هنرهای عامه

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • رنگ، اصطلاح | رِنْگ، اصطلاحی در مباحث نظری موسیقی ایران، دارای معانی متفاوت در ادوار تاریخ.
  • شگون | شُگون، تأویل، تعبیر یا به فال نیک و بد گرفتن انواع پدیده‌ها، اعمال، حرکات و سکنات انسانها و حیوانها، نحوۀ قرارگیری اشیاء، اعمال غیرعادی و همچنین باورها و اعتقادات مردم دربارۀ آنها.
  • آبستنی | آبِسْتَنی، بارور شدن و فرزند آوردن زن از مرد و دوره‌ای که زن بچه‌ای را در زهدان، یا به اصطلاح عامه در شکم خود، از هنگام بسته شدن نطفۀ او تا هنگام زادن حمل می‌کند.
  • آبجی نسا | آبْجیْ نِسا، از نمایشهای شادی‌آور زنانه، رایج در مناطق مختلف ایران. نمایش، روایت آهنگینِ دختر دَم بختی است که به جوانی هم سن و سال خود ــ که البته وضع مالی خوبی هم ندارد
  • آبجی گل بهار | آبْجیْ گُلْ بَهار، از نمایشهای شادی‌آور زنانه که در بیشتر مناطق ایران اجرا می‌شده است. این نمایش زنانه که در مقایسه با برخی نمونه‌ها، کوتاه‌تر است،
  • آب حیات | آبِ حَیات، یا آب زندگانی، آب زندگی، آب جاودانگی، آب جوانی، آب حیوان، آب بقا، عین‌الحیوٰة، نهرالحیوٰة، چشمه‌ای مفروض در ظلمات (ه‍ م) كه هركس از آن بنوشد یا سر و تن در آن بشوید، جوانی از سر گیرد، روزگار شادمان بگذراند و جاودانه زِید یا عمری بس دراز یابد. در غرب آن را چشمۀ جوانی1 می‌گویند. اندیشۀ وجود چشمۀ جوانی...
  • آی تو به باغ رفته بودی | آیْ تو به باغْ رَفْته بودی، از نمایشهای شاد رایج در بیشتر مناطق ایران. اگرچه این نمایش را بیشتر زنانه دانسته‌اند، اما به گواهی برخی منابع، نمونه‌هایی از اجرای آن در میان مردان و گردهماییهای خانوادگی نیز در دست است
  • ارسی | اُرُسی، یا اُرْسی، گونه‌ای پنجرۀ چوبی و مشبک که با قطعات شیشه‌‌های رنگین تزیین شده است.
  • باباکرم | باباکَرَم، از انواع رقصهای نمایشی که در آن ویژگیها و رفتارهای گروههای لوطی یا داش‌مشدی، با حرکات و اطوار خاص اجرا می‌شود. این رقص از 1320 ش ابتدا در تهران رواج یافت و با تحولاتی در نوع اجرای حرکات و پوشش رقصنده‌ها، تا امروز در همه جای ایران اجرا می‌شود.
  • بالابان |
  • بالوره | آواز و چامه‌ای مشهور در کردستان. این آواز را زنان و دختران عمدتاً در مراسم سوگ به طور گروهی می‌خوانند و اجرا می‌کنند.
  • بخشی | هنرمندان نوازنده، سراینده، خواننده و روایتگر آگاه و عارف‌مسلک اقوام کرد و ترکمن.
  • بندری، رقص | گونه‌ای رقصِ شاد و پرتحرک در مناطق جنوب و جنوب غربی ایران.
  • بهار کردی | یا وهار کردی، از جشنهای مناطق کردنشین که در آغاز فصل بهارِ این نواحی در بهمن‌ماه برگزار می‌شود.
  • پرده خوانی | یا پرده‌داری، صورت‌خوانی، نوعی معرکه‎گیری که پرده‎خوان از روی پردۀ بزرگ نقاشی‌شده‎ای مجالسی را که نشانگر عقاید مذهبی و دینی یا باورهای فرهنگی و اسطوره‎های ملی و میهنی است، نشان و توضیح می‎دهد.
  • پته دوزی | نوعی سوزن‌دوزی در استان کرمان. پت به معنای کرک نرمی است که از بن موی بز می‌روید و از آن شال و پشمینه می‌بافند (برهان ... ، فرهنگ ... ، آنندراج، ذیل واژه).
  • پهلوان کچل، نمایش | نام یکی از نمایشهای عروسکی ایرانی که از نام قهرمان اصلی این نمایش، کچل، برگرفته شده است.
  • پیش پرده خوانی | اجرای نمایشِ کوتاه فکاهی یا طنزآمیزِ تک‌نفره‌ای که در یک دورۀ خاص در تماشاخانه‌های تهران و برخی از شهرستانها، پیش از نمایش اصلی، یا در فاصلۀ بین دو پردۀ نمایشِ اصلی، همراه با موسیقی اجرا می‌شد.
  • تار | سازی زهی ـ مضرابـی (زخمه‌ای) با دسته‌ای بلند که متداول‌ترین و کامل‌ترینِ آلات موسیقی امروزی ایرانی به‌شمار می‌رود.
  • تکم گردانی | مراسم پیشواز نوروز در شهرها و روستاهای استانهای آذربایجان شرقی و غربی، اردبیل، گیلان و برخی جاهای دیگر.
  • تقلید، نمایش | از گونه‌های اصلی نمایشهای شادی‌آور انتقادی.
  • تنبک | سازی کوبه‌ای از خانوادۀ پوست‌صداهای یک‌طرفه که در بیشتر نواحی ایران برای مراسم شادی، نمایش و بازیها به کار می‌رود.
  • تنبور | سازی زهیِ مضرابی با کاسه‌ای گلابی‌شکل و دسته‌ای بلند. این ساز در قدیم دارای دو سیم بوده است و اکنون در بیشتر مناطق 3 سیم دارد (مشحون، 73). شمار سیمها گاه به 6 عدد هم می‌رسد (ملاح، فرهنگ ... ، 196).
  • جعفرخان از فرنگ آمده | جَعْفَرْخانِ اَزْ فَرَنْگْ آمَده، نمایشی دربارۀ تضاد فرهنگ سنتی مردم ایران با تجدد فرنگی‌مآبانه، از حسن مقدم (1277-1304 ش).
  • جاجیم | جاجیم، دست‌بافتی بدون پرز، و منقش و رنگین که نقشها و طرحهای آن به شیوۀ بافت تارنما ست و از آن به‌عنوان روانداز و زیرانداز استفاده می‌شود.
  • جل | جُل، دست‌بافته‌ای از جنس قالی، گلیم، جاجیم و یا نمد که بر پشت چهارپایان می‌نهند، و در برخی از نقاط ایران، از آن به‌عنوان کف‌پوش نیز استفاده می‌شود
  • جوال | جَوال، بافته‌ای کیسه‌مانند، منقوش و گاه بدون نقش برای حمل‌و‌نقل و نگهداری آرد، غلات، پوشاک و دیگر اقلام.
  • چاه کن |
  • چراغ، رقص |
  • چراغانی | چِراغانی، یا چراغان، جلوه و نمودی از جشن و مراسم شادی که با آرایه‌بندی فضاهایی از خانه‌ها، بازارها، گذرگاههای پررفت و آمد، میدانهای شهر...
  • چاپ | چاپ، رقصی دسته‌جمعی در سیستان که با استفاده از چوب و اغلب بدون آن اجرا می‌شود.
  • چپق | چُپُق، وسیله‌ای سنتی، شکل‌گرفته از یک کاسه و دسته‌ای میان‌تهی در اندازه‌های متفاوت برای دودکردن توتون.
  • چادر شب | چادُرْشَب، پارچه‌ای با نقش پیچازی و رنگارنگ، بافته شده از نخ ابریشم طبیعی، نخ ابریشم کجین (نامرغوب) و یا نخ پنبه.
  • چپ و راست | چَپ و راسْت، یا چپه ـ راسته، نوعی رقص، و حرکت بنیادی در رقصهای یک‌قَرْصه، دوقرصه و سه‌قرصۀ رایج در شمال خراسان.
  • جوراب | جوراب، دست‌بافتی پشمی، پنبه‌ای یا ابریشمی برای پوشاندن پا.
  • جولاهی | جولاهی، پیشۀ بافندگی و نساجی یا بافت پارچه با دستگاههای سنتی پارچه‌بافی.
  • چکه سما | چَکّه‌سِما، رقصی زنانه در منطقۀ مازندران. این رقص اصیل مازندرانی، با اجرای همگون و حرکات و حالاتی یکسان اجرا می‌شود که گاهی نیز رقصنده‌ها دست به ابداعاتی در آن می‌زنند.
  • چلوکباب | چِلوکَباب، از غذاهای بسیار مشهور مردم ایران. چلوکباب عبارت است از چلو سفید و بی‌روغن به همراه انواع کباب.
  • چهار انگشت |
  • چغانه | چَغانه، از خانوادۀ سازهای ضربی.
  • حتن | حَتَن، حرکتی آیینی و مراسمی شبیه رقص دسته‌جمعی، که مردم محلی آن را «بازی» می‌نامند و امروزه برخی آن را در ردیف رقص می‌دانند.
  • حسنین | حَسَنِیْن، از داستانهای منظوم ادب عامه با موضوعی کاملاً تخیلی دربارۀ امام حسن و امام حسین (ع).
  • حسینا | حُسِیْنا، از داستانهای عاشقانه در ادبیات شفاهی، منسوب به شاعری به همین نام، که در نواحی مختلف، روایتهایی گوناگون از آن بر سر زبانها ست.
  • حریر | حَریر، نوعی پارچۀ ابریشمی، لطیف، نازک و شفاف با بافتی شل، اغلب ساده و تک‌رنگ.
  • چهل تکه | چِهِلْ‌‌تِکّه، پارچه‌ای پرنقش‌و‌نگار، دوخته‌شده از قطعات ریز و درشت تکه‌ها و اضافه‌های پارچه‌های دور‌ریز، با کاربردهای متنوع در فرهنگ مردم.
  • حضرت مشکل گشا، قصیده |
  • حکایت | حِکایَت، از انواع کوتاه داستان در ادبیات شفاهی و کتبی. در لغت‌نامه‌های فارسی اصطلاحات حکایت، قصه، افسانه، داستان، روایت، حدیث، سمر، نقل و مثل مترادف یکدیگر به‌کار‌رفته‌اند
  • حکاکی | حَکّاکی، فن سنتی کنده‌کاری و برجسته‎کاری بر انواع مواد، برای کاربریهای گوناگون در فرهنگ مردم ایران.
  • حصیر | حَصیر، بافته‌ای که از در‌هم‌تنیدن رشته‌های حاصل از کوبیدن نیهای نازک، برگ درخت خرما یا برگهای بلند گیاهانی به ‌دست می‌آید که در حاشیۀ مردابها و رودخانه‌ها می‌رویند.
  • خان امیری | خانْ‌اَمیری، نام یکی از گونه‌های رقص کردی. برخی از منابع رقص کردی را بر‌اساس شیوۀ اجرا، 250 نوع دانسته‌اند .

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: