برگزاری آیین یادبود «عباس انواری»

1404/5/15 ۰۹:۲۶

برگزاری آیین یادبود «عباس انواری»

آیین یادبود «عباس انواری»، مدیر بخش علوم پایه و مهندسی دانشنامۀ ایران و عضو شورای عالی علمی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، صبح شنبه، یازدهم مرداد در تالار امیرالمؤمنین (ع) مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی برگزار شد.

دبا: آیین یادبود «عباس انواری»، مدیر بخش علوم پایه و مهندسی دانشنامۀ ایران و عضو شورای عالی علمی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، صبح شنبه، یازدهم مرداد در تالار امیرالمؤمنین (ع) مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی برگزار شد.

در آغاز «کاظم موسوی بجنوردی»، رئیس مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی گفت: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی در عمر ۴٢ سالۀ خود از همراهی قلم و قدم ممتازترین استادان عرصۀ علوم انسانی بهره‌مند بوده است. یکی از آن دانشی‌مردان، زنده‌یاد استاد دکتر عباس انواری بود که ‌شنبه، بیست‌ویکم تیر در ٨٢ سالگی دار فانی را وداع گفت. ایشان که از اوائل دهه هشتاد با این مؤسّسه به هم‌کاری پرداخت، مقالاتی برای دانشنامۀ ایران قلمی کرد. فقدان این دوست دیرین و دانشمند ارجمند، بیش از آن‌چه به قلم و بیان درآید مایۀ غم و اندوه شد.

او افزود: ایشان از مبرزترین فیزیک‌دانان ایرانی بود و در دو دهۀ نخست پس از انقلاب، در برهه‌هایی و به تفاریق، ریاست دانشکدۀ فیزیک و ریاست دانشگاه صنعتی شریف را برعهده داشت و خدمات‌ گران‌بهای او بر اهل علم پوشیده نیست. استاد دکتر انواری از سال ١٣٨۴ به عضویت شورای عالی علمی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی درآمد و هم‌چنین مدیر بخش علوم پایه و مهندسی دانشنامۀ ایران نیز بود و تا هنگام تعطیلی این دانشنامه، امور مربوط به آن را با جدیت تمام پیگیری می‌کرد. واپسین دیدار با ایشان در دی‌ماه سال گذشته اتفاق افتاد که در نشستی با موضوع نقش هوش مصنوعی در عرصۀ دانشنامه‌نگاری حضور یافت و دیدیم که در کهن‌سالی نیز هم‌چنان، سرشار از یافته‌های علمی نوین است.

موسوی بجنوردی ادامه داد: فقدان این شخصیّت علمی که در اخلاق و رفتار نیز جای‌گاهی ممتاز داشت، برای دوستداران ایشان جانکاه و مایه اندوه بسیار است. رجاء واثق دارم که شاگردان ایشان ادامه‌دهندۀ منش و روش او خواهند بود. درگذشت استاد دکتر انواری را به خانوادۀ ارجمند، دوستان، شاگردان و جامعۀ فیزیک ایران تسلیت می‌گویم و از درگاه حقّ برای ایشان علوّ درجات و برای بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل مسئلت می‌کنم و از این‌که در مجلس یادبود ایشان حضور یافتید، از جملگی حاضران سپاسگزارم.

در ادامه «علی‌اکبر صالحی»، رئیس بنیاد ایران‌شناسی و عضو شورای عالی علمی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی اظهار کرد: دکتر انواری یکی از دیرینه‌ترین و محبوب‌ترین رفقایم بود که پیشینه‌اش به سال ١٣۵۶ برمی‌گردد و ازهمین‌حیث وداع سختی است. در سال ۱۳۶۴ به‌اتفاق آقای موسوی بجنوردی و ایشان به حج تمتع رفتیم. جناب بجنوردی در آن‌موقع در فکر تأسیس دائرةالمعارف بزرگ اسلامی بودند اما هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده و صرفاً کتاب‌چه‌ای فراهم شده بود و بسیار دراین‌باره گفت‌وگو کردیم.

او اظهار کرد: انواری عالِمی نجیب و راستین و واقعی و با اخلاقی نیکو و مسکن تواضع بود. کسی که در زمرۀ مصدایق آیۀ شریفۀ «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا» بود. نه از مداهنه که از صمیم دل می‌گویم که او خداباوری واقعی و عارف به تمام معنا بود.

صالحی خاطرنشان ساخت: ایمان‌اش عمیق و واقعی بود و هیچ‌چیزی متزلزل‌اش نمی‌کرد. انواری رفیقی دیرین، یاوری هم‌دل، مدیری توان‌مند و مرکز و محور جمع بود. استادی بزرگ‌وار که مسئولیتی برعهده می‌گرفت جدیتی تام داشت. چنان‌که سال ۱۳۵۹ که ادارۀ‌ یک دانشگاهِ برآمده از انقلاب آسان نبود و خیلی از دانشگاه‌ها ضربه‌های مهلک خوردند و با عواطف انقلابی استادان مهمی را راندند، با تعقل بسیار و زحمت فراوان، مقابل پاک‌‎سازی‌ها ایستاد و دانشگاه صنعتی شریف را حفظ کرد درحالی‌که کار آسانی نبود.

سپس «سیدمصطفی محقق‌داماد»، مدیر بخش حقوق و عضو شورای عالی علمی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی بیان کرد: انواری یک‌دنیا اعتدال و وقار و خردمندی و متانت بود. صبر ایشان در مقابل مرگ فرزندش که ذره‌ای بی‌تابی نکرد و در دل نگه داشت، برایم بسیارعجیب بود و آن را نشانۀ تام و تمامی از ایمان راسخ‌اش یافتم. او انسانی الهی بود.

«اعظم ایرجی‌زاد»، رئیس پیشین دانشکدۀ فیزیک دانشگاه صنعتی شریف و از شاگردان عباس انواری سخنران بعدی این جلسه بود که گفت: برای این حقیر  آسان نیست دربارۀ استادم مرحوم دکتر انواری که حدود ۵۰ سال با ایشان در دانشگاه آشنا بودم در حضور عزیزان‌شان، و استادان برجستۀ حاضر در جلسه صحبت کنم. اما از آن‌جایی که خود را مدیون محبت‌هایشان می‌دانم پس از درخواست همسر گرامی‌شان قبول کردم چندکلمه‌ای راجع‌به شخصیت دکتر انواری در دانشکده و دانشگاه صنعتی شریف با ذکر چندخاطره از ایشان مصدع شوم، خاطراتی که شخصیت ایشان را نشان می‌دهد.

او ادامه داد: دورترین خاطرۀ مرتبط به وقتی است که به‎‌عنوان شاگردشان در درس الکترومغناطیس در سال‌ ۱۳۵۴ یعنی دقیقاً ۵۰ سال پیش داشتم. مرحوم دکتر انواری به‌عنوان مربی ابتدا در بهمن ۱۳۴۵ به دانشگاه پیوستند و پس از عزیمت برای ادامۀ تحصیل در سال ۱۳۵۰ در رشتۀ فیزیک، گرایش فیزیک پلاسما از دانشگاه چالمِرز سوئد دکتری گرفتند و به ایران و دانشگاه برگشتند. به یاد دارم که کلاس در یکی از تالارهای دانشگاه، کلاسی بزرگ با تختۀ پنج‌متری بود. ایشان که استادی جوان و بلندقامت بودند، مطالب و اَشکال این درس که برگرفته از یک‌کتاب انگلیسی که در آن زمان برای ما ثقیل بود، خیلی‌روان و باآرامش از ابتدا تا انتها  با خط خوش می‌نوشتند. گه‌گاهی هم برمی‌گشتند و منتظر سؤالات و ابهامات ما بودند تا همراه با لبخند پاسخ دهند. آن‌وقت‌ها ایشان از معدود استادانی بودند که سؤالات امتحانات‌شان معقول بود و ما دانشجویان می‌توانستیم بی‌دغدغه نمرۀ خوبی بیاوریم و حتی فرصت مشاهدۀ ورقۀ امتحانی هم به ما می‌دادند. یادم می‌آید در آخر دورۀ کارشناسی که مصادف بود با ترم تابستانی سال ۱۳۵۷، برای افرادی مثل من فرصتی شد تا با گرفتن یک درس مطالعۀ انفرادی دوره را تمام کنم. آن‌وقت‌ها حتی درس مطالعۀ انفرادی از دید استادان به‌مثابۀ پروژۀ ارشد بود و جلسۀ دفاع مشابه با جلسۀ محاکمه بود. در این جلسه مرحوم دکتر انواری به‌عنوان ناظر حضور داشتند که با چهرۀ مهربان و پدرانه، آن جلسۀ دفاع را برای من بسیار قابل تحمل کردند و موجب شدند که بر خود مسلط و به سؤالات به‌خوبی پاسخ دهم. خوش‌بختانه در همان تابستان مراحل اداری دانش‌آموختگی را طی و به‌عنوان مربی به استخدام دانشکده درآمدم.

ایرجی‌زاد بیان کرد: از ویژگی‌های بارز ایشان تدین و نمود عملی در رفتارشان بود آن هم در شرایطی که حضور  مذهبی‌ها در جامعۀ دانشگاهی آن دوران نادر بود. همکاران مسن به یاد دارند که سال‌های قبل از ۱۳۵۶ اوج فعالیت‌های ضدشاهنشاهی دانشجویی بود. فضای گفتمان روشن‌فکری و دانشجویی عموماً برگرفته از تفکرات مارکسیستی و ایجاد ابهام در اصول اعتقادات مذهبی سنتی بود. گرچه سخنرانی‌های مرحوم دکتر شریعتی و شهید مطهری داشت هویتی به تشکل‌های مذهبی در دانشگاه‌ها می‌داد اما جَوّ غالب با غیرمذهبی‌ها بود. رژیم هم بیش‌تر حامی رواج بی‌بندوباری و انحراف از فعالیت‌ها بود. من که از خانوادۀ مذهبی سنتی بودم و سعی داشتم حجاب خود را در دانشگاه حفظ کنم گاهی اوقات واقعاً در بحث‌‎ها کم می‌آوردم و گرفتار شک و دودلی می‌شدم. حضور ایشان و دکتر مهدی گلشنی در دانشکدۀ برای ما مایۀ دل‌گرمی بود. به یاد دارم روزی در راهروی دانشکده قدم می‌زدم و دری را باز دیدم و سجاده‌ای را انداخته روی زمین. به هیجان آمدم که این کدام استاد اهل نماز آن هم در اتاق کارش است و متوجه شدم که دکتر انواری است. ما آن‎‌موقع در دانشگاه نه مسجدی داشتیم و نه نشانی از مراسم مذهبی. البته در طبقۀ چهارم ساختمان ابن‌سینا بالأخره دو اتاق نمازخانه برای دانشجویان شد. یادم می‌آید که آن‌روز احساس خوبی همراه با اعتماد‌به‌‎نفس پیدا کردم.

رئیس پیشین دانشکدۀ فیزیک دانشگاه صنعتی شریف افزود: رفتار متین و سنجیدۀ ایشان در دوران پرتلاطم بعد از انقلاب در دانشگاه منجر به انتخاب‌شان به‌عنوان رئیس دانشگاه در سال ۱۳۵۹ شد. در زمانی‌که گروه‌های سیاسی متعدد مشغول ایجاد پایگاه برای جذب افراد و کسب قدرت و حتی رقابت‌های خشن در دانشگاه‌ها بودند. حتی بعضی از دانشجویان وابسته به آن‌ها داعیۀ حق مشارکت در کارهای اجرایی دانشگاه و حضور در شورای دانشگاه را هم داشتند.

 او بیان کرد: مسئولیت اجرایی در آن شرایط که مصادف بود با شروع جنگ تحمیلی، انقلاب فرهنگی و ظهور فعالیت‌های جهادی و بعداً در دورۀ دوم ریاست ایشان در سال‌های ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۸ که در زمان جنگ و بازگشایی دانشگاه و توسعۀ آموزش و دوره‌های ارشد و دکتری بود، کاری بزرگ و پرتنش بود. از کارهای مهم در دوران ریاست ایشان و دکتر علی‌اکبر صالحی (که قبل و بعد از ایشان رئیس بودند) علاوه‌بر راه‌اندازی دوره‌های تحصیلات تکمیلی در دانشکده‌ها برای تأمین نیروی انسانی متخصص داخل کشور،‌ اعزام دانش‌آموختگان و مربیان به‌عنوان بورسیه ازجمله من برای ادامۀ تحصیل به خارج بود که اکثر آنان پس از گرفتن دکتری برگشتند و استادان برجستۀ علمی و مدیران اجرایی خوبی در دانشگاه شدند. از دیگر کارهای ماندنی ایشان ایجاد و حمایت از حلقه‌های دوستی بین استادان مذهبی بود. تشکیل جلسات در دانشگاه و یا در کانون توحید که منجر به تشکیل جامعۀ اسلامی دانشگاهیان شد و حتی دورهمی‌های خانوادگی که باعث انس و الفت پایدار  بین استادان شد. البته اگرچه ایشان متدین و عامل به احکام بودند و مسئولیت اجرایی هم داشتند اما هیچ‌وقت ندیدم چه در دوران قبل از انقلاب و چه دوران بعد از انقلاب شخصاً رفتارهای تند و امرونهی‌های مذهبی داشته باشند و بیش‌تر طرف‌دار بحث و گفتمان بین همکاران و دانشجویان بودند.

ایرجی‌زاد ادامه داد: از ویژگی‌های دیگر ایشان فروتنی، عدم کبر و غرور و روحیۀ مشفقانه در برخورد با اقشار مختلف از کارکنان تا استادان بود. در دانشکده همیشه پیش‌قدم در جمع‌آوری هدایا و تأمین وام و کمک به کارکنان نیازمند بودند. با این‌که طبق روال پس از ریاست دانشگاه معمولاً افراد مسئولیت‌های ردۀ پایین‌تر را نمی‌پذیرند اما ایشان هرجا نیاز دیدند وارد میدان شدند. مثلا مرحوم دکتر در سال‌های ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۸، رئیس دانشکدۀ فیزیک شدند و مرا در آن موقع به معاونت پژوهشی دانشکده انتخاب کردند. در آن زمان دانشکدۀ فیزیک در حال جابه‌جایی از ساختمان‌های کوچک و پراکنده به ساختمان فعلی بود. روزی که به اتاق جدید رئيس رفتم، از میز و اتاق دکتر تعریف کردم. ایشان با خوش‌روییِ همیشگی‌شان صندلی ریاست را به من تعارف کردند و گفتند بفرمایید این‌جا جای شماست. من که در آن موقع استادیار بودم یکه خوردم و گفتم دکتر اولاً این صندلی برازندۀ شما است و بعد از شما جای استادان پیش‌کسوت دانشکده است نه من. ایشان فرمودند چرا جای شما نباشد، چه خوب می‌شود یک خانم رئیس دانشکدۀ ما شود. خلاصه با حمایت ایشان جسارت کردم و کاندید شدم و رأی آوردم و به‌عنوان اولین رئیس خانم یک دانشکده در دانشگاه صنعتی شریف کار خود را بعد از ایشان شروع کردم. ناگفته نماند دو معاون دانشکده دو نفر از استادانم بودند و سومی هم همسرم. البته دکتر انواری هم همیشه حامی من بودند و در بسیاری از مسائل دانشکده از ایشان مشورت می‌گرفتم.

رئیس پیشین دانشکدۀ فیزیک دانشگاه صنعتی شریف اضافه کرد: ایشان مردی شاعر و عارف بودند. به یاد دارم در زمان مسئولیتم در دانشکده، یک گروه فیزیک‌دان مهمان بازدیدکننده از کشورهای همسایۀ شمالی داشتیم. به رسم دانشکده من از برخی از استادان پیش‌کسوت‎مان در جلسه دعوت کردم. پس از خوش‌آمدگویی، و معرفی دانشکده بحث‌های علمی به زبان انگلیسی شروع شد. ناگهان در تمجید از فرهنگ ایرانی، یکی از مهمانان اشعاری از حافظ و مولانا خواند. من در جواب دست‌پاچه شدم و خلاصه کم آوردم. بلافاصله دکتر انواری شروع به خواندن اشعاری از شاعران کردند و ما هاج‌وواج نظاره‌گر ادامۀ ربع‌ساعتی مشاعرۀ آنان بودیم.

او خاطرنشان ساخت: ایشان طبع لطیف  هنری خود را با فیزیک درهم‌آمیختند. با طراحی آونگ فوکو و ساخت و نصب آن در ساختمان دانشکدۀ فیزیک طی سال‌های ۱۳۷۶-۱۳۷۹، اثری ماندنی از خود در دانشگاه بر جای گذاردند. البته ایشان با تنی‌چند از استادان ازجمله مرحوم دکتر جلال صمیمی با ایجاد آزمایشگاه‌ها و تدریس دروس، گرایش فیزیک پلاسما و نجوم را ایجاد و دانشجویان متعددی تربیت کردند.

 ایرجی‌زاد گفت: در دوران بازنشستگی گرچه کم‌تر در دانشکده بودند ولی هروقت می‌آمدند سری هم به کارمندان و همکاران می‌زدند و جویای احوال همۀ ما بودند. بارها خواستیم برای ایشان در دانشکده مراسم بزرگ‌داشت بگیریم و حتی فیلمی هم در مورد ایشان تهیه شد اما طبع فروتنی ایشان به ما اجازۀ اقدام نداد. علی‌رغم خوش‌رویی ایشان در احوال‌پرسی‌های تلفنی افسوس که نتوانستم حضوری ایشان را در سال جاری ببینم؛ افسوس.

آخرین سخنران این مجلس، «علی انواری» بود که از عشق و علاقه پدرش به ادبیات در کنار فیزیک گفت: ایشان ساختار شعر کلاسیک را می‌دانست و محفوظات شعری گسترده‌ای داشت و ما را هم تشویق می‌کرد. درون‌مایۀ اشعار ایشان عارفانه-عاشقانه بود هرچند ناگفته نماند روحیۀ طنز شریف و نجیبی هم داشت.

 او سپس یکی از سروده‌های عباس انواری با عنوان «عارضِ ساقی» را که تضمینی از یکی از غزل‌های حافظ بود قرائت کرد که مطلع آن چنین بود:

چون جلوۀ تو دامنه بر آسمان گرفت

آتش ز عکس روی تو در این و آن گرفت

ناز و کرشمۀ تو زمین و زمان گرفت

«حُسنت به اتفاقِ ملاحت جهان گرفت

آری، به اتفاق، جهان می‌توان گرفت»

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: