پیام‌آور اخلاق در گفت‌وگو با عبدالله ناصری

1396/9/14 ۰۹:۳۲

پیام‌آور اخلاق در گفت‌وگو با عبدالله ناصری

پیام‌آور اخلاق در گفت‌وگو با عبدالله ناصری

 

 


بامداد لاجوردی: درباره جایگاه و منش پیامبر در تاریخ اسلام سخن‌های بسیار رفته است. بدون تردید امروز همه مسلمانان خود را متعهد و مومن به تداوم میراث و سنت و كتاب پیامبر می‌دانند با این وجود نباید از اهمیت شخصیت پیامبر به عنوان یك منادی رحمت و اخلاق در جامعه عربستان غافل شد. فیض حضوری كه با میلاد ایشان آغاز شد.
عبدالله ناصری، پژوهشگر تاریخ اسلام در این گفت‌وگو به تحلیل جغرافیایی سیاسی سرزمین‌های اسلامی و اسلام سیاسی در پیش و پس از حیات پیامبر (ص) می‌پردازد كه در ادامه می‌آید.
 
 

 

از نظر شما مهم‌ترین ماموریت پیامبر (ص) در زمان حیات‌شان چه بود؟
وجه شاخص مانیفستی كه پیامبر (ص) از جانب خدا برای ابلاغ آن مامور شده بود، گفتمان انسان‌سازی و رشد اخلاق انسانی و هدایت انسان‌ها به سمت و سوی اخلاق بود؛ پیامبر (ص) مبعوث گردید تا اخلاق انسان را كامل كند. هرچند در این باره بسیاری از سنتگرایان این پرسش را به میان می‌كشند كه اساسا اخلاق ذیل دین قابل طرح است یا نه؟ و همین اشكال را نواندیشان دینی از زاویه دیگر و به زبان دیگری مطرح می‌كنند.
اخلاق امری فرادینی است، اما آموزه‌های دینی می‌گوید كه نه تنها اخلاق بلكه اصولی مانند عدالت كه عمدتا پیشادینی هستند در گفتمان قرآن قرار دارند. به همین جهت پیامبر(ص) می‌گوید من برای اتمام مكارم اخلاقی آمده‌ام. البته قرآن نیز در آیات متعددی این راهبرد را به پیامبر(ص) ابلاغ می‌كند و خطاب به ایشان می‌فرماید، تو پیامبر اخلاق هستی. این بر همه روشن است، اگر خدا اراده می‌كرد می‌توانست همه را مسلمان و امت واحدی را ایجاد ‌كند و همه را به ایمان وا می‌داشت. تعبیری كه از این مهم می‌توان داشت این است كه برخلاف نظر كسانی كه مبتنی بر فهم سنتی خودشان، كثرت‌گرایی را در گفتمان دینی نفی می‌كنند، نص صریح آیات قرآن و سیره پیامبر (ص) نشان می‌دهد تكثر به اشكال مختلفی پذیرفته شده است. به همین ترتیب در سیره پیامبر (ص) نیز دیده می‌شود، وقتی پیامبر (ص) از مكه به مدینه هجرت كردند، ‌ایشان عملا ساختار قبیلگی را به امت واحد تبدیل كردند و در پی آن مروج ارزش‌های اخلاقی و انسانی مانند برابری بودند و مردم را به وانهادن ارزش‌های قبیله‌ای در جامعه عرب تشویق می‌كردند.
 

 

آیا پیامبر (ص) برای نیل به این هدفش نیاز به ابزار سیاسی داشت؟
در این مورد هم برخلاف تعابیر برخی سنت‌گرایان دینی یا متن‌گرایان دینی كه اصرار دارند در مدینه پیامبر (ص) تشكیل حكومت داده است باید گفت پیامبر در مدینه به هیچ‌وجه ملزم به تشكیل حكومت دینی نبود، بلكه زمانی‌كه ادامه حضور پیامبر در مكه به دلایل سیاسی اجتماعی ممكن نبود ایشان تصمیم گرفتند به مدینه بروند. وقتی پیامبر اسلام (ص) وارد مدینه شدند، با یهودیان و بت‌پرستان شهر به عنوان دو گروه بزرگ این شهر روبرو شدند. واكنش پیامبر (ص) به جامعه آن زمان مدینه حائز اهمیت است. حضرت محمد (ص) با یهودیان و بت‌پرستان پیمان‌نامه شهروندی می‌بندد و نكته قابل توجه آن است كه ایشان در هیچ كدام از بندهای این پیمان‌نامه آنان را ملزم به پذیرش اسلام نمی‌كنند. در عوض تاكید پیامبر (ص) بر این بود كه آنها در آیین خود آزادند و تنها باید بابت خدمات و ایمنی‌ای كه استفاده می‌كنند، مالیاتی بپردازند. لذا مادامی كه آنها این پیمان را زیر پا نگذاشتند، پیامبر چیزی را بر آنها تحمیل نكرد.
هرچند قریش از همان سال دوم حملاتی را انجام داد و یهود نیز در جنگ‌های خیبر و احزاب پیمان‌ را شكست و پیامبر (ص) ناچار شد با آنها برخورد كند. حتی پیامبر در این جنگ‌ها هم اصرار داشتند به خارج از مدینه بروند تا كمتر كشته شوند، لذا آن آماری كه در متون مستشرقین آمده، نسبت به واقعیتی كه در مدینه رخ داده مبالغه‌آمیز است.
بنابراین پارادایمی كه پیامبر (ص) به عنوان اسلام معیار تكلیف كرد این بود كه خداوند هیچ‌گونه تكلیفی برای اسلام و ایمان‌آوردن معین نكرده است، بلكه پیامبر (ص) فقط مامور ابلاغ بوده‌اند. پیامبر اسلام (ص) به دنبال آن بودند مسیری را برای مردم مشخص كند و نشان دهد صلاح و رستگاری تنها در پذیرفتن راه اسلام است. به همین دلیل ماهیت جنگ‌های پیامبر دفاعی بود - البته جنگ بدر تحلیل دیگری دارد كه باید در فرصتی جداگانه به آن پرداخته شود - بنابراین پیامبر (ص) فقط به دنبال ساخت، رشد و بلوغ انسان بودند.
 

 

بعد از رحلت پیامبر چه اتفاقی رخ می‌دهد؟
در تاریخ اسلام با رحلت پیامبر (ص) وارد گفتمان دیگری می‌شویم اگرچه این چرخش گفتمانی در دوره خلیفه اول كامل تجلی پیدا نمی‌كند ولی در دوره خلیفه دوم این ساختارهای چرخش گفتمانی شكل می‌گیرد. در این دوره برای آنكه بتوانند بر امر سیاست مستولی شوند و آن مسیری كه در سقیفه شكل گرفته بود با استحكام بیشتر ادامه پیدا كند ساختارهای اداری جدیدی را بنیان‌گذاری كردند یا به تعبیر برخی نواندیشان دینی نهاد دینی، اسلام سیاسی را شكل دادند. در این دوره بر اساس برداشت‌هایی كه از رفتار و سنت پیامبر (ص) ساخته شده بود، به تدریج منش و روش واحدی برای اداره جامعه تجویز شد و از اینجاست اسلام تاریخی ظهور و بروز پیدا می‌كند- جز دوره حضرت امیر (ع) كه مستثنی است- حتی در دوره حضرت امیر(ع) باید توجه داشت در جامعه‌ای كه امیر المومنین‌(ع) بر آن حكم می‌كند جز اقلیت محدودی كه با گفتمان نبوی آشنایی دارند اكثریت جامعه به دنبال بازگشت به عقب-یعنی دوران جاهلی- هستند و هرچند گفتمان امام علی (ع) در تداوم پیامبر (ص) قرار دارد اما اكثریت تحت تاثیر بازگشت به دوران پیش از پیامبر (ص) قرار گرفته بودند به همین خاطر امام (ع) تمام دغدغه ٥ ساله‌اش به درون جامعه مسلمان شده فكر می‌كند و هیچ نوع عملیات برون مرزی از سوی ایشان نمی‌بینیم بلكه تمام جنگ‌های حضرت، با مخالفین و معارضین داخلی است. هرچند تمام تلاش امام بر این است كه جنگی اتفاق نیفتد اما در نهایت جنگ‌هایی رخ می‌دهد و غاصبان روند خلافت چهره جدیدی از سلطنت اسلامی یا حكومت موروثی را بنیان گذاشتند و با امام درگیر شدند و امام علی (ع) نیز حملات آنها را پاسخ می‌داد. جنگ، غارت و شبیخون‌ها و نبردهای نامنظمی كه از جانب دشمنان امام صورت می‌گرفت از جمله این اقدامات است كه در آنها هجمه و حمله از جانب دشمنان امام علی (ع) صورت می‌گرفت و ایشان در موضع دفاع قرار داشت.
 

 

اما بعد از رحلت پیامبر اسلام (ص) شاهد گسترش جغرافیایی اسلام و تعدد فتوحات هستیم. به نظر می‌رسد عامل بازدارنده اعراب برای این فتوحات پیامبر اسلام (ص) بوده است.
جز در دوره ٥ ساله پایانی عصر خلفای راشدین كه هیچ میلی به فتح سرزمین‌های جدیدی وجود نداشت در دوره‌های پیش و پس از آن فتح سرزمین ابزاری برای تامین معیشت و غنایم می‌شود و فتوحات جنبه اقتصادی پیدا می‌كند. مخصوصا برای اعراب از نظر اقتصادی كم‌‌توان، سرزمین‌های جدیدی همگی از نظر كشاورزی حاصلخیز بودند و این فرصت‌ها در آن نظر آنها جذاب بود. فتوحات تا اوایل عصر عباسی ادامه پیدا می‌كند و رسیدن به سرزمین‌های پرمحصول مانند ایران برای اعراب اهمیت پیدا می‌كند.
از سویی دیگر اصرار حكومت بر انجام فتوحات به این دلیل بود كه جامعه دچار پرسشگری نشود و به ابهام ذهنی مبتلا نگردد و ‌تنها درگیر مشغله‌ای جدی به نام فتوحات باشد. این روند ادامه پیدا می‌كند منتها تمام دوره تاریخی اسلام را در بر می‌گیرد و ادبیات نظری كشورگشایی در اسلام تاریخی و سنت تاریخی مبنای آموزه‌های دینی وارد و سپس در متون تاریخی، تفسیری، حدیثی و قانونمند و قاعده‌مند می‌شود، و عموما اهل تسننی كه طی چهارده قرن قدرت را در اختیار داشتند، مانیفست جدیدی از اسلام تاریخی را تولید و منتشر می‌كنند كه حاوی مضامینی مبتنی بر كشور گشایی است.
 

 

چه عاملی باعث شد اعراب فتوحات خودشان را تا این حد گسترش دهند؟
وعده ورود به سرزمین‌های حاصلخیز، انگیزه قبایل عرب برای مشاركت در جنگ را دو چندان می‌كرد. لذا وقتی جنگ اعلام می‌شد قبایل به راحتی تمكین می‌كردند و وارد سرزمین‌های جدید می‌شدند و به دلیل حاصلخیزی منطقه جدید بازنمی‌گشتند چون مایل نبودند به سرزمین‌های خشك سابق‌شان بازگردند. روشن است فتح سرزمینی به قصد منابع اقتصادی دور از گفتمان نبوی بود؛ مردم جزیرالعرب وارد تجارت و دامداری می‌شدند و با فتح سرزمین‌های جدید منابع اقتصادی جدید برای آنها فراهم می‌شد.
بنابراین بعدها در متون تاریخی ادعاهایی شكل گرفت تا رفتارهای خلفای سه‌گانه اول و خلفای اموی و عباسی را به رفتارهای پیامبر (ص) شبیه‌سازی كنند و لذا تفسیر قالبی از آیه جهاد صورت گرفت و ادعا شد همه جهادهای پیامبر (ص) ابتدایی بود در صورتی كه حقیقت این است جهادهای پیامبر (ص) هیچ كدام ماهیت ابتدایی نداشت. اما این تفسیر تا عصر عباسیان قوت داشت و در نتیجه سرزمین اسلام از چین تا اقیانوس اطلس رسید و اعراب وقتی وارد این سرزمین‌ها می‌شدند آنجا را موطن خودشان انتخاب می‌كردند و در آنجا مستقر می‌شدند.
به همین ترتیب به نظر می‌رسد تعدد تفاسیر هم بعد از رحلت حضرت محمد (ص) رشد چشمگیری پیدا می‌كند.
تفسیر خیلی سریع اتفاق نمی‌افتد. هرچند از تعبیر تفسیر برداشت‌های مختلفی قابل طرح است؛ مثلا در دوره خلفای راشدین بخشی از غنایم جنگی طبق دستور خلیفه دوم به فاتحین داده می‌شد در حالی كه پیش از آن سنت بود كه غنایم جنگی به دیوان بازگردد. یا بر اساس قاعده ائتلاف قلوب بخشی از هزینه مسلمانان برای جذب غیرمسلمین به این آیین ادامه پیدا می‌كرد اما در این دوران این روند كند و متوقف می‌شود.
به همین ترتیب در جنگ صفین، شاهد شكل‌گیری نحله‌ جدید كلامی خوارج ناشی از برداشت‌ها و تفسیری غلط از قرآن هستیم. باورمندان به این نحله ادعا می‌كردند حكم فقط حكم خداست و بحث برداشت از آیات قرآن درباره عاقبت مرتكب گناهان كبیره و تعریف مسلمان و كافر و فاسق رشد كرد. اما از قرن دوم به بعد دایره تفسیری گسترده شكل می‌گیرد و در این زمان از تفاسیر قابل اطمینانی كه به ائمه (ع) نسبت داده می‌شود می‌توان صحیفه سجادیه یا برخی ادعیه مانند دعای كمیل، نیایش عرفه یا ابوحمزه ثمالی را نام برد و ما جز اینها منابع زیادی در اختیار نداریم و مابقی چیزهایی است كه از قرن دوم به بعد وجود دارد.
 

 

علت محدودیت منابع معتبر از ائمه (ع) چیست؟
خلیفه دوم به منع كتابت دستور داده بود و این دستور یك قرن تا آغاز عمر بن عبدالعزیز ادامه پیدا كرد تا زمانی كه او دستور داد كتابت آزاد شود. به همین خاطر در قرن اول عملا به دلیل منع قانونی خلیفه دوم از كتاب و شعار «كتاب قرآن ما را بس است» هیچ نوع نوشته‌ای وجود ندارد و هرچه هست شفاهیات است. بعد از صدور مجوز كتابت، جعل حدیث اتفاق می‌افتد و بسیاری از این جعلیات به عنوان اسرائیلیات یاد می‌كنند. این جعلیات هم در متون تفسیری و هم در متون حدیثی وارد شد. ریشه جعل احادیث در تاریخ اسلام ریشه در اسفار پنجگانه تورات دارد كه از طریق ترجمه عهد عتیق در قرن دوم وارد شد یا از طریق یهودیان كعب الاحبار و عبدالله بن سلام این متون را وارد منابع كردند. بعد از پیامبر (ص) بلافاصله آنچه در فرهنگ مكتوب می‌بینیم آن چیزی نیست كه مطمئنا رخ داده باشد و برخی قصه و مجعول هستند.
یك نكته دیگر باید توجه كرد كه هنوز رگه‌های آن در تاریخ فرهنگ اسلام وجود دارد. ما از حیات تاریخی پیامبر (ص) اطلاعات زیادی در قرآن نداریم و بسیاری از روایات مجعول هم با پارادایم اخلاق‌محور قرآن فاصله دارد.
 

 

خوارج خیلی زود بعد از رحلت پیامبر (ص) دست به تفسیر زدند.
نگاه خوارج متاثر از برداشت‌های نادری بود كه روی برخی آیات قرآن تمركز داشت. بعدها خوارج در تداوم حیات تاریخی خودشان در دوره امویان و عباسیان، استناداتی به آیات قرآن داشتند. تنها فرقه‌ای كه از آنها ماندگار شد خوارج اباضیه هستند كه تا امروز ماندگارند و فرهنگ مكتوب خوارج از قرن چهارم به بعد است كه تدوین شده و گفتمان دینی آنها از قرن چهارم به بعد و مشخصا در فاصله قرن ٤ تا ٧ هجری رواج پیدا كرد. باید درباره خوارج بازنگری كنیم. خود خوارج اباضیه كه مانیفست خوارج را تدوین كردند بحث‌هایی دارند و ادعا می‌كنند كه مثلا در قالب گفتمان انتقادی كارهایی را كرده‌اند و معتقدند این تصویری كه در منابع از خوارج وجود دارد توسط فرهنگ‌نویسان وارد منابع تاریخی شده است.
 

 

از نظر اجتماعی هم بعد از رحلت پیامبر (ص) نوعی آشفتگی دیده می‌شود.
مهم‌ترین حركتی كه بعد از وفات پیامبر (ص) با آن روبه‌رو هستیم جنگ‌ با مرتدین است. این یك واقعیت تاریخی است كه برخی از آنها ادعای نبوت و پیامبری داشتند. برخی به دلایل كاملا عقیدتی جمع‌بندی سقیفه را قبول نداشتند و خراج نمی‌دادند مثلا ماجرای مالك بن نویره، معتقد بود امر رهبری بعد از وفات پیامبر(ص) غصب شده و لذا مالیات قبیله خودش را پرداخت نمی‌كرد. به همین جهت اتهام ارتداد دینی به آنها زده شد.
از همین‌جا اختلاف در جزیرالعرب آغاز شد؛ بعد از رحلت پیامبر (ص) دیگر كاریزما و شخصیت محبوب ایشان وجود نداشت؛ لذا هركسی برداشت خودش را از تقریرات، رفتارها و آیات قرآنی بیان می‌كرد. از نظر جامعه‌شناسی جزیرالعرب جامعه‌ای متكثرالقول و متكثرالفهم از پیام اسلام نبوی می‌شود.
بعد از وفات پیامبر (ص) كه جامعه دچار تردید می‌شود؛ بخشی طرفدار امام علی (ع) و بخشی از انصار مخالف به قدرت رسیدن مهاجرین می‌شوند و در نهایت به سرزمین شام مهاجرت می‌كنند. اما بهترین ابزار برای دستگاه خلافت مركزی در مدینه این بود كه زمینه‌ای را فراهم كند تا مردم به صورت جبری مهاجرت كنند.
 

 

بعد از رحلت پیامبر (ص) به نوعی اسلام سیاسی مسیر جدیدی را پیش گرفت.
برای اسلام سیاسی كه دوران متاخرتر شكل گرفت یعنی از زمانی كه نحله‌های دینی و كلامی شكل گرفتند كه نخستین آن مرجئه در عصر امویان است كه در آن تفكیك ایمان و عمل صالح مطرح و ادعا شد هركسی ایمان آورد مسلمان است و عمل صالحش با خداست و همین طور فرقه‌هایی كه یكی پس از دیگری شكل می‌گرفتند اما فرقه مرجئه بر بی‌اراده بودن انسان تاكید داشتند، نتیجه این برداشت این بود كه انسان مسلمان در برابر هر شكلی از حكومت، الزاما باید تبعیت كند و لذا از همانجا خروج علیه خلیفه حاكم باطل اعلام می‌شود كه بعدا البته در قرون چهارم و پنجم با تجربه‌ای تاریخی در گذشته در قالب احكام‌السلطانیه مانیفست سیاستمداری و سیاست‌ورزی پایه‌گذاری می‌شود و پس از آن ادامه پیدا می‌كند.
بهترین شاهد مثال جنگ‌های برون مرزی و فتوحات است؛ در این موضوع بحث بر سر این است كه آیا این روش مدنظر پیامبر (ص) بوده یا نه؟ كه به نظر می‌رسد بر اساس متن قرآن و مشی حضرت علی (ع) چنین مشی مورد قبول ایشان نبوده است حتی در مشی ائمه (ع) هیچ چیزی جز جامعه‌ای اخلاق محور وجود ندارد بطوری كه حتی صلح‌نامه‌هایی را به برخی از ائمه (ع) تحمیل می‌كنند و حتی مضامین صحیفه سجادیه كاملا در قالب یك اسلام فرهنگی و اخلاقی است. پیام قرآن و اسلام بر محوریت اخلاق است اگرچه تئوری‌های مختلفی در میان شیعیان و اهل تسنن شكل می‌گیرد و همگی اینها بر مبنای تجربه اسلام تاریخی است.
این روند ادامه پیدا می‌كند و امروز در دنیای مدرن در جهان اسلام، جلوه اسلام سیاسی را بسیار پررنگ می‌بینیم. با استناد به اندیشه‌های جدیدی كه در اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیستم در میان متفكرین اهل سنت مانند مودودی و حسن البناء مطرح كردند و بنیان اسلام انقلابی و سیاسی را در دنیای معاصر بنا نهادند؛ برداشت آنها این بود كه جهان كفرآلود است و با تشبیه كردن دوران معاصر به دوران جاهلیت، نتیجه می‌گرفتند باید برای زدودن عنصر جاهلیت اقدام عملی كنند. از همین ایده در دوره معاصر، اسلام سیاسی شكل گرفت البته اتفاقات دیگری كه در مقابل جهان اسلام مانند اشغال سرزمین‌های فلسطین، جنگ اعراب، اسراییل و پدیده انقلاب اسلامی ایران شكل گرفت. این ایده امروز هم در اوج خودش است و البته به شكلی كه بخش اعظمی از اهل تسنن و جمهوری اسلامی ایران به آن باور ندارد و در قالب داعش و نوسلفی‌گری ظهور كرده است. این جریان مدعی اسلام سیاسی است به طوری كه این ماموریت را برای خودش در نظر دارد تا با كفر جهانی مبارزه كند.


منبع: اعتماد

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: