محمود دیگر نمی‏نویسد / به یاد احمد محمود در سالروز تولدش

1393/7/15 ۱۰:۰۴

محمود دیگر نمی‏نویسد / به یاد احمد محمود در سالروز تولدش

چهارم دی ماه 1310 در اهواز و در خانواده‌یی كه از بركت زحمت، دستش به دهانش می‏رسیده است، متولد می‌شود. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در اهواز می‏گذراند. از 10- 12 سالگی همه‏ تعطیلات تابستان را كار می‌كند. در آن گرمای نفس‏بر اهواز. تنها در مرداد ماه 1320 با پدر به مشهد می‏رود. متفقین خوزستان را تصرف می‌كنند و سفر زهر می‌شود. دبیرستان را كه تمام می‌كند گرفتار سیاست می‌شود، مثل دیگران. به زندان می‏افتد و فرصت ادامه‏ تحصیل از دست می‏رود. پس از آزادی به سربازی می‏رود و باز گرفتار زندان می‌شود. در لشكر دوی زرهی و زندان عمومی، دورا‌دور شاهد محاكمه‌ها و تیرباران‏های گروه اول افسران حزب توده است. از آنجا به زندان پادگان شیراز منتقل می‌شود و بعد زندان جهرم و آخر سر تبعید دو، سه ساله به بندر لنگه.

 

 

دكتر علی اصغر عطاءاللهی: چهارم دی ماه 1310 در اهواز و در خانواده‌یی كه از بركت زحمت، دستش به دهانش می‏رسیده است، متولد می‌شود. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در اهواز می‏گذراند. از 10- 12 سالگی همه‏ تعطیلات تابستان را كار می‌كند. در آن گرمای نفس‏بر اهواز. تنها در مرداد ماه 1320 با پدر به مشهد می‏رود. متفقین خوزستان را تصرف می‌كنند و سفر زهر می‌شود. دبیرستان را كه تمام می‌كند گرفتار سیاست می‌شود، مثل دیگران. به زندان می‏افتد و فرصت ادامه‏ تحصیل از دست می‏رود. پس از آزادی به سربازی می‏رود و باز گرفتار زندان می‌شود. در لشكر دوی زرهی و زندان عمومی، دورا‌دور شاهد محاكمه‌ها و تیرباران‏های گروه اول افسران حزب توده است. از آنجا به زندان پادگان شیراز منتقل می‌شود و بعد زندان جهرم و آخر سر تبعید دو، سه ساله به بندر لنگه.

در بازگشت به اهواز به عریانی می‏بیند كه تب پول جای تب سیاست را گرفته است. اكنون 27 سال دارد، بیكار و از نظر حاكمیت فاقد حیثیت و حقوق اجتماعی است. عاقبت به كمك دوستان استخدام می‌شود، در مقام سرپرست حوزه‏ عمرانی لرستان. روستاهای آنجا را می‌گردد تا 1339 كه بیكار می‌شود. در مقام «كارشناس امور اجتماعی و شركت‏های تعاونی روستایی» در شركت «ایتال كنسولت» به جیرفت می‏رود، اما انباردار و سرانجام گارژدار ماشین‏آلات كشاورزی و اتومبیل‏های شركت می‌شود. استعفا می‌دهد و به اهواز برمی‌گردد، بعد شغل‏های دیگر؛ كارمند شهرداری اهواز تا زمستان 45، «سازمان زنان ایران» در پایتخت، نویسنده‏ برنامه‌های رادیویی، كارمند موسسه‏ تولید و پخش پوشاك تا بهمن 57 كه بازخرید می‌شود و خانه‏نشین. بعضی از شغل‏های دیگرش را هم نام می‏برم؛ كارگری (آجرتراشی و بندكشی)، شاطری نانوایی، كارآموزی فنی در شركت نفت (A. T. S)، بارنامه‌نویسی، منشی‏گری تجارتخانه، پارچه‏فروشی، ... مقاله نویسی و سردبیری روزنامه‌های محلی و...

چهار فرزند دارد. پسران؛ سیامك و بابك كه زن گرفته‏اند و عكاس و دستیار كارگردان‏های مشهورند و دختران؛ سعیده و سارك كه شوهر كرده‏اند. با همسرش زندگی می‌كرد «مادام و موسیو»- میدان 22- بزرگراه رسالت، تهران. روزها تا ساعت یك بعدازظهر كار می‌كرد. تعدادی داستان كوتاه، چند رمان تمام و نیمه‏تمام دیگر نیز دارد كه چاپ خواهند شد. چند تایی هم فیلمنامه دارد. رمان همسایه‌ها و برخی داستان‌های كوتاه او به روسی و برخی دیگر به انگلیسی، فرانسوی، آلمانی و ارمنی ترجمه شده‏اند.

احمد محمود اگرچه در مجموعه‌های اولش «مول» (1336)، «دریا هنوز آرام است» (1339) و «بیهودگی» (1341) تحت تاثیر نویسندگان پیش از خود در میدانی محدود قلم می‏زند، اما بسیار زود از زیر این تاثیر و مسدودیت این محدودیت در می‏آید و با روایت از زندگی محدود مردم فقیر ولایت در آثار میانی‏اش؛ «زایری زیر باران» (1346)، «پسرك بومی» (1350) و «غریبه‌ها» (1350) رفته رفته در رگ‏های خشك «جنوب» خون می‏دمد و با گردش دوربین قلم قدرتمند خود در روستاها و شهرها، خانه‌ها و كارخانه‌ها، چهره‌های تمام رخ مردم محروم را اعم از كارگران، كشاورزان، بیكاران، معتادان و... نشان می‌دهد. تا سال‌های نخستین دهه‏ 50، آنگاه كه احساس می‌كند زمان نوشتن همسایه‌هاست

(حقوقی، 354:1377). همسایه‌ها هم مشهورترین و دلنشین‏ترین داستان احمد محمود و هم یكی از رمان‏های مشهور ایرانی است.

... همسایه‌های محمود از غنای دستاوردهای رمان تاریخ‏گرا خبر می‌دهد. سبك او آنچنان درخشان است كه در پی خود موجی از رمان‏های شرح احوالی[را] پدید می‏آورد (عابدینی، 1368: 76).

«مدار صفر درجه»-دیگر رمان مهم محمود-با مرگ بابان برادر باران-هر دو از شخصیت‌های اصلی داستان-آغاز می‌شود. با جمله‏؛ «كوسه! زد، زد و برد!» و با جمله‏، «مائده... پیروز را از باران گرفت»، پایان می‌گیرد. داستان با مرگ آغاز می‌شود و با زندگی پایان می‌گیرد. پیروز فرزند مشترك منیجه و نامدار است. منیجه در تسخیر كلانتری سه كشته شده است و نامدار در جایی دیگر دنبال كاری دیگر است. پیروز به بلقیس، خواهر باران می‏رسد كه شوهرش نوذر هنگام رانندگی اجباری با جیپ كلانتری، خود و چند نفر دیگر را آگاهانه و به عمد به كشتن داده است.

گرچه چند گروه مختلف اجتماعی- سیاسی، این داستان را شكل داده‏اند و در میان‌شان كسانی هستند كه گاهی قهرمان داستان نمود می‌دهند، در واقع قهرمان اصلی این رمان كل جامعه است.

مدار یعنی جای دور زدن. مدار صفر درجه یعنی مدار قطبی. مدار جای گردش است. گردیدن گاه است. مدار صفر درجه یعنی جایی كه به دور خود می‏گردی. خود را دور می‏زنی. موازی استوا هستی، موازی قطب شمال هستی، موازی مدار رأس‏السرطانی. مداری، اما صفری. خطی فرضی را در گردش انتقالی به دور خورشید طی می‏كنی اما صفری.

در این رمان نویسنده از روبه‏رو به حوادث نگاه می‌كند و شكل‏گیری شخصیت‌ها و فضاسازی را در عمل و حركت نشان می‌دهد و با گفت‌وگویی هدایت‏كننده- جمله‌های كوتاه، بیشتر از وجه اخباری هر یك از شخصیت‌های قصه را نیز ترسیم می‌كند و در عمل نشان می‌دهد. توضیح نمی‌دهد، توصیف هم نمی‌كند، فضاسازی و شخصیت‏پردازی نیز غالباً به عهده‏ گفت‌وگوهاست. محمود در پاسخ لیلی گلستان می‌گوید: «…داستان تعریف حركت نیست، تعریف است در حركت» (ص 133)، «خواسته‏ام از طریق زبان، حركت نشان داده شود، حتی فضا ساخته شود» (ص 124).

گرایش‏های دیارگرایی در آثار احمد محمود گاهی كمرنگ و گاهی پر رنگ دیده می‌شود و این بدان معنا نیست كه بگوییم او دیارگراست. شاید از این رو نیز باشد كه احمد محمود همچنان علمدار مكتب جنوب است، روشن است كه نباید دیارگرایی را با جغرافیاگرایی اشتباه كرد چرا كه جغرافیاگرایی از نظر علمی درست نیست.

انسان متمدن [اما] به قدری بر محیط طبیعی خود مسلط شده است كه دیگر تحولات طبیعی از قبیل شب و روز و توالی فصول در زندگی او تاثیر مهمی نمی‏گذارند. جامعه است كه همه‏ وجوه زندگی انسانی و حتی چگونگی و دامنه‏ تاثیر عوامل طبیعی را تعیین می‌كند... بنابراین محیط طبیعی در عرصه‏ زندگی اجتماعی عامل قاطع و تعیین‌كننده نیست، بلكه خود زیر سلطه‏ جامعه است (همان: 114 و 115). بی‏سبب نیست كه محمود در مدار صفردرجه، جامعه را قهرمان داستان گرفته است.

 

آثار احمد محمود:

1-‌مول/ مجموعه‏ قصه/ 1336

2-‌دریا هنوز آرام است/ مجموعه‏ قصه/ 1339

3-‌بیهودگی/ مجموعه‏ قصه/ 1341

4- زائری زیر باران/ مجموعه‏ قصه/ 1346

5- پسرك بومی/ مجموعه‏ قصه/1350

6- غریبه‌ها/ مجموعه‏ قصه/ 1350

7-‌همسایه‌ها/ رمان/ 1353

8-‌داستان یك شهر/ رمان/ 1358

9-‌زمین سوخته/ رمان/ 1361

10-‌دیدار/ مجموعه‏ داستان/1369

11- قصه‏ آشنا/ مجموعه‏ داستان/ 1370

12- از مسافر تا تبخال/ گزیده‏ داستان‌های سال‌های 35 تا 53/1371

13- مدار صفر درجه/ رمان/ 1372

14- دو فیلمنامه/ 1374

15- حكایت حال /گفت‌وگوی احمد محمود با لیلی گلستان/ 1374

16-‌آدم زنده/داستان/ 1376

17- درخت انجیر معابد/ رمان/ 1379

و بسیاری كارهای چاپ نشده

روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: