صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / کلام و فرق / ابوهاشم جبایی /

فهرست مطالب

ابوهاشم جبایی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 23 اردیبهشت 1399 تاریخچه مقاله

توحید و صفات خداوند

 واضح است كه ابوهاشم به عنوان یك عالم و رهبر برجستۀ معتزلی اصول پنجگانۀ معتزله را پذیرفته بود، ولی در تفصیلات و جزئیات مربوط به این اصول عقایدی خاص و ادله‌ای ویژه داشت. با توجه به اینكه اثر مكتوبی از ابوهاشم بر جای نمانده و نیشابوری در كتاب المسائل بیشتر به بیان تفصیلی جهان‌شناسی او در مقابله با ابوالقاسم بلخی پرداخته است. تفصیل عقاید ابوهاشم دربارۀ ‌جزئیات پنج اصل اعتقادی معتزله را می‌توان در كتابهای دیگر جست‌وجو كرد. قاضی عبدالجبار در شرح الاصول الخمسة و المجموع فی المحیط بالتكلیف و ملاحمی خوارزمی در كتاب المعتمد فی اصول‌الدین به تناسب طرح هر مسأله، آراء و استدلالهای ابوهاشم را در مسائل یاد شده، ‌آورده‌اند (برای نمونه، نک‍ : قاضی عبدالجبار، شرح ... ، 43، 74، 77، 129، جم‍‌ ، المجموع ... ، 28، 52، 109، جم‍‌ ؛ ملاحمی، 13، 89، 101، جم‍‌ ). بیان این آراء و ادله به صورت مفصل در كتابهای یاد شده و سایر منابع پس از آن، نشان دهندۀ ‌این است كه علاوه بر مسائل جهان‌شناسی، ابوهاشم در مسائل اعتقادی نیز از اركان تفكر معتزلی بوده و حتی در مسائل خُرد و فرعی به نظریات و استدلالهای او توجه می‌شده است. 
ابوهاشم افعال انسان را آفریدۀ خود انسان می‌دانست و معتقد بود كه قدرت بر فعل، قبل از انجام دادن آن در انسان موجود است. وی قدرت را پدیدۀ مستقلی غیر از سلامت بدن و اعضای انسان می‌دانست (شهرستانی، الملل، 1 / 81)، به عقیدۀ ابوهاشم شناخت خداوند و «شریعت عقلی» از لحاظ مرتبه و درك شدن به وسیلۀ انسان، مقدم بر شریعت نبوی است. شریعت نبوی در حقیقت چیزی غیر از احكام مربوط به جزئیات همان احكام كلی به وسیلۀ عقل درك می‌شود، نیست، گرچه خود این جزئیات به وسیلۀ عقل درك شدنی نیستند (همانجا). پادارش مطیع و عقاب معصیت كار مقتضای عقل و حكمت است و ثواب و عقاب نیز براساس عقل و حكمت محقق می‌شود (همانجا). خداوند آنچه را در حق انسانها «لطف»، «صلاح»، یا «اصلح» است و آنان را به اطاعت و توبه نزدیك می‌كند، از ایشان دریغ نمی‌دارد و ملاك لطف و صلاح و اصلح هم عاقبت امور یعنی «حیات اخروی» است، نه لذات دنیوی. تمامی جریان بعثت انبیا و تعیین تكالیف شرعی لطفی است كه از سوی خداوند متوجه انسانها شده است (همانجا). به عقیدۀ ابوهاشم حقیقت «ایمان» عبارت است از عمل به واجبات وترك محرّمات (قاضی عبدالجبار، شرح 707).
نظریۀ اختصاصی ابوهاشم در مسائل اعتقادی راجع به صفات خداوند است. وی صفات خداوند را «احوال خداوند» می‌دانست. این نظریه كه مهمترین نظریۀ كلامی ابوهاشم است، كوششی بود برای رفع اشكالاتی كه به هر یك از نظریات معتزله و اشاعره دربارۀ صفات خداوند وارد شده بود. نظریۀ «احوال» گرچه در میان خود معتزله نیز قبول عام نیافت، ولی یكی از نظریات مهم علم كلام اعتزالی به شمار آمده است (نک‍ : ه‍ د، احوال). 

آراء و عقاید او در علم اصول

 چنانكه قبلاً اشاره شد، ابوهاشم از بنیان‌گذاران علم اصول معتزلی نیز هست. قاضی عبدالجبار در كتاب المغنی فی التوحید و العدل (ج 17) ــ كه آن را الشرعیات نامیده و همۀ مطالب آن به علم اصول مربوط است ــ بارها به آراء اصولی و دلیلهای ابوهاشم استناد كرده و برخی از آنها را قبول، و برخی را رد كرده است. شخص دیگری كه با فاصلۀ زمانی اندكی از قاضی عبدالجبار زندگی می‌كرده و یكی از مهمترین و منظم‌ترین و مفصل‌ترین كتابها را در علم اصول معتزلی به نام العمعتمد فی اصول الفقه نگاشته، ابوالحسن بصری محمد بن علی بن طیب (د 436 ق / 1044 م) است. وی در كتاب یاد شده، آراء اصولی 4 تن را محور اصلی مباحث خود قرار داده كه یكی از آنها ابوهاشم جبایی است. بهترین مآخذ برای دست‌یابی به آراء اصولی ابوهاشم همین كتاب است. دراینجا با توجه به این كتاب نخست برخی از آراء وی كه به مباحث الفاظ مربوط است و سپس آراء مربوط به مباحث عقلی علم اصول نقل می‌شود:
ابوهاشم در این مسأله كه صیغۀ امر «اِفْعَل» به چه چیز دلالت می‌كند، عقیدۀ ‌ویژه‌ای داشت. عقاید متداول آن عصر این بود كه صیغۀ افعل به وجوب، یا ندب، یا اباحه دلالت می‌كند. ابوهاشم می‌گفت: صیغۀ افعل فقط به این مطلب دلالت می‌كند كه امر كننده فعل معینی را از شخص مأمور خواسته است، وجوب، ندب یا اباحۀ آن فعل از صیغۀ امر فهمیده نمی‌شود و وصف كردن فعل مأمور با این اوصاف به قراین دیگری نیازمند است (نک‍ : ابوالحسن، 1 / 57)‌. 
ابوهاشم در باب «واجب تخییری» معتقد بود در مواردی كه چند عمل به صورت تخییری واجب شده، متعلق وجوب مجموع این اعمال است، با این قید كه یكی از آنها باید به جا‌ آورده شود. در این مسأله ابوهاشم با پدر خود ابوعلی هم عقیده بود؛ نظر دیگر این بود كه در‌ این موارد واجب فقط یكی از این اعمال است، ولی به صورت نامعین (همو، 1 / 87). 
ابوهاشم در این مسألۀ مهم كه آیا امر مقتضی «فور» است، یا می‌توان عمل «مأمورٌ به» را از اول اوقات امكان انجام دادن آن فعل به تأخیر انداخت، مانند پدرش ابوعلی معتقد بود كه امر اقتضای فوریت ندارد و تأخیر فعل جایز است. اصحاب ابوحنیفه می‌گفتند تأخیر فعل از اول اوقات امكان جایز نیست (همو، 1 / 120).
ابوهاشم در باب «واجب موسَّع» معتقد بود كه وقت وجوب فعل تمام آن وقتی است كه برای واجب موسع در نظر گرفته شده، نه تنها اول آن وقت یا آخر آن وقت. ابوعلی پدر ابوهاشم و اصحاب شافعی نیز همین نظر را داشتند (همو، 1‌ / 134-135).
در باب مسألۀ ‌«دلالت نهی بر فساد»، ابوهاشم معتقد بود كه نماز خواندن در خانۀ مغضوب نه تنها جایز نیست، بلكه خود نماز هم باطل است، دیگران می‌گفتند: گرچه نماز خواندن در خانۀ مغصوب مجاز نیست، ولی اگر كسی این كار را كرد، نمازش صحیح است (همو، 1 / 195).
ابوهاشم می‌گفت: وقتی الف و لام بر «اسم جمع» اضافه شود ــ اعم از اینكه اسـم جمع مشتق باشد، یا غیر مشتق ــ فقط بر «جنس» دلالت می‌كند و نه استغراق (همو، 1 / 240). همین طور است وقتی الف و لام بر اسم مفرد مشتق یا غیرمشتق اضافه شود، یعنی در این مورد هم فقط جنس فهمیده می‌شود. وی تأخیر بیان مجمل یا عام را از وقت خطاب جایز نمی‌دانست (همو، 1 / 244). 
ابوهاشم در مباحث عقلی علم اصول نیز آراء قابل توجه و مورد استناد داشته است، بعضی از آراء وی در این مباحث چنانكه ابوالحسین بصری در المعتمد نقل كرده، چنین است: به عقیدۀ ‌ابوهاشم اگر عمل به یك «خبر واحد» مورد اجماع امت قرار گیرد، آن خبر واحد از ادلۀ شرعی قطعی ــ نه ظنّی ــ محسوب می‌شود و باید به مقتضای آن عمل كرد (نک‍ : همو، 2 / 555).
ابوهاشم كه مانند دیگران عدالت راوی را شرط عمل به حدیث وی می‌دانست، معتقد بود كه برای تحقق عدالت علاوه بر اعمال، عقاید راوی نیز باید مورد توجه قرار گیرد. به عقیدۀ وی فسق دو گونه است: فسق در اعمال و فسق در عقاید، فسق در عقاید یعنی داشتن یك عقیدۀ نادرست در امور دینی، و كسی كه عقیدۀ ‌ناردستی داشته باشد، عادل نیست و روایت او مقبول نمی‌تواند باشد (همو، 2 / 617). 
ابوهاشم همانند ابوحنیفه و مالك بن انس معتقد بود آن كس كه روایت مُسنَدش مورد قبول قرار می‌گیرد، ‌روایت مرسلش نیز مقبول است (همو، 2 / 628). به عقیدۀ او برای كسانی كه در عصر پیامبر اسلام (ص) می‌زیستند، ولی دسترسی به وی نداشتند، اجتهاد در احكام جایز نبود. جواز اجتهاد مخصوص كسانی است كه پس از عصر پیامبر اكرم زندگی می‌كنند (همو، 2 / 722-723).
ابوهاشم معتقد بود در مواردی كه شارع علت یك حكم شرعی را به صورت منصوص بیان كرده باشد، باید آن علت را مبنای یك قیاس شرعی قرار داد و حكم را به تمام مواردی كه آن علت در آنها وجود دارد، سرایت داد، اعم از اینكه حكم بیان شده از طرف شارع، حرمت باشد، یا وجوب، یا احكام دیگر (همو، 2 / 753). 
ابوهاشم معتقد بود هیچ یك از احكامی كه به عنوان احكام شرعی به وسیلۀ پیامبر اسلام بیان شده، به اجتهاد آن حضرت مستند نبوده است. شافعی و قاضی عبدالجبار می‌گفتند: ممكن است بعضی از احكام بیان شده، ‌نتیجۀ اجتهاد خود پیامبر (ص) باشد (همو، 2 / 761-762). ابوهاشم می‌گفت در مواردی كه مجتهد در مقام اجتهاد در برابر دو آمارۀ مساوی قرار گیرد، می‌تواند هر یك از آن دو را كه بخواهد، انتخاب كند و تحصیل مرجح ضرورت ندارد (همو، 2 / 853). 
ابوهاشم معتقد بود كه اگر دربارۀ فعلی هیچ حكم شرعی وارد نشود، آن فعل طبق حكم عقل مباح است. پدر وی ابوعلی و نیز ابوالحسن كرخی نیز همین عقیده را داشتند (همو، 2 / 868). این مبنا به «اصالة الاباحة» معروف شده و نقطۀ مقابل آن «اصالة الحَظْر» است كه طرفداران آن معتقدند اگر دربارۀ فعلی هیچ حكم شرعی وارد نشود، آن فعل مباح تلقی نمی‌شود و باید درآن مورد توقف و احتیاط كرد. 
ابوهاشم در باب اجتهاد معتقد به تصویب بود. به نظر وی همۀ مجتهدان در فروع مصیب هستند و حكم شرعی هر مجتهد همان است كه وی با اجتهاد خود بدان می‌رسد. ابوالهذیل علاف و ابوعلی جبایی نیز همین عقیده را داشتند (همو، 2 / 949). 

استادان و شاگردان و برخی از معاصران او

استاد مهم ابوهاشم پدر وی ابوعلی بود. ابوهاشم در یاد گرفتن علوم از پدر آنقدر اهتمام و اصرار می‌ورزید كه گاه موجب آزار پدر می‌شد. او در طول روز هر چه می‌توانست از پدر خود سؤال می‌كرد و چون شب فرا می‌رسید، به خوابگاه پدر می‌رفت و در حالی كه پدر در بستر خود آرمیده بود، آنقدر از وی سؤال می‌كرد تا او به خواب می‌رفت (قاضی عبدالجبار، «طبقات»، 304) نقل شده كه ابوهاشم نزد ابوالعباس مبرّد (د 286 ق / 899 م) نیز به فراگیری علم نحو پرداخته است (ابن‌مرتضی، 96). یكی از معاصران ابوهاشم ابوعبدالله محمد بن عمر صیمری (د 315 ق / 927 م) است كه نخست از متكلمان گروه بغداد بود و سپس به ابوعلی و گروه بصره پیوست. صیمری ابوهاشم را به سبب اعتقادش به نظریۀ «احوال» تكفیر كرد (قاضی عبدالجبار، همان، 305). قاضی عبدالجبار می‌نویسد كه اصحاب ابوهاشم زیاد بودند. روزی ابوهاشم و اصحاب او در مكانی گرد آمده بودند. یكی از آنان برای خشنود كردن ابوهاشم به وی گفت خداوند اینهمه اصحاب كه نصیب تو كرده، نصیب ابواسحاق نظام نكرده بود (همان، 323-324). 
بنابر نقل ابن مرتضی شاگردان معروف ابوهاشم اینان بودند: 1. ابوعلی ابن خلاد كه نخست در عسكر و سپس در بغداد نزد ابوهاشم به فراگیری علوم پرداخته است؛ 2. ابوعبدالله حسین بن علی بصری (د 369 ق / 980 م) كه نخست نزد ابن خلاد و سپس نزد ابوهاشم شاگردی كرده است؛ 3. ابواسحاق ابراهیم بن عیاش بصری كه علاوه بر ابوهاشم از ابن خلاد نیز كسب علم كرده و نخستین استاد قاضی عبدالجبار بوده است؛ 4. ابوالقاسم سیرافی؛ 5. ابوعمران سیرافی؛ 6. ابوبكر ابن اخشید كه در زمرۀ معارضان معروف وی درآمد؛ 7. ابوالحسن احمد بن یوسف ازرق؛ 8. ابوالحسن طوایفی بغدادی؛ 9. احمد فرزند خود او؛ 10. دختر ابوعلی جبایی (خواهر ابوهاشم)؛ 11. ابوالحسن ابن‌نجیح كه قبلاً شاگرد ابواسحاق ابن عیاش بود و سپس به محضر ابوهاشم آمد؛ 12. ابوبكر بخاری؛ 13. ابومحمد عبدكی، معروف به ابن عبدك (ص 105-110). 
ابوهاشم مردی نیك‌خو و خوش‌برخورد و منیع‌الطبع بود (قاضی عبدالجبار، ‌«طبقات»، 304)، ابوالحسن ازرق كه از معاصران و اصحاب ابوهاشم بوده، برای قاضی عبدالجبار نقل كرده است كه روزی ابوهاشم بسیار غمگین و ناراحت بود، به طوری كه درِ خانه را بر روی خود بسته بود و بیرون نمی‌آمد. من با زحمتی زیاد توانستم به او دسترسی پیدا كنم و سبب اندوه او را بپرسم. وی در جواب گفت: چگونه اندوهگین نباشم در حالی كه مجبور شده‌ام برای تأمین معاش خود از این شاهان كمك مالی دریافت دارم (همان، 306). 
دوستان ابوهاشم در مدت اقامت وی در بغداد او را «ابوهاشم نحوی» می‌خواندند تا از آزارهای احتمالی كه گاهی متوجه متكلمان معتزله می‌شد، در امان بماند (همان، 307).

آثـار

از ابوهاشم اثری مكتوب به دست ما نرسیده است، ولی ابن ندیم (ص 222) كتابهای وی را چنین بر شمرده است: الجامع الكبیر؛ الجامع الصغیر؛ الانسان؛ العرض؛ المسائل العسكریات؛ النقض علی ارسطاطالیس فی الكون و الفساد؛ الطبائع و النقض علی القائلین بها؛ الاجتهاد؛ كتاب الابواب الكبیر؛ كتاب الابواب الصغیر.
ابوهاشم كتابی نیز با عنوان المسائل البغدادیات داشته كه یكی از مسائل آن در ایجاز قرآن بوده (ابن سنان، 171) كه مورد استناد قاضی عبدالجبار در المغنی قرارگرفته است. 

مآخذ

‌ابن حوقل، محمد، صورة الارض، به كوشش كرامرس، لیدن، 1938 م؛ ابن خلكان، ‌وفیات؛ ابن سنان، خفاجی، عبدالله، سرالفصاحة، به كوشش عبدالمتعال صمیدی، قاهره، 1372 ق / 1953 م؛ ابن مرتضی، احمد، طبقات المعتزلة، به كوشش دیوالد ویلستر، بیروت، 1380 ق / 1961 م؛ ابن میمون، موسی، دلالة الحائرین، به كوشش حسین آتای، آنكارا، 1974 م؛ ابن ندیم الفهرست؛ ابن وردی، عمر، تتمة المختصر فی اخبارالبشر، به كوشش احمد رفعت بدراوی، بیروت، 1389 ق / 1970 م؛ ابوالحسین بصری، محمد، المعتمد فی اصول الفقه، به كوشش محمد حمیدالله و دیگران، دمشق، 1384 ق / 1964 م؛ ابورشید نیشابوری، سعید، المسائل فی الخلاف بین البصریین و البغدادیین، به كوشش معن زیاده و رضوان سید، بیروت، 1979 م؛ اسفراینی، طاهر، التبصیر فی الدین، به كوشش محمد زاهد كوثری، ‌قاهره، 1374 ق / 1955 م؛ بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، به كوشش محمد زاهد كوثری، قاهره، 1367 ق / 1948 م؛ خطیب بغدادی، احمد، ‌تاریخ بغداد، قاهره، 1349 ق؛ شهرستانی، محمد، الملل و النحل، به كوشش عبدالعزیز محمد وكیل، قاهره، 1387 ق / 1968 م؛ همو، نهایة الاقدام، به كوشش آلفرد گیوم، ‌قاهره، مكتبة المتنبی؛ عثمان، عبدالكریم، مقدمه بر شرح الاصول الخمسة (نک‍ : هم‍‌ ، قاضی عبدالجبار)؛ فخرالدین رازی، اعتقادات فرق المسلمین و المشركین، به كوشش علی سامی نشار، ‌قاهره، 1356 ق / 1938 م؛ قاضی عبدالجبار، تثبیت دلائل النبوة، به كوشش عبدالكریم عثمان، بیروت، 1386 ق / 1966 م؛ همو، شرح الاصول الخمسة، به كوشش عبدالكریم عثمان، قاهره، 1384 ق / 1965 م؛ همو، «طبقات المعتزلة»، فضل الاعتزال و طبقات المعتزلة، به كوشش فؤاد سید، تونس، 1406 ق / 1986 م؛ همو، المجموع فی المحیط بالتكلیف، به كوشش عمر سید عزمی، قاهره، الدار المصریة للتألیف؛ قفطی، ‌علی، تاریخ الحكماء (اختصار زوزنی)، به كوشش یولیوس لیپرت، لایپزیگ، 1903 م؛ مفید، محمد، اوائل المقالات، به كوشش مهدی محقق، تهران‌، 1372 ش؛ ملاحمی، محمود، المعتمد فی اصول‌الدین، به كوشش مارتین مكدرموت و ویلفرد مادلونگ، ‌لندن، 1991 م؛ یاقوت، بلدان.

محمد مجتهد شبستری

صفحه 1 از2

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: