سرنوشت خانه‌های چهره‌های بنام عودلاجان

1393/12/2 ۰۹:۵۶

سرنوشت خانه‌های چهره‌های بنام عودلاجان

عودلاجان محل سكونت بسیاری از چهره‌های به نام ایران بوده، نام‌هایی كه نقش‌های بسیار مهمی در تاریخ معاصر ایران ایفا كردند. در كتاب «عودلاجان» تكمیل همایون، بیش از ٣٠ چهره و شخصیت ساكن عودلاجان شناسایی شده اما از میان آن نام‌ها پروین اعتصامی، شاعر معاصر حسن مدرس، نماینده مجلس و سید عبدالله بهبهانی، یكی از حامیان مشروطه‌خواهی در ایران بوده است. خانه‌هایی كه امروز حال و روز خوشی ندارند.

 

عودلاجان محل سكونت بسیاری از چهره‌های به نام ایران بوده، نام‌هایی كه نقش‌های بسیار مهمی در تاریخ معاصر ایران ایفا كردند. در كتاب «عودلاجان» تكمیل همایون، بیش از ٣٠ چهره و شخصیت ساكن عودلاجان شناسایی شده اما از میان آن نام‌ها پروین اعتصامی، شاعر معاصر حسن مدرس، نماینده مجلس و سید عبدالله بهبهانی، یكی از حامیان مشروطه‌خواهی در ایران بوده است. خانه‌هایی كه امروز حال و روز خوشی ندارند.

 

حامی مشروطه

سید عبدالله بهبهانی یكی دیگر از شخصیت‌های بنام ساكن عودلاجان است. خانه او در كوچه بهبهانی، یكی از راسته‌های سراجی بازار تهران در محله سرپولك قرار دارد. كوچه‌ای كه روزگاری محل رفت و آمد مبارزان مشروطه‌خواه بوده است. سال‌هاست خانه بهبهانی كه روزگاری محل فرماندهی نهضت مشروطه بود به دو خانواده افغانی سپرده شده است. كنار در خانه كه حدود ١٠٠ سال قبل محل رقم خوردن بخشی از سرنوشت ایران بوده، حالا موتوسیكلت بازاری‌ها صف كشیده و روبه‌روی خانه واسطه‌ها سر قیمت چرم و پارچه و یراق چانه می‌زنند.

این خانه تا سه نسل متعلق به خانواده بهبهانی بوده، آیت‌الله سیدعبدالله بهبهانی، آیت‌الله سیدمحمد بهبهانی و سیدجعفر بهبهانی، اما سال ۱۳۶۹ وارثان تصمیم می‌گیرند این ملك را بفروشند. گلابچی یكی از تجار معروف این خانه را می‌خرد و چند ماه بعد این خانه نصیب وارثان او می‌شود. كنار این خانه تاریخی با قدمتی بیش از ۱۰۰ سال، پاساژ دانش ساخته شده است. با ساخت این مجموعه بخشی از بافت قدیم این خانه، حدود ۲۰۰ متر كه متعلق به فاطمه بهبهانی بوده خریداری و تخریب شده است.

اهالی قدیم محل روضه‌های هفتگی خانه آیت‌الله بهبهانی كه بعد از فوت سیدمحمد بهبهانی به حسینیه تبدیل شده بود را خوب به یاد دارند. زرگریان یكی از كسبه پاساژ دانش می‌گوید: «وقتی شش ساله بودم همراه مادرم به روضه حسینیه بهبهانی‌ها می‌آمدم؛ همین پاساژ هم جزیی از حسینیه بود اما حالا عصر‌ها و روزهای تعطیل اینجا چندان امن نیست، محله سرپولك و كوچه بهبهانی به یك محله تجاری تبدیل شده و دیگر شرایط سابق را ندارد.»

از ۱۰ فرزند پسر و دو فرزند دختر آیت‌الله بهبهانی بیش از ۶۰ نتیجه باقی مانده كه برخلاف اجدادشان هیچ‌یك در فعالیت‌های سیاسی دخالتی ندارند. خانه بهبهانی تنها خانه باقی‌مانده از رهبران صدر مشروطیت در تهران است، اما فراموش شده و غریب در كوچه‌های شلوغ بازار آهنگران و سراجان در حال تخریب است. از نام و یاد آیت‌الله بهبهانی تنها یك كوچه كوتاه و باریك و یك مسجد باقی مانده و خانه‌ای كه سازمان میراث فرهنگی و گردشگری از ثبت آن در فهرست آثار ملی خودداری می‌كند و با این كار راه را برای تخریب این خانه ارزشمند فراهم كرده است. احمد مسجد جامعی، عضو شورای شهر بارها و بارها بر ثبت این خانه تاریخی تاكید كرده است با  این  وجود تاكنون خانه  بهبهانی در زمره  میراث فرهنگی ایران جای  نگرفته  است.

 

شاعر پرآوازه

یكی از ساكنان پرآوازه محله عودلاجان پروین اعتصامی‌ است. او پرآوازه‌ترین شاعر زن ایران است كه زندگی زناشویی كوتاهی داشت. او با پسرعموی خود عقد كرد و پس از چهار ماه زندگی در تهران به كرمانشاه رفت و پس از دو ماه زندگی در آنجا از شوهرش جدا شد. امروز خانه‌ پروین تنها شاهد این بخش‌های زندگی اوست؛ نوجوانی و عقد و ازدواج. خانه‌ای كه سال‌هاست به سه پلاك مجزا تقسیم شده است.  پروین اعتصامی، شاعری است با زبانی معترض. او هیچگاه نتوانست در زندگی خود این نوع نگاه را ترك كند. زندگی زناشویی او هم شاهدی بر این ماجرا بود. آنچه در مورد این زندگی از سوی نزدیكان او نوشته شده این است كه اخلاق نظامی و خشك همسر پروین با روحیه او كاملا مغایر بود و سرانجام منجر به جدایی آن دو از هم شد.

 حالا از آن روزها كه خاطراتش در گذر زمان در هاله‌ای از ابهام فرو رفته است. «آداب» از دوستان خانوادگی پروین می‌گوید كه او یك سال زندگی زناشویی‌اش را در این خانه گذرانده است. اطلاعاتی كه مغایر با آن‌ چیزی است كه در ویكی پدیا ثبت شده. حالا از تمام آن روزها تنها یك خانه باقی مانده. خانه‌ای كه بخش‌هایی از آن در حال از دست رفتن است. خانه‌ای كه در سال ١٣٨٤ به شماره ١٤٦١٩ در فهرست میراث ملی به ثبت رسیده و باید از آن حمایت می‌شد.  گفته می‌شود كه این خانه تا قبل از انقلاب عمارت بزرگی بود با حیاط وسیع و شاه‌نشین و زیرزمین كه در یكی از كوچه‌های تنگ و قدیمی عودلاجان قرار گرفته بود. خانه‌ای كه بعدتر، برادر پروین آن را به مالكان خصوصی فروخت و با دیواركشی حیاط به سه خانه كوچك‌تر تبدیل شد. خانه سمت راست را چند سال قبل شهرداری خرید و مرمت كرد و در اختیار كمیته ملی موزه‌ها (ایكوم) گذاشت. مرمتی كه با سرامیك‌های كف و رنگ‌آمیزی دیوارها، چهره خانه پروین را از یك خانه تاریخی به یك خانه امروزی تبدیل كرد.  خانه وسط كه بخشی از عمارت این ساختمان و زیباترین قسمت آن بود در مالكیت دو خواهر قرار داشت كه از ٤٠ سال قبل با رسیدگی به خانه، سعی كرده بودند هر طور شده آن را نگه دارند. این خانه، همان جایی بود كه پروین مراسم عروسی‌اش را در آن برگزار كرده بود و عمارت میانی، سالن عروسی پروین بود. اتاق اصلی پروین هم كه در نوجوانی در آن سكونت داشت در همین بخش خانه قرار دارد. خانه سوم اما متعلق به مادر و پسری است كه آن را تبدیل به كارگاه مبل سازی كرده‌اند و به هیچ كس اجازه بازدید از خانه را نمی‌دهند. به همین دلیل حتی سازمان میراث فرهنگی هم اطلاع درستی از وضعیت  این خانه  ندارد.

خانه اما هنوز زنده است. خانم آداب كه پدرش از دوستان پدر پروین بوده، این خانه را خریده و حالا سال‌های سال است كه از آن حفاظت می‌كند. دخل و تصرف كمی در آن كرده و هنوز خانه حال و هوای قدیمی خود را حفظ كرده است. خانه‌ای كه پروین پس از عقدش زمانی در آن زندگی كرد.

 آداب می‌گوید كه سال‌هاست این خانه را حفظ كرده و می‌كنند، بدون هیچ‌گونه حمایتی، بدون هیچ چشمداشتی. با این حال رفت و آمدهای مسوولان سازمان میراث فرهنگی، شهرداری یا شورای شهر و دوستداران پروین گاهی برای او و خواهرش عذاب آور می‌شود.  او می‌گوید كه این خانه را دوست دارد و می‌خواهد تا آخر عمر را در آن بگذراند و چندان تمایلی هم برای تبدیل كردن آن به موزه ندارد اما پلاك كناری كه دقیقا مراسم عقد پروین در آن گذشته و سپس آنها وارد این خانه شدند، در حال تخریب شدن است. اهالی این خانه می‌خواهند خانه پروین را از فهرست آثار میراث فرهنگی خارج كنند. اتفاقی كه تا امروز موفق به انجام آن نشدند.  با وجود این، این خانه هنوز زنده است و دو خواهر با خاطراتی كه درباره زنی مهربان و جسور می‌شنوند، با لحظه لحظه زندگی او سپری می‌كنند. خانه‌ای با حوضی خالی از آب و شاید این شعر: «محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت / مست گفت ای دوست این پیراهن است، افسار نیست/ گفت مستی زان سبب افتان و خیزان می‌روی/ گفت جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست»

 

شهید مجلس

حسن مدرس، یكی دیگر از چهره‌های مشهوری است كه سالیان سال در این محله قدیمی زندگی كرده است. با این وجود خانه‌اش هنوز وضعیت نامعلومی دارد. هرچند قرار بود كه سال ٧٩، خانه مدرس با اعتبار یك میلیارد تومانی اختصاص داده شده از سوی مجلس، خریداری و حفظ شود اما سال بعد خانه تاریخی دیگری به نام خانه «نصیرالدوله» كه به جای خانه مدرس شناسایی شده بود، از سوی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان تهران خریداری شد و خانه مدرس باز هم از امتیاز حفاظت از سوی یك نهاد رسمی، محروم ماند.

پس از خرید این خانه بود كه عده‌ای از كارشناسان و دوستداران میراث فرهنگی در بررسی‌هایی كه انجام دادند متوجه اشتباه پیشین همكاران‌شان در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان تهران شدند

  زیرا تحقیق و بررسی در مورد خانه مدرس به گفته برخی كارشناسان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان تهران به دلیل كمبود منابع مالی به دست متخصص این رشته انجام نشد و تعدادی دانشجو كه مستندسازی این خانه را بر عهده گرفته بودند، خانه «نصیرالدوله»را به نام خانه «مدرس» ثبت كردند.

كارشناسان میراث فرهنگی متفق‌القول هستند كه خانه دیگری به نام خانه «نصیرالدوله» در مجاورت خانه مدرس، به اشتباه از سوی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان تهران خریداری شده است. درباره این اشتباه تاكنون روایات متعددی نقل شده اما آنچه مهم است رها شدن خانه مدرس در كوچه‌ای قدیمی و مملو از خاطرات كهن نماینده نامدار مجلس ایران است كه در مقابل استبداد رضاخانی یك‌تنه ایستاد.

اكنون قامت خانه مدرس در گذر روزها خمیده و دیگر امیدی نیست كه گوشه‌ای از اعتبار یك میلیارد تومانی كه قرار بود مرهم زخم‌هایش باشد، برای ماندگاری‌اش هزینه شود، آخر برخی مسوولان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان تهران هم مدعی هستند این خانه كه اكنون مالك آن خانواده كتابچی است نه تنها نیاز به خریداری نداشته بلكه در فهرست آثار ملی نیز ثبت نشده است.

از سوی دیگر هنوز تكلیف اعتباراتی كه قرار بود صرف خرید خانه مدرس شود مشخص نشده است و خریداری خانه نصیرالدوله به نام خانه مدرس درحالی انجام شده كه در صورتی كه مشخص شود این كار عمدی بوده، این عمل به منزله ضایع شدن حق عمومی تلقی شده و باید پیگیری قانونی شود.

«جلال كتابچی» مالك فعلی خانه مدرس روایت دیگری همواره در مصاحبه‌هایش گفته است: «اسناد و مدارك به‌جای‌مانده از گذشته ثابت می‌كند این مكان خانه مدرس است. حتی پیرمرد ساكن در نزدیكی خانه ما، شاهد عینی رفت و آمد بزرگان سیاسی آن دوران به این خانه بود. این پیرمرد كه حالا در قید حیات نیست بارها حتی برای كارشناسان میراث فرهنگی توضیح داده بود كه مدرس در كدام اتاق می‌نشست و چه كسانی به دیدنش می‌آمدند.» «احمد محیط‌طباطبایی»، تهران‌شناس بنام هم می‌گوید: «حتی اگر ساختمان این خانه ارزش چندانی از نظر معماری نداشته باشد به خاطر اهمیت تاریخی و خاطره‌ساز بودن آن در یكی از مهم‌ترین هسته‌های مركزی شهر تهران باید به بهترین شیوه نگهداری و حفاظت شود.»

 خانه‌ای كه زمانی قرار بود یك میلیارد تومان بگیرد تا دوباره احیا شود و خاطرات مدرس را زنده كند، اكنون به انبار تبدیل شده است. كتابچی اگرچه اعتقاد دارد خانه در حال حاضر استوار است اما به جای آنكه به مجموعه‌ای فرهنگی تبدیل شود، به انبار كتاب چاپخانه اسلامیه كه متعلق به مالك آن است تبدیل شده و این سوال از سوی این مالك و سایر دوستداران تاریخ ایران مطرح است كه آیا سرانجام تمام خانه‌های تاریخی تهران كه نماد چگونگی روند شكل‌گیری زندگی شهرنشینی در تهران است این‌گونه خواهد  بود.

روزنامه اعتماد

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: