، زیرا AP‌ همانندیهای چشمگیری بـا بقیۀ نوشته‌هـای یونانی ـ عربی مربوط به «حلقۀ كندی» و نیز نوشته‌های خود كندی دارد. همچنین می‌توان پذیرفت كه كندی اثولوجیا را به احمد پسر المعتصم بالله خلیفۀ عباسی (د 227 ق / 842 م) اهدا كرده باشد؛ زیرا كندی بعضی از نوشته‌های خود را نیز گاه به معتصم و گاه به احمد اهدا كرده است. كندی همچنین متن ترجمۀ‌ ابن‌ناعمه را «اصلاح» كرده، اما این ویراستاری كندی نه در K (متن كنونی اثولوجیا)، بلكه در AP‌ انجام گرفته است. به هر حال نمی‌توان گفت كه كندی تا چه اندازه محتوای ترجمۀ حمصی را تغییر داده است. به نظر زیمرمان، كندی سهم زیادی در این كار نداشته است (ص 117-118). 
زیمرمان همچنین این فرضیه را قاطعانه رد می‌كند كه گویا AP بر پایۀ تفسیر پرفوریوس بر انئادهای فلوطین پدید آمده است و می‌افزاید كه این فرضیه معماهای بیشتری به میان می‌آورد كه نمی‌توان آنها را حل كرد. وی نتیجه می‌گیرد كه AP، در كل آن، به نظر نمی‌رسد كه تفسیری از پرفوریوس باشد، و آنجا كه در آغاز اثولوجیا اشاره به «تفسیر» [توضیح] پرفوریوس می‌شود، نشانۀ كافی بر این نیست كه زیر نهادۀ یونانی AP اثر پرفوریوس بوده، یا متعلق به وی تلقی می‌شده است (ص 131-134).
زیمرمان وجود یك الگوی واسطۀ سریانی را برای اثولوجیا نیز نفی می‌كند (ص 114-115). او در پایان مقاله‌اش، از پژوهشهای خود چنین نتیجه می‌گیرد: تئولوژی مجموعه‌ای برای قرائت بوده است ــ اما نه ضرورتاً در شكل یك كتاب مشخص با عنوان اثولوجیا، یعنی «فی علم الربوییة» ــ كه به وسیلۀ عضوی یا اعضایی از «حلقۀ كندی»، در آغاز سدۀ 9 م گردآوری شده بود. آن مجموعه، افزون بر AP، همچنین حاوی [بخشهایی(؟) از] «عناصر الهیات» اثر پروكلوس و برخی رسائل متافیزیكی از اسكندر افرودیسی بوده است. متنهای زیر نهادۀ‌ یونانی آنها بیشتر به شكلی بوده است كه ما اكنون آنها را در دست داریم. شاهدی بر وجود یك متن واسطۀ سریانی نیز یافت نمی‌شود. AP ترجمۀ آزاد بخشهای بیشتری از آنچه پاره‌های موجود نشان می‌دهند، از انئادهای 4-6 فلوطین را دربرداشته است.
ابن ناعمه همان نظم متن اصلی (یونانی) را حفظ كرده و فهرست مطالب مفصلی بر آن افزوده است. بخشهای افزوده و دخیل دیگر تئولوژی را می‌توان كار دیگر اعضای حلقۀ كندی به شمار آورد. از سوی دیگر نفی فرضیۀ پرفوریس چونان مؤلف اصلی این مجموعه خلأی پدید می‌آورد، زیرا می‌توان پرسید كه چه كسی یا چه چیزی این اندیشه را در ذهن كسانی پیرامون كندی پدید آورده بود كه پروكلوس، اسكندر افرودیسی و فلوطین را به‌عنوان نمایندگان تئولوژی یا الهیات پس از ارسطو، برگزینند، اما راه حل اكثر مسائل اثولوجیا را كه به آثار یونانی پایۀ آن متفاوت است، باید در دوران و زمان خود آنها جست‌وجو كرد (ص 134-135؛ دربارۀ نقد مقالۀ زیمرمان، نك‍ : مقالۀ اِورِت ك. راسون، «تئولوژی ارسطو و متن و مجعول ارسطویی دیگر در بازنگری» در «مجلۀ انجمن خاوری آمریكایی»).

صفحه 1 از2

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: