در قلب ایران، آن جایی كه دیر زمانی گاهوارۀ هنر و معماری بوده است، هنرمند پرتوان و وارسته ای بر بیاض كاغذ، سواد خطوط زیبا و چشم نوازی را ترسیم می كند كه در نگاه نخست، هر بیننده ای را به شگفتی وا می دارد.
یکی از این نوابغ ایرانی، حکیم غیاث الدّین ابوالفتح عمر بن ابراهیم الخیّامی مشهور به «خیّام»، «حکیم»، «امام»، «حجّة الحق» و «حکیم عمر خیّام»، فیلسوف، ریاضی دان، ستاره شناس، پزشک، موسیقیدان و شاعر است که در ۲۸ اردیبهشت ۴۲۷ ق در شهر دانش پرور و مردآفرین نیشابور در زمان حکومت سلجوقیان زاده شد.
میبدی در دوره ای قلم می زد که اندیشمندان آن را دورۀ رشد و شکوفایی و ارزشمندی زبان و ادبیّات فارسی می دانند ، عصری که نثر و نوشتار به پختگی و کمال رسید و بسیاری از نویسندگان خوب و توانای زبان فارسی دراین هنگام پای به عرصه نهادند .
مشیری را میتوان شاعر طبیعت، شاعر گلها، شاعر فصلها، شاعر عاطفهها، شاعرِ امید، مهر، عشق، مردمداری، انساندوستی، صلح و دوستی نامید. شاعری که با بهرهگیری از زبانی ساده و واژگانی آشنا، مضمون زیبایی میآفریند که پیشینیان بدان سهل ممتنع میگفتند. مشیری از چنان توانمندی در آفرینش سروده برخوردار بود که میتوانست اشعار زیبایی را با واژگانی ساده و روان بگوید و هر بار سخنی نو چه در قالب کهن و چه در قالب نو داشته باشد.
سعید نفیسی در دیباچۀ تذکرۀ سخنوران یزد مینویسد: «خدمات بسیار بیریا و صمیمانه و حتّی عاشقانهای که آقای اردشیر خاضع در سالیان دراز که در بمبئی بوده… کرده است چیزی است که هرکس، اندک آگاهی از کار کتاب ادبی داشته باشد، از آن خبر شده است.»
یکی از آیینهایی که بسیار در یزد رایج است و یزد را بدین وسیله نامآور کرده، آیین نخلگردانی است. البته در برخی شهرهای دیگر ایران هم ممکن است نخلگردانی باشد، چنانکه من در روستای کنجدجان گلپایگان هم نخل دیدم، امّا نخلگردانی در یزد یک ویژگیهایی دارد که در ایران برجسته شده است.
آنگه که از کوچۀ رندانِ کوی خرابات می گذری و در کنج خلوت، در خانۀ خمار را به صدا در می آوری رند قلندری را می بینی که بر آستان در رخ می نمایاند ، پیراست نه پیر منحنی که پیر گلرنگ است و سر خوش از بادۀ عشق .
دربارۀ استاد افشار، واژه ای که دقیقاً میتواند مصداقی برای او باشد، واژۀ «اعجوبه» است. وی از نادر مردانی بود که از تمامی لحظات زندگی اش بهره می برد و تفاوتش نسبت به دیگران در این بود که شناخت خوب و هوش سرشاری داشت و از همه بیشتر، پشتکار خوبی داشت.
ابوعلی محمّد بن علی بن حسین بن عبدالله بغدادی (بیضاوی شیرازی)، نامی به «ابن مُقله» از بزرگترین خوشنویسان ایرانی سدۀ سوم و چهارم قمری است. پدرش از مردم بیضای فارس بود، امّا خود او در بغداد به سال ۲۷۲ ق تولّد یافت. پدرش نیز خوشنویس بود و به شیوۀ کوفی مینوشت.
استاد سید محمّدعلی ریاضی یزدی، سخنور و روزنامهنگار یزدی است که در۱۲۹۰ خ۱ در شهر یزد به دنیا آمد. پدرش حاج سید ابراهیم ریاضی ملقّب به معینالسّادات (نسب وی به سید ریاض الدّین، عارف بزرگ یزد میرسد. ازاینرو نامور به ریاضی شدهاند) و او نوادۀ میرزاعلی نقی وقت السّاعتی از دانشمندان و مجتهدان نامور علوم دینی دورۀ قاجار در یزد و از مدرّسان مدرسۀ شاهزاده محمّدولی میرزای قاجار از مدارس دینی بزرگ در یزد بود.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید