آل قدامه
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 31 اردیبهشت 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/222406/آل-قدامه
سه شنبه 16 اردیبهشت 1404
چاپ شده
2
29. فاطمه دختر عبیداللّه بن محمد (660-732 ق / 1262-1332 م). وی از ابن عبدالدائم و ابن زین و تقی واسطی و نجیب حدیث شنید. ابوشامه و ابن ابی السیر و دیگران به او اجازه دادند. العّز ابن جمّاعه و دیگران از او حدیث شنیدند (ابن حجر، الدّرر الکامنه، 4 / 263).30. عزالدّین عبدالرّحمن بن ابراهیم بن عبداللّه (656-732 ق / 1258-1332 م). وی از ابن عبدالدائم و پدرش و عموی پدرش شمسالدّین و کرمانی و ابوبکر هروی حدیث شنید. در فرایض چیرهدست و به تقسیم ارث عالم بود (ابن حجر، الدّرر الکامنة، 3 / 108).31. زینب دختر عبدالرّحمن بن ابی عمر (659- 739 ق / 1261-1339 م). وی از احمدبن عبدالدائم و پدر خود و دیگران حدیث شنید و جمعی از وی روایت کردند (ابن رافع، 1 / 273؛ ابن حجر، الدّرر الکامنة، 2 / 251).32. زینب دختر سلیمان بن حمزة بن احمد (د 739 ق / 1339 م). وی از شمسالدین عبدالرحمن حدیث شنید (679 ق)، اما حدیثی روایت نکرد (ابن رافع، 1 / 274).33. زینب دختر اسماعیل بن احمدبن عمر (سدۀ 8 ق / 14 م). وی از قبیطی حدیث شنید. ابراهیم بن عثمان کاشغری و دیگران به وی اجازۀ روایت حدیث دادند (ابن حجر، الدّرر الکامنة، 2 / 250؛ کحاله، 2 / 56).34. زینب دختر عبدالرحمنبن ابراهیم بن عبداللّه (سدۀ 8 ق / 14 م). وی به شیخه فاطمۀ حنبلیه اجازه داد (ابن حجر، الدّرر الکامنة، 2 / 251، حاشیه).35. صفیّه دختر احمدبن احمدبن عبیداللّه بن محمد (660-741 ق / 1262-1341 م)، همسر ابوالحسن علیبن العزّ شیخِ ابن رافع. وی از ابوالعباس احمدبن عبدالدائم و عمربن محمد کرمانی حدیث شنید و روایت کرد (ابن رافع، 1 / 386-387؛ ذهبی، العبر، 4 / 123؛ ابن حجر، الّدرر الکامنة، 2 / 365).36. شهابالدّین ابوالعباس احمدبن محمدبن احمدبن عمر (652-742 ق / 1254-1342 م). وی برادرزادۀ تقیالدّین سلیمان است. از ابوالعباس احمدبن عبدالدائم و عبدالوهاببن ناصح و شمسالدّین عبدالرّحمن حدیث شنید و روایت کرد. فقه آموخت و المقنع را از برداشت. در 726 ق / 1326 م در دمشق به خط خود به صفدی اجازه داد (ابن رافع، 1 / 407؛ صفدی، 7 / 359؛ ابن حجر، الدّرر الکامنة، 1 / 290).37. عزّالدّین ابوالعباس احمدبن عبداللّهبن عبدالرّحمن (673-743 ق / 1274-1342 م). وی از نیای خود و نیز از الفخر و دیگران حدیث شنید و روایت کرد. ابن رافع از وی حدیث شنید (ابن رافع، 1 / 5-424؛ ابن حجر، الدّرر الکامنة، 1 / 213).38. حبیبه دختر ابراهیم بن عبداللّه بن ابی عمر (654-745 ق / 1256-1345 م). وی از ابن عبدالدائم و دیگران حدیث شنید و روایت کرد. محمدبن عبدالهادی و دیگران به او اجازه دادند (ابنرافع، 1 / 503؛ ذهبی، العبر، 4 / 136؛ حسینی، 247- 248؛ ابنحجر، الدّرر الکامنة، 2 / 103).39. زینب دختر محمد بن عبداللّه بن ابی عمر (665-746 ق / 1266-1345 م). وی از عموی پدرش شمسالدّین ابوالفرج و الفخر و کمال عبدالرحیم حدیث شنید و روایت کرد. ابن عبدالدائم و کرمانی به او اجازه دادند (ابن رافع، 2 / 14-15؛ ابن حجر، الدّرر الکامنة، 2 / 253).40. فاطمه دختر ابراهیم بن عبداللّه بن ابی عمر (654-747 ق / 1256-1347 م). ابن رافع وی را امّ عبدالله نامیده است. از ابراهیم ابن خلیل و ابن عبدالدائم و دیگران حدیث شنید. وی آخرین کسی بود که با اجازه از محمدبن عبدالقادر و ابن سروری و ابن عوّه و خطیب مردا روایت کرد (ابن رافع، 2 / 36، ذهبی، العبر،4 / 43؛ حسینی، 259؛ ابن حجر، الدّرر الکامنة، 4 / 258).41. عزالدّین ابوعبداللّه محمدبن ابراهیم بن عبداللّه بن ابی عمر (663- 748 ق / 1265-1347 م). وی از ابن عبدالدائم و علی عمر کرمانی و دیگران حدیث شنید. در جامع مظفری خطبه میخواند. در چندین جا به تدریس پرداخت. در فقه چیرهدست بود. اسماعیلبن درجی و دیگران به او اجازه دادند (ابن رافع، 2 / 52؛ حسینی 266-267؛ ابن حجر، الدرّر الکامنة، 5 / 12).42. سِتُّ العرب امّ محمد (د 749 ق / 1348 م)، دختر سلیمانبن حمزه. ظاهراً ابن رافع تنها کسی است که از او یاد کرده و نوشته است: گروهی به وی اجازه دادند، اما حدیثی به روایت از او ندیدهام (ابن رافع، 2 / 62).43. محمودبن عبیداللّهبن احمدبن عمر منجنیقی (د 754 ق / 1353 م)، از ابن بخاری حدیث شنید و روایت کرد و شریف حسینی از او حدیث شنید. وی که ادارۀ منجنیق را به عهده داشت به هنگام اصلاح آن از حصار افتاد و درگذشت (ابن حجر، الدّرر الکامنة، 6 / 86-87).44. نجمالدّین ابوالعباس احمد بن محمد بن سلیمان بن حمزه (ح 710-755 ق / 1310-1354 م). وی از خطیبان زبانآور بود. مدتی در جامع مظفری خطبه خواند (ذهبی، العبر، 4 / 5-164؛ حسینی، 298؛ ابن حجر، الدّرر الکامنة، 1 / 316).45. شمسالدّین ابوالفرج عبدالرّحمن بن علی بن عبدالرّحمن (689-765 ق / 1290-1364 م). امام و مسند و مفتی، معروف به تتری (زیرا تاتارها اسیرش کردند). وی از قاضی تقیالدین سلیمان و اسماعیل بن فرّاء و ابن عبدالدائم و عایشه بنت عیسی بن موفق حدیث شنید و روایت کرد. حسینی و ابن رجب از او حدیث روایت کردهاند. ابن کثیر به جای «تتری»، «بیری» آورده که ظاهراً مصحّف آن است (ابنرافع، 2 / 286-287؛ ابنکثیر، 14 / 307؛ ابنحجر، الدّرر الکامنة، 3 / 126؛ ابن طولون، 2 / 425-426).46. حسن بن محمدبن سلیمان بن حمزه (ح 710-770 ق / 1310- 1368 م). وی از جدش و مطعّم و یحیی بن سعد و دیگران حدیث شنید و روایت کرد و در دارالحدیث اشرفیّه و جوزیّه درس گفت. در اواخر عمر نیابت قضای ابن قاضی الجبل را به عهده داشت (ابن رافع، 2 / 341-342؛ ابن حجر، الدّرر الکامنة، 2 / 143؛ ابن طولون، 1 / 161).47. شرفالدّین ابوالعباس احمدبن حسن بن عبداللّه (693-771 ق / 1294-1370 م)، معروف به ابن قاضیالجبل. وی در کودکی از اسماعیلبن عبدالرحمن فرّاء و محمدبن علی واسطی و عبدالرحمنبن مؤمن حدیث شنید. از 710 ق / 1310 م به بعد از قاضی تقیالدّین سلیمان و مطعّم و یحیی بن سعد و دیگران حدیث شنید و از پدر و تنوخی و ابن القوّاس و ابن عساکر اجازه گرفت. شرفالدّین نزد تقیالدّین بن تیمیّه به شاگردی پرداخت و ابن تیمیّه و قاضی تقیالدّین سلیمان به او اجازۀ افتا دادند. او حدیث و نحو و لغت و اصول فقه و کلام و منطق میدانست (ابن رافع، 2 / 354؛ ابنحجر، الدّرر الکامنة، 9- 138؛ ابن طولون، 2 / 491) و در چند مدرسه درس میداد. در اواخر عمر برای تدریس در مدرسۀ سلطان حسن به مصر فراخوانده شد. سپس به شام بازگشت و به تدریس و افتا روی آورد. در 767 ق / 1366 م به جای جلالالدین یوسف بن محمدبن عبدالله مرداوی قضای حنبلیان را در دمشق به عهده گرفت، اما رفتاری ناپسند پیشه کرد و بهسبب جاهطلبی با قاضی القضاة تاجالدین شافعی و برخی حنبلیان مرداوه اختلاف پیدا کرد (ابن کثیر، 14 / 317؛ ابن طولون، 2 / 491-492). وی تا هنگام مرگ ریاست مذهب حنبلی و نیز قضا را به عهده داشت. ازجمله کتابهای وی: القصد المفید فی حکم التوکید، المناقلة فی الاوقاف و ما فی ذلک من خلاف، مسألة رفع الیدین، الفائق فی المذهب و شرح المنتقی را میتوان نام برد. 2 کتاب اخیر ناتمام مانده است (قس: ابن تغری بردی، المنهل الصافی، 1 / 268-270؛ همو، النجوم الزّاهرة، 11 / 108؛ ابن عماد، 6 / 219-220).48. سعدالدّین محمدبن محمدبن احمدبن ابراهیم (د 772 ق / 1370 م)، فرزند صلاحالدین ابوعبداللّٰه محمد. وی بسیار حدیث شنید و روایت کرد. سعدالدین پیش از پدر درگذشته است (ابن حجر، الدّرر الکامنة، 5 / 421).49. نجمالدّین ابوالعباس احمد بن اسماعیل بن احمدبن عمر (682-773 ق / 1283-1371 م). ابن حجر در سال تولد وی اشتباه کرده است. نجمالدین در مجلس درس شمسالدین بن ابی عمر حضور داشت و امالی ابن سمعون را از ابن بخاری شنید و از تقی واسطی و ابوالفضل بن عساکر و دیگران حدیث روایت کرد. در حدیث مسند بود. به ابوحامد بن ظهیره و عبدالله بن عمر بن جماعه اجازه داد (ابن رافع، 2 / 387؛ ابن حجر، الدّرر الکامنة، 1 / 119، 120؛ ابن طولون، 2 / 416؛ ابن عماد، 6 / 226).50. شمسالدّین (خطیب) ابوالفرج عبدالرّحمن بن محمد بن ابراهیم (698-773 ق / 1299-1371 م). وی از حسن خلّال و عیسی بن ابی محمد مغازی و سلیمان بن حمزه و ابن عبدالدائم و دیگران حدیث شنید. در فرایض چیرهدست بود. حدیث روایت کرد و مدتی در جامع مظفری به تدریس پرداخت (ابن رافع، 2 / 386؛ ابن حجر، الدّرر الکامنة، 3 / 130-131؛ ابن طولون، 2 / 426؛ ابن عماد، 6 / 228).51. صلاحالدّین ابوعبداللّٰه محمد بن احمدبن ابراهیم (684-780 ق / 1285- 1379 م). وی از فخر بن بخاری و اسماعیل بن فرّاء و سلیمان بن حمزه و عبداللّٰه بن شمسالدین عبدالرحمن و دیگران حدیث شنید. ابوالفتح بن مجاور و زینب بنت مکی و عبدالرحمنبن زین احمد بن ملک و دیگران به او اجازه دادند. امامت مدرسۀ جدش ابوعمر را داشت و حدیث میگفت. به گروهی از مصریان اجازه داد، ولی ابن حجر موفق به گرفتن اجازه از او نشد (ابنحجر، 5 / 31-32؛ ابن طولون، 2 / 407- 408؛ ابن عماد، 6 / 267- 268).52. شمسالدّین ابوعبداللّٰه محمدبن عبدالرّحمن بن محمد (708-794 ق / 1308-1392 م)، معروف به ابن رشید. وی از قاضی سلیمان و عیسی مطعم و یحیی بن سعد و محمدبن یعقوب الجرایدی و قاضی شرفالدین بن حافظ حدیث شنید و روایت کرد. ابنحجر سال مرگ وی را 764 ق / 1363 م نوشته است (الدّرر الکامنة، 5 / 253؛ ابن طولون، 2 / 408؛ ابن عماد، 6 / 336).53. علاءالدّین ابوالحسن علیبن عبدالرّحمن بن محمد (714-794 ق / 1314-1392 م). وی از نیایش قاضی سلیمان و حجّار و یحیی ابن سعد حدیث شنید و روایت کرد. شیخ شهاب بن حجی از او حدیث شنید. علاءالدین شیخ دارالحدیث نفیسیّه بود (ابن طولون، 2 / 389؛ ابن حجر، الدرّر الکامنة، 4 / 70؛ ابن عماد، 6 / 334).54. ناصرالدّین ابوعبداللّٰه محمدبن داوود (708-796 ق / 1308-1394 م). وی نزد علی محمدبن علی بن عبداللّٰه نحوی شاگردی کرد. از قاضی سلیمان بن حمزه و عیسی مطعم و ابراهیم بن غالب و ابن عبدالدائم و ابوالعباس حجّار و یحیی بن محمدبن سعد حدیث شنید. از مکیان، رضی طبری و برادرش صفی و فخر توزری و احمدبن ابی طالب حمامی، و از مقدسیان زینب بنت احمدبن شکر و از مصریان اسماعیل بن العلم و حسن کردی و ابن دراده و از حَلَبیان تاج بن نصیبی و بیبرس عدیمی و از دمشقیان اسماعیل نحّاس به او اجازه دادند (ابن حجر، الدّرر الکامنة، 5 / 439، 440؛ ابن طولون، 2 / 410-411؛ ابن عماد،6 / 347).55. جمالالدّین ابوالمحاسن یوسف بن احمدبن ابراهیم (721- 798 ق / 1321-1396 م)، برادر صلاحالدین ابوعبداللّٰه. از حجّار و ابن زرّاد و دیگران حدیث شنید. گروهی به وی اجازه دادند. جمال به حدیث گفتن و تدریس و افتا میپرداخت. ابن طولون مرگ وی را به اشتباه در 698 ق / 1299 م دانسته است (ابن حجر، الدّرر الکامنة، 6 / 216؛ ابن طولون، 1 / 266؛ ابن عماد، 6 / 356).56. ناصرالدّین محمدبن عبدالرّحمن بن محمد (ح 760-803 ق / 1359-1401 م)، معروف به ابن زُرَیق. وی در ده سالگی ]؟[ به دست سپاهیان تیمور لنگ اسیر شد. از صلاحالدین بن ابی عمر حدیث شنید و فقه آموخت. ناصرالدین «حافظ» بود و در فنون حدیث مهارت داشت. ابن حجر از وی استفادۀ بسیار کرده است (ابن طولون، 2 / 444؛ ابن عماد، 7 / 36).57. عزّالدّین محمدبن علی بن عبدالرّحمن (764-820 ق / 1363- 1418 م). وی المقنع را از بر داشت و در فقه و حدیث ماهر بود. از این رجب و ابن المحب حدیث شنید. در زمان قاضی علاءالدین ابن المنجا نیابت قضا را داشت. پس از مرگ قاضی شمسالدین نابلسی به مقام قاضی القضاتی رسید و شمسالدین بن عباده را به نیابت خود گماشت. وی در دارالحدیث اشرفیّه درس میگفت. بسیار حج گذارد و در مکه مجاور شد. در واپسین سالهای زندگی پیشوای حنبلیان به شمار میرفت. ازجمله کتابهای وی النّظم المفید الاحمد فی مفردات الامام احمد است ( ابن طولون، 2 / 499-500؛ ابن عماد، 7 / 174).58. شهابالدّین احمد بن محمد بن احمد (د 841 ق / 1437 م)، معروف به ابن زُرَیق. وی کتاب خِرَقی را خواند و نزد گروهی ازجمله شرفالدّین بن مفلح فقه آموخت. از شیخ شمسالدّین بن قباقبی اجازۀ افتا گرفت. نایب قاضی القضاة شهابالدّین ابن حبّال و نظامالدّین و عزّالدین بغدادی بود. پس از مرگ مادرش نیابت قضا را واگذاشت و در جامع مظفری به عبادت پرداخت. در طاعون 841 ق / 1437 م درگذشت و در روضۀ نزدیک آرامگاه شیخ موفقالدّین به خاک سپرده شد (ابن طولون، 2 / 392؛ ابن عماد، 7 / 240).59. شهابالدّین احمد بن ابی بکر بن قدامه (د 891 ق / 1486 م)، معروف به ابن زریق. وی در فرایض چیرهدست بود. شیخ تقیالدّین ابن قندس به او اجازه تدریس و افتا داد. سرانجام در دمشق درگذشت (ابن عماد، 7 / 351).60. شمسالدّین محمدبن احمدبن علی (805- 898 ق / 1403-1493 م). وی در صالحیه به دنیا آمد. در دانشاندوزی سرآمد همگنان شد. به حدیث گفتن و تدریس و افتا پرداخت. نیابت قضای مصر وشام را به عهده گرفت و سرانجام در قاهره درگذشت (ابنعماد، 7 / 362).61. ناصرالدّین ابوالبقاء محمدبن ابی بکر بن عبدالرّحمن (812-900 ق / 1410-1495 م)، معروف به ابن زریق. وی در صالحیه به دنیا آمد. از عالمان زمان دانش آموخت و به تدریس و روایت حدیث پرداخت. مدت درازی به ادارۀ مدرسۀ نیایش ابوعمر پرداخت و سپس نیابت قضا را به عهده گرفت، اما از این کار روی برتافت و سرانجام در صالحیه درگذشت (ابن عماد، 7 / 366).62. بهاءالدّین محمدبن محمدبن قدامه (830-910 ق / 1427-1502 م). وی به دانشاندوزی پرداخت و سپس به تدریس و افتا روی آورد. قضای حنبلیان را در شام به عهده گرفت و رفتارش ناپسند بود (ابن عماد، 8 / 48).
شاخۀ دیگر این خاندان که به یوسف نوادۀ قدامة بن مقدام منتسب میشود، به نام آل عبدالهادی معروف است. افراد مشهور این خاندان بدین شرحند:1. عبدالملک بن عبدالملک بن یوسف بن محمدبن قدامه (د 622 ق / 1225 م)، فقیه و محدث. از ابوالفرج یحیی بن محمود ثقفی حدیث روایت کرد (منذری، 3 / 162).2. شمسالدّین ابوعبدالله محمدبن عبدالهادی (ح 550- 658 ق / 1155-1260 م). وی از محمدبن حمزة بن ابی الصقر و عبدالرّزاق نجّار و یحیی ثقفی و دیگران حدیث شنید. وی آخرین کسی بود که از شُهدة الکاتبه با اجازه حدیث روایت کرد. دمیاطی و دیگران از وی حدیث روایت کردند. سرانجام درحالیکه بیش از 100 سال داشت، به دست تاتارها در روستای ساویه از توابع نابلس کشته شد و همانجا دفن گردید (صفدی، 4 / 61؛ ابن عماد، 5 / 295).3. عمادالدّین عبدالحمید بن عبدالهادی (د 658 ق / 1260 م). وی از یحیی ثقفی و احمد موازینی و دیگران حدیث شنید (ذهبی، العبر، 3 / 290، ابن عماد، 5 / 293).4. محمدبن احمدبن عبدالحمید (د 699 ق / 1300 م). وی از مؤتمن بن قمیره و یلدانی و عموی پدرش محمدبن عبدالهادی حدیث شنید. قبیطی و ابن رواح و دیگران به او اجازه دادند که از ایشان حدیث روایت کند (ابن طولون، 2 / 429).5. احمدبن عبدالحمید بن عبدالهادی (ح 610-700 ق / 1213-1300 م). وی از شیخ موفقالدین و ابن ابی لقمه و ابن راجح و موسی ابن عبدالقادر و البهاء و ابوالقاسم بن صصرى و ابنزبیدی و دیگران حدیث روایت کرد. از مسندان بزرگ روزگار خود بود (ذهبی، العبر، 3 / 406؛ صفدی، 7 / 33-34).6. عمادالدّین عبدالحمید محمدبن عبدالحمید (ح 660-707 ق / 1262- 1308 م). وی از ابن عبدالدائم حدیث شنید و روایت کرد. امام جامع حاکمی حنبلیان بود (ابن حجر، الدرّر الکامنة، 3 / 106-107).7. محبالدّین ابومحمد عبداللّه بن محمدبن عبدالحمید (651-707 ق / 1253-1307 م.). وی از خطیب مردا و ابراهیم بن خلیل و احمدبن عبدالدائم و کرمانی و دیگران حدیث شنید (ابن حجر، همان، 3 / 75).8. تقیالدّین ابومحمد عبداللّه بن ایوب بن یوسف (د 735 ق / 1335 م). وی از ابوالفرج بن ابی عمر و عبدالرحمن بن زین و فخربن بخاری و دیگران حدیث شنید. در کار دانشاندوزی و نسخهنویسی کتاب و گواهیدهی، روزگار گذراند (ابن حجر، همان، 3 / 22).9. شمسالدّین محمدبن احمدبن عبدالهادی (705-744 ق / 1306-1343 م). وی از پدرش و قاضی تقیالدّین سلیمان و ابنعبدالدائم و عیسی مطعم و احمدبن حجّار و محمد زرّاد و دیگران حدیث شنید (صفدی، 2 / 161، ذهبی، العبر، 4 / 132). نزد قاضی شمسالدین بن مسلم و تقیالدین بن تیمیّه فقه آموخت (صفدی، ذهبی، همانجاها؛ ابن حجر، همان، 5 / 61). عربی را نزد ابوالعباس اندرشی و قرائات را نزد ابن بصیحان فراگرفت. در مدرسۀ صدریّه و ضیائیّه درس میگفت و در حدیث، فقه، تفسیر، علم رجال و لغت چیرهدست بود و فتوا میداد (ابن رجب، 2 / 436). سرانجام در دامنۀ قاسیون درکنار قبر سیفالدّین بن المجد به خاک سپرده شد(صفدی، 2 / 161؛ ذهبی، ذیل تذکرة الحفّاظ، 1 / 351؛ ابن رجب، 2 / 439؛ ابن کثیر، 4 / 210). شمسالدّین کتابهای بسیار نوشت که اندکی از آنها برجاست.10. عبدالرّحمن بن محمدبن عبدالحمید (656- 749 ق / 1258-1349 م). وی از ابن عبدالدائم و عمر کرمانی و عبدالوهاب بن ناصح و ابن ابی عمر و الفخر و اسماعیل بن عسقلانی و دیگران حدیث شنید. وزیر بغداد او را به دیار مصر فرستاد و او در مسیر راه صحیح مسلم را روایت کرد و ازاینرو جمع بسیاری از وی روایت کردند. سپس به شام بازگشت و سرانجام در صالحیّه درگذشت (ابن رافع، 2 / 110-111؛ ابن حجر، الدّرر الکامنة، 3 / 133).11. عمادالدّین احمدبن عبدالهادی بن عبدالحمید (672-752 ق / 1273-1351 م). وی از عبدالرحمن بن ابی عمر و ابن بخاری و ابن شیبان و زینت بنت مکی و دیگران حدیث شنید و روایت کرد. پسرش شمسالدین محمد و ابن رافع و حسینی و دیگران از وی روایت کردند. صفدی نوشته است که در 730 ق / 1330 م در دمشق به خط خود به من اجازه داد (ابن رافع، 2 / 141؛ صفدی، 7 / 159؛ حسینی، 285-286).12. شمسالدّین ابوعبدالله محمدبن عبدالله بن محمد (688- 769 ق / 1289- 1368 م). وی از الفخر و السّیف علی بن رضی حدیث شنید. در 691 ق / 1292 م و پس از آن گروهی به وی اجازه دادند. حدیث گفت و ابن شرائجی و عراقی استاد ابن حجر و ابوزرعه از وی روایت کردند (ابن رافع، 2 / 337؛ ابن حجر، الدّرر الکامنة، 5 / 229).13. زینالدّین عبدالرّحمن بن احمد (د 779 ق / 1377 م). وی از تقیالدّین سلیمان و ابی نصربن شیرازی و حجّار و دیگران حدیث شنید و روایت کرد. سرانجام در صالحیه درگذشت (ابنحجر، الدّرر الکامنة، 3 / 110-111).14. شهابالدّین ابوالعباس احمدبن احمدبن عبدالحمید (707- 798 ق / 1307-1395 م)، معروف به ابنالعزّ. وی در دامنۀ قاسیون به دنیا آمد. از قاضی سلیمان و عیسی مطعم و فاطمه بنت جوهر و تقیالدّین بن تیمیّه و هدیه بنت عسکر و دیگران حدیث شنید. فخر توزری و گروهی دیگر از مکه، زینب بنت شکر از قدس، اسماعیل بن علم و ابوالقاسم بن رشیق و دیگران از مصر، قاسمبن عساکر و ابن شیرازی و دیگران از دمشق، و ابن دوالیبی و دیگران از بغداد به وی اجازه دادند. فقه آموخت و اجازۀ افتا گرفت. از مسندین بزرگ دمشق بود. ابن حجر نیز از وی اجازه گرفت (ابن حجر، الدّرر الکامنة، 1 / 124-125؛ ابن طولون، 2 / 457- 458؛ ابن عماد، 6 / 353).15. عمادالدّین ابوبکربن احمد بن عبدالهادی (د 799 ق / 1396 م). وی نزد نیایش عمادالدّین امالی ابن الحسن بن زرقویه را شنید و از حجّار حدیث اصغا و روایت کرد. به ابن حجر اجازه داد (ابنحجر، الدّرر الکامنة، 1 / 523).16. برهانالدّین ابراهیم بن احمدبن عبدالهادی (726-800 ق / 1326- 1398 م)، معروف به قاضی. وی در 4 سالگی در درس حجّار حضور یافت و از احمدبن علی حریری و عایشه بنت مسلم و زینب بنت الکمال حدیث شنید. ختنی و وانی و گروهی از مصریان به وی اجازه دادند (ابن حجر، الدرّر الکامنة، 1 / 9؛ ابن طولون، 2 / 420؛ ابن عماد، 6 / 363).17. فاطمه دختر محمدبن عبدالهادی (ح 720-803 ق / 1320-1401 م). وی احادیث بسیاری از حجّار شنید. از شام ابونصربن شیرازی و ابومحمدبن عساکر و دیگران، از حلب ابوبکر بن عبداللطیف و دیگران، از حماة شرف بارزی، از حمص علی بن عبدالله بن مکتوم و از مصر حسین الکردی و عبدالرحیم منشاوی به وی اجازه دادند. سرانجام در 80 سالگی درگذشت (ابنطولون، 2 / 399؛ ابن عماد، 7 / 32).18. زینالدّین عمربن محمدبن احمد (د 803 ق / 1400 م). وی از زینب دختر کمال و احمدبن علی جزری و عبدالرحیم بن ابیالیسر حدیث شنید. ابن حجر مرافقات زینب بنت الکمال را نزد او خواند. در فتنۀ تیمور درگذشت و در دامنۀ قاسیون به خاک سپرده شد (ابن طولون، 2 / 398- 399؛ ابن عماد، 7 / 32).19. عایشه دختر محمدبن عبدالهادی (723-816 ق / 1323-1413 م). وی در 4 سالگی در درس ابوالعباس حجّار شرکت کرد. صحیح بخاری، جزء ابی الجهم و امالی و قرائت ابن عفّان و احادیث دیگر را از حجّار شنید. همچنین صحیح مسلم را از شرفالدّین عبداللهبن حسن و سیره ابن هشام را از عبدالقادر بن ملوک فراگرفت (سخاوی، 12 / 81؛ کحاله 3 / 187). او آخرین کسی است که از بنت الفقهاء، بنت الواسطی و زینب بنت الکمال و زینب بنت یحییبن عبدالسلام حدیث شنید و اجازۀ روایت حدیث گرفت (سخاوی، 12 / 81). همراه خواهرش فاطمه در بسیاری از مسموعات و مَجازات شرکت کرد و از او برتر آمد. ابراهیم بن صالحبن عجمی از حلب، شیخ شرفالدّین بارزی از حَماة، برهان جعبری از الخلیل، عبدالله بن یوسف از نابلس و دیگران به او اجازه دادند (ابن حجر، انباء الغمر، 7 / 133؛ سخاوی، 7 / 132). عمری دراز یافت و احادیث بسیاری روایت کرد. بهویژه محدثّان پرسفر از او حدیث کردند. خطیب ابوعمر حنبلی بخشی از ذَمّ الکلام هروی را از او شنید و ابن حجر و ابوالفتح عثمانی از وی روایت کردند. او مسند روزگار خود بود (قس: ابن عماد، 7؛ ذهبی، ذیل تذکرة الحفّاظ، 1 / 251).20. بدرالدّین حسن بن احمدبن عبدالهادی (د 878 ق / 1473 م)، مشهور به ابن المبرد. وی مدتی نیابت قضا را در دمشق به عهده گرفت (ابن عماد، 7 / 323-324).21. جمالالدّین یوسف بن حسن بن احمد (840- 909 ق / 1436-1503 م). وی المقنع را نزد شیخ تقیالدّین جراعی و تقیالدّین ابن قندس و قاضی علاءالدین مرداوی خواند و در درس قاضی برهانالدّین بن مفلح و برهان زراعی حضور یافت. از اصحاب ابنحجر و ابن عراقی و ابن بالسی و جمال بن حرستانی و صلاحالدین بن ابی عمر و ناصرالدین و دیگران حدیث شنید. حدیث و فقه میدانست و اهل تصوف بود و در نحو و صرف و تفسیر دست داشت. به تدریس و افتا مشغول بود و کتابهای بسیاری نوشت.شمسالدین ابن طولون کتاب بزرگی در شرح حال وی نوشته است (ابن عماد، 8 / 43).
آستان قدس، فهرست، 5 / 27؛ ابن تغری بردی، یوسف، المنهل الصافی، قاهره، 1375 ق؛ همو، النجوم الزاهرة، قاهره،1383 ق، فهرست؛ ابن حجر عسقلانی، احمدبن علی، انباءالغمر، حیدرآباد دکن، 1387 ق، 7 / 132؛ همو، الدرّر الکامنة، حیدرآباد دکن، 1392-1396 ق، فهرست؛ ابن رافع، تقیالدّین محمد، الوفیات، به کوشش صالح مهدی عباس و بشار عواد معروف، بیروت، 1402 ق، فهرست؛ ابنرجب، زینالدین، الذیل علی طبقات الحنابلة، قاهره، 1372 ق، 2 / فهرست؛ ابنطولون، محمد، القلائد الجوهریّة فی تاریخ الصّالحیّه، به کوشش محمد احمد دهمان، دمشق، 1401 ق، فهرست؛ ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذّهب، قاهره، 1351 ق، فهرست؛ ابن قاضی، احمدبن محمد، درّة الجمال فی اسماءِ الرجال، بیروت، 1971 م، 2 / 44-45؛ ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، قاهره، 1351 ق، فهرست؛ ابوشامه، عبدالرحمن بن اسماعیل، تراجم الرجال، قاهره، 1366 ق، جم ؛ الازهریة، فهرس المخطوطات، 1 / 342، 2 / 643، 649، 650؛ بغدادی، اسماعیل پاشا، ایضاح المکنون، استانبول، 1364 ق، 1 / 33؛ همو، هدیة العارفین، استانبول، 1955 م، 2 / 151-167؛ حاجی خلیفه، کشف الظنون، استانبول، 1941 م، 1 / 1618، 1856، 2 / 157، 158، 189، 406، 407؛ حسینی شمسالدین، ذیول العبر، به کوشش محمد رشاد عبدالمطلب، کویت، وزارة الارشاد و الانباء، جم ؛ دباغ، مصطفی مراد، الموجز فی تاریخ الدول الاسلامیة، بیروت، 1401 ق، 1 / 3- 8؛ ذهبی، شمسالدین محمد، تذکرة الحفاظ، بیروت، داراحیاء التراث العربی؛ همو، دول الاسلام، بیروت، 1985 م؛ همو، العبر، به کوشش ابوهاجر محمد السعیدبن بسیونی زغلول، بیروت، 1985 م، فهرست؛ سپهسالار، خطی، 5 / 321؛ سخاوی، محمدبن عبدالرحمن، الضوء اللامع، قاهره، 1355 ق؛ سرکیس، معجم المطبوعات، 1 / 213-214؛ سید، فؤاد، فهرس المخطوطات، 1 / 11، 340، 2 / 81، 103؛ همو، فهرس المخطوطات المصورة، 2 / 78؛ سیوطی، جلالالدین، بغیة الوعاة، قاهره، 1326 ق، ص 12؛ شوکانی، محمدبن علی، البدر الطالع، بیروت، 1348 ق، 2 / 108، 109؛ صفدی، خلیلبن ایبک، الوافی بالوفیات، به کوشش ژاکلین سوبله و علی عماره، بیروت، 1980 م، 10 / فهرست؛ صقاعی، فضلالله، تالی کتاب وفیات الاعیان، به کوشش ژاکلین سوبله، دمشق، 1974 م؛ طلس، محمداسعد، الکشاف، بغداد، 1372 ق، صص 9، 93، 261، 322؛ کتبی، محمدبن شاکر، فوات الوفیات، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1974 م، 2 / 159، 222؛ کحاله، عمر رضا، اعلام النساء، بیروت، 1984 م، 2 / 158؛ همو، المنتخب من مخطوطات المدینة، صص 132، 140؛ مرعشی، خطی، 6 / 118؛ منذری، زکیالدین، التکملة لوفیات النّقلة، به کوشش بشّار عوّاد معروف، بیروت، 1405 ق، فهرست؛ الموسوعة الفلسطینیة؛ نعیمی، عبدالقادر بن محمود، الدارس فی تاریخ المدارس، دمشق، 1948 م، فهرست؛ یافعی، عبدالله بن اسعد، مرآة الجنان، بیروت، 1390 ق، 4 / 47؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، به کوشش فردیناند ووستنفلد، لایپزیک، 1866-1870 م، 2 / 112،نیز:
GAL, I502, 504; GAL, SII / 128, 621.
کاظم برگنیسی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید