1400/10/6 ۰۹:۰۴
درباره منشا و خاستگاه اساطیر، تبیینهای متفاوتی ارایه شده است. متخصصان در رشتههای مختلف علمی مثل تاریخ و باستانشناسی و زبانشناسی و انسانشناسی و... درباره نحوه شكلگیری اسطورهها، كاركرد آنها، شكلشان و تغییر و تحول معنایی و كاربردی آنها در طول حیات بشر توضیحات متفاوتی ارایه كردهاند.
از انسان بیولوژیك به انسان تكنولوژیك
محسن آزموده: درباره منشا و خاستگاه اساطیر، تبیینهای متفاوتی ارایه شده است. متخصصان در رشتههای مختلف علمی مثل تاریخ و باستانشناسی و زبانشناسی و انسانشناسی و... درباره نحوه شكلگیری اسطورهها، كاركرد آنها، شكلشان و تغییر و تحول معنایی و كاربردی آنها در طول حیات بشر توضیحات متفاوتی ارایه كردهاند. شاخه مطالعاتی بینارشتهای «اسطورهشناسی عصبی-تكاملی» یكی از جدیدترین شیوههای توضیح و تبیین چیستی و خاستگاه اساطیر است. این حوزه مطالعاتی چنانكه از عنوانش بر میآید، محل برخورد سه رشته مطالعاتی اسطورهشناسی، عصبشناسی و مطالعات تكاملی است و میكوشد از دستاوردها و روشها و ابزارها و مفاهیم دو رشته عصبشناسی و مطالعات تكاملی برای توضیح مسائل اسطورهشناسی بهره بگیرد. عبدالرضا ناصر مقدسی، متخصص مغز و اعصاب، از پزشكانی است كه دغدغههایی فراتر از رشته دانشگاهی خود دارد و به طور خاص به موضوع اسطورهشناسی عصب-تكاملی علاقهمند است. او به تازگی كتاب درآمدی به اسطورهشناسی عصبی-تكاملی را با نشر كرگدن منتشر كرده است. به این مناسبت در جلسهای زنده و اینترنتی به پرسشهای حسین شیخ رضایی، پژوهشگر فلسفه و مدیر نشر كرگدن پاسخ داده كه گزارش آن از نظر میگذرد.
******
حسین شیخ رضایی: مبحث اسطورهشناسی زیستی-تكاملی میكوشد به جنبه نرمافزاری حیات انسان یعنی اسطورهها، با نگاه به جنبه سختافزاری یعنی مغز و ژنتیك و دستگاه عصبی بپردازد. نخست در مورد خود این مبحث علمی، اهداف و تاریخچه آن بپردازید و بفرمایید آیا اسطورهشناسی زیستی-تكاملی یك رشته تحقیقاتی است یا یك علاقه تحقیقاتی؟
عبدالرضا ناصر مقدسی: بخش عمدهای از شناخت ما از جهان خارج، از طریق مغز ما صورت میگیرد. مغز ما جهان خارج را پردازش میكند و ما بر این اساس آن را میسنجیم. بنابراین این موضوع كه علوم اعصاب اینقدر اهمیت دارد و مفاهیم مختلفی را كه در علوم انسانی مطرح میشوند، پردازش میكند، مورد توجه بسیاری قرار گرفته است. در نتیجه علوم بینارشتهای جدیدی در حال شكلگیری است. یكی از این علوم «نوروسینما »است كه سینما را از طریق علوم اعصاب تحلیل میكنند و به این میپردازد كه چرا و چگونه یك فیلم هنری روی ذهن ما تاثیری ماندگار و عمیق میگذارد؟ امروز در نوروسینما برای پاسخ به این پرسش از علوم اعصاب و روشهای تصویربرداری استفاده میشود. علم دیگر «نوروتئولوژی» است كه از جمله به این پرسش میپردازد كه در ذهن یا مغز فردی كه تجربهای دینی یا عرفانی دارد، چه میگذرد و مثلا نحوه پردازش مغز یك عارف در تجربهای دینی به چه صورت است؟ امروزه بحث بینارشتهای درباره موضوعاتی از این دست حاصل گفتوگوی علومی چون علوم اعصاب، مثل ژنتیك با علوم زیستشناسی تكاملی است. این مباحث قبلا به علوم انسانی مرتبط بودند، اما الان گفتوگوهای بینارشتهای سبب شده كه علوم تجربی نیز وارد شود تا جنبههایی نویی از این مباحث روشن شود. كتاب حاضر نیز در همین زمینه نگاشته شده است. البته ریشه اصلی آن زیستشناسی تكاملی است.
شیخ رضایی: چرا در این مبحث زیستشناسی تكاملی تا این اندازه اهمیت دارد؟
ناصر مقدسی: زیرا اگر بخواهیم ریشههای اسطوره را بررسی كنیم و ببینیم آیا شكلگیری آن به نحوه تعامل مغز انسان با جهان پیرامونی ربط دارد و اینكه اسطوره به عنوان یك امر قدیمی، با اولین تماسهای مغز بشر با جهان ارتباط دارد، ناگزیر از اتخاذ دیدگاه تكاملی هستیم. ما در زمینه اساطیر، هیچ دیرینهشناسی ملموس و عینی نداریم و هیچ اسطورهای به صورت فسیل در نیامده است. بنابراین باید ما به ازایی را بیابیم كه قابل بررسی در طول تاریخ باشد، تا بتوانیم توسط این ما به ازا در تاریخ زیستشناسی به عقب بازگردیم. در این زمینه ایدههای ارنست كاسیرر بسیار راهگشاست. كاسیرر اسطوره را شكلی از آگاهی و تجربه زیستی میداند. بنابراین اگر میخواهیم در جستوجوی پیش اسطورهها در تاریخ زیستشناسی عقب برویم، باید به دنبال تاریخ آگاهی برویم و ببینیم كه آگاهی كی و چگونه شكل گرفته است. جالب است كه طبق علم امروز ریشههای ابتدایی آگاهی به دوران انفجار كامبرینی (Cambrian explosion) یعنی حدود 550 میلیون سال قبل بازمیگردد. در نتیجه هر اتفاقی كه به شكل تجربه آگاهی در برخورد یك جاندار با محیط خودش رخ داده، یكی از ریشههای ایجاد اساطیر است.
شیخ رضایی: در فصول اول كتاب راجع به پیدایش حیات و نحوه تبدیل آن به بحثی طبیعی در طول تاریخ علم بحث شده است. مبحث دیگر شكلگیری ادراك و آگاهی (consciousness) است. چگونه كیفیتها یا حالات ذهنی، به صورتهای اولیه اسطوره بدل میشوند، یا به عبارت دیگر تحت چه شرایطی این كیفیتهای ذهنی یا حالات، بلوكهای سازنده اسطوره را شكل میدهند؟
ناصر مقدسی: پرسش مهمی است كه میتوان آن را به این اشكال نیز صورتبندی كرد: اصلا چه نیازی به اسطورهها برای توضیح پدیدههای طبیعی در ساحت آگاهی هست؟ چرا در طول تاریخ بشر تجربه اسطورهای را بر ساخته است؟ پاسخ به این پرسش بسیار دشوار است. صادقانه میگویم كه نمیدانم آیا در كتاب توانستهام به این پرسش پاسخ بدهم یا خیر. احساس میكنم كه پاسخ به این پرسش مستلزم بحثهای بسیار مفصلتری است. اما برای پاسخ اجمالی از یك مثال بهره میگیرم. در بخشی از كتاب راجع به زیستگاه بحث شده است. یكی از مهمترین عوامل ساخت اسطوره، تغییر زیستگاه انسانهای پیش از هوموساپینس (انسان خردمند) است. میدانیم كه «نخستی»ها (Primates) اول روی درختان بودند، بعدا به علل و دلایلی چون تغییرات آناتومیك و زیست محیطی، از درختان پایین آمدند. اولین نشانههای آن هم به 6 میلیون سال پیش بازمیگردد. پایین آمدن این «هومو» از درختان با تغییرات مهمی در آگاهی همراه بوده است. یعنی ما ریشههای آگاهی را به 550 میلیون سال قبل برمیگردانیم. این همین طور تغییر كرده و این امكان عصبی را در موجودی به نام «هومو» ایجاد كرده تا بتواند تجربهای از جهان خارج خودش داشته باشد. تجربهای كه همراه با معنایی باشد، یعنی غیر از تجربه عادی، مثل شكار یك حیوان، یك معنایی به آن اضافه میكند. به تعبیری به این تجربه یك ارزش افزوده اضافه میشود كه بعدا نام این ارزش افزوده را «پیش اسطوره» مینامیم كه سپس اساطیر را به وجود میآورند. این موجود تا پیش از پایین آمدن از درخت، تنها چشماندازش شاخههای درخت بود، اما بعد از آن، به علت خصوصیات آناتومیك مثل دو پا بودن «انسان راست قامت» (Homo - Erectus) میتوانسته گستره افق را ببیند. در این لحظه یك نوع ارزش افزوده برایش پدید میآید، یعنی یك نوع تجربه پدیدارشناسانهای كه آن را به عنوان عظمت آسمان یا تلفیق بین آسمان و زمین معنا میكند. به همین علت شاهدیم كه در اساطیر آسمان جایگاه بسیار عظیمی دارد. به تعبیر میرچا الیاده، دعای ما به پدری كه در آسمان هست، جهانیترین دعایی است كه شكل میگیرد و این ناشی از همان تجربه اول بشر است. من همچنین در این كتاب از نظریات ند بلاك، فیلسوف ذهن امریكایی، برای توضیح این پدیده استفاده كردهام.
شیخ رضایی: ند بلاك در این زمینه چه میگوید؟
ناصر مقدسی: ند بلاك در بیان تجربه آگاهانه از دو شكل آگاهی سخن میگوید، یكی آگاهی پدیداری و دیگری آگاهی در دسترس. در آگاهی پدیداری، من یك منظره زیبا میبینم كه هیچ امر منطقی پشتش نیست، اما پایهگذار حسی است كه بر كل سیستم اعصاب من متكی است و مختص خود من هم هست. اما یك آگاهی در دسترس هم داریم كه همان دید منطقی ماست و همان چیزی است كه علم همگانی را پدید میآورد. آنچه آگاهی پدیداری یا لحظههای ناب مكاشفه یا درك شهودی را پدید میآورد، مبنایی بر یك تجربه اسطورهای است. در واقع كشف دیگرگونه روابطی بین پدیدارهای جهان كه الان شاید برای ما جنبه منطقی نداشته باشد، اما در گذشته منطقی پشتش بوده، پایهای برای ایجاد اساطیر است. البته به این توضیح میتوان نقدهای زیادی وارد كرد و نیازمند آن است كه از دیدگاه علوم اعصاب بیشتر به آن پرداخته شود.
شیخ رضایی: توصیف كتاب از پایین آمدن نیاكان هوموساپینس از درخت و تجربه پدیداری درخشان آنها، یكی از مصادیق شاعرانه نوشتن با مضامین و مفاهیم علوم تجربی است كه بسیار زیباست. بنابراین شما الصاق معنا به تجربههای ذهنی و دیدن آنها به نحو متفاوتی از نحوه پدیداری عادیشان، عنصر اصلی سازنده اسطوره میدانید. آیا دلایل یا شواهدی داریم كه این روند در همه فرهنگها و اقوام رخ داده است و به موازات تكامل پیش رفته یا خیر؟
ناصر مقدسی: ما در بحث تكامل نمیتوانیم معنایی خاص قائل شویم. این روند میتواند باشد یاخیر. اصلا خودآگاهی كه پایه این بحث است، میتوانسته پیش نیاید. من همواره از دانشجویان در ترمهای نخست درباره عملكرد مغز میپرسم. هر كس چیزی میگوید، فكر كردن، حرف زدن و... در حالی كه عملكرد مغز هیچ كدام از اینها نیست. مغز در سیر تكامل به وجود آمده تا به بدن ما كمك كند كه بهتر حركت كند. بر این اساس آگاهی در روند تكاملی یك محصول اضافی است. میتوانست اتفاق نیفتد. اتفاق افتاده و انتخاب طبیعی آن را حفظ كرده است، مثل خیلی چیزهای دیگر و بعدا رشد یافته است. اما در واقع مغز برای كمك به بدن پدید آمده و خیلی هم اهمیت دارد، زیرا بهتر حركت كردن به معنای راحتتر یافتن غذا و فرار از دست دشمن و در نتیجه بقای بیشتر و انتقال بهتر ژن است. تنها معنای تكامل انتقال ژن و بقاست، نه چیز دیگر. بنابراین امكان این بوده كه آگاهی و به پیروی از آن اساطیر، به وجود نیایند. هیچ ضرورتی در این زمینه نداریم. اما سوی دیگر ماجرا این است كه به هر حال روند تكامل به گونهای بوده كه اساطیر پدید آمدهاند و ما الان با دادههای عظیمی به نام اساطیر روبهرو هستیم و واقعا من قومی نمیشناسم كه اسطوره نداشته باشند، یعنی معنایی در پی روابط خودشان با جهان خارج به وجود نیاورده باشند و ارزش افزودهای خلق نكرده باشند. اما آیا این تضمین میكند كه اسطوره برای همیشه باشد؟ این مبحث دیگری است.
شیخ رضایی: یكی از جذابیتهای كتاب، حضور اشعار در آن است و نشان میدهد كه نویسنده درباره اساطیر ایران صحبت میكند و این بسیار جالب است. یعنی كتاب با مبانی تكاملی و عصب شناختی شروع میكند، اما در فصول كتاب، این مباحث را درباره برخی شناخته شدهترین اساطیر ایران، به كار ببرد. اگر ممكن است در مورد چارچوب كلی عصبی-تكاملی كه برای توضیح اساطیر ایرانی به كار میبرید، توضیح دهید.
ناصر مقدسی: من در كتاب از اسطوره اول یعنی كیومرث یا گیومرتن در متون پهلوی آغاز میكنم. در توصیف كیومرث در بندهشن -به معنای آفرینش آغازین، عنوان كتابی به زبان پهلوی كه پایان تدوین آن به قرن سوم هجری باز میگردد و درباره اساطیر ایران باستان است- گفته میشود كه كیومرث موجود عجیبالخلقهای بوده و شكل انسانی نداشته و به تعبیر كریستین سن، مورخ دانماركی تاریخ ایران باستان، یك غول آغازین بوده. درازا و پهنای این غول به یك اندازه بود، یعنی مربع بوده. قطعا برای یك اسطورهشناس ادبی، این شكل خاص، معنایی ندارد و اینچنین نگریسته میشود كه دید اسطورهای چندان منطقی نیست و مثل خیلی امور عجیبالخلقه دیگر، درازا و پهنای كیومرث یكی انگاشته میشود. اما در اسطورهشناسی عصبی-تكاملی، این شكل خاص بهشدت معنا دارد. چرا خلقت اول به شكل یك امر هندسی خاص مطرح شده است؟ چرا از خطوط صاف استفاده شده؟ در پاسخ به این پرسش از ابزار و نقش ابزار در ایجاد اساطیر در كتاب بسیار صحبت كردهام و بحث مفصلی است. از زمانی كه هوموهابیلیس (انسان ماهر یا ابزارساز) پدید آمده، نزدیك به دو میلیون انسان، تنها ابزار انسان سنگ ابزار بوده. مجموعه جذابی از این سنگ ابزارها در موزه ایران باستان هست خصلت این سنگ ابزارها این است كه اشكال آنها كاملا هندسی است. یعنی دو میلیون سال مغز انسان با اشكال هندسی تحریك شده است و ابزارش سنگهایی با خطوط صاف بوده و وقتی شكار كرده، گوشت را در خطوطی صاف بریده. تماس متمادی با این خطوط صاف، مدلی در ذهن بشر ایجاد كرده كه جهان پیرامونی را از طریق اشكال هندسی بشناسد. به همین علت در سنگ نگارهها، شاهدیم كه تصویر آدمها و قوچها با خطوط صاف است. حتی در سفالینههای مربوط به 5 هزار سال پیش، هنوز خطوط صاف حضور دارند. اینجاست كه میتوان مربع بودن كیومرث را بهتر فهمید. در واقع از دیدگاه اسطورهشناسی عصبی-تكاملی، كیومرث در اساطیر ایران، یك نوع پیش الگو (prototype) انسانی است كه انسان به صورت مشیی و مشیانه از آن پدید میآید، به شكل اشكال هندسی و مربع است.
شیخ رضایی: بنابراین میتوان گفت در اساطیر نوعی ابزار زمانسنجی بر اساس مسیر تكامل خودمان داریم. اما اگر ممكن است در مورد آینده اساطیر هم بفرمایید. آیا از دیدگاهی كه شما به بحث اساطیر میپردازید، ممكن است روزی بشر بدون اسطوره شود و اساطیر در فرآیند تكاملی منقرض شوند؟ به عبارت دیگر آیا رویكرد اسطورهشناسی تكاملی-عصبی میتواند به كار پیش بینی آنچه ممكن است در آینده رخ بدهد، كمكی كند؟
ناصرمقدسی: در كتاب بعدیام با موضوع پسااسطوره به همین نكته خواهم پرداخت. در كتاب حاضر به وابستگی اسطوره به سیستم پردازشی مغز انسان پرداختهام، انگار مغز ما به گونهای سیم پیچی شده كه گویی اسطورهای فكر میكند. اما در مورد آینده چه میتوان گفت؟ به نظر میرسد تا زمانی كه این سیستم پردازشی مغز ما هست، ما اسطوره و تجربه اسطورهای هم داریم، یعنی آن ارزش افزوده و معنایی را داریم كه بخواهد به آن اضافه شود. اما شاید جهان آینده، جهان زیست شناختی (بیولوژیكال) نباشد، بلكه جهان تكنولوژیك باشد. الان با پدیدهای به نام «متاورس» (Metaverse) مواجه هستیم و شاهدیم كه مثلا فیس بوك نماد خود را بر اساس آن عوض كرد و خود را «متا» نامید. یعنی از جهانی مجازی بحث میشود. ما با سایبورگ (Cyborg، مخفف تلفیق سایبرنتیك و ارگانیسم) و هوش مصنوعی مواجه هستیم. یعنی در جهان آینده تكنولوژی جای بیولوژی را میگیرد. شاید تكامل انسان، دیگر بیولوژیك نباشد، ما با نوعی تكامل تكنولوژیك مواجه هستیم. بدن من دیگر یك بدن بیولوژیك نیست، بلكه تكنولوژیك خواهد بود. بنابراین اگر تكنولوژی جای بیولوژی را بگیرد، اسطوره به معنای قبلی نخواهیم داشت و با امری به نام پسااسطوره مواجه خواهیم بود كه آن معناهایی هست كه عملكرد یك ذهن تكنولوژیك در جهان پیچیده آینده خواهد داشت. به نظر میرسد جهان به سمتی میرود كه ما به یك نوع هوموساپینس تكنولوژیك بدل شویم. داستان اسطورهها نیز به این واسطه خیلی متفاوت خواهد بود.
منبع: روزنامه اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید