مروری بر تاریخچه احزاب و سازمان‌های سیاسی در ایران / بهروز طیرانی - بخش اول

1395/5/13 ۰۷:۴۸

مروری بر تاریخچه احزاب و سازمان‌های سیاسی در ایران / بهروز طیرانی - بخش اول

با آنکه سابقه تأسیس احزاب و جمعیت‌های سیاسی در کشور ما از یک سده بیشتر است، هنوز این نهاد سیاسی چنان‌که باید و شاید در عرصه سیاسی ایران جایگاه خود را نیافته است. آنچه در ذیل می آید، تلاشی است برای آشنایی مختصر با نحوه تأسیس و دوره‌های فعالیت احزاب و سازمان‌ها و جمعیت‌های سیاسی در ایران از پیش از انقلاب مشروطیت ایران تا پیروزی انقلاب اسلامی. نوشتار حاضر مرور گذرا و کوتاه‌شدة تحقیق مفصلتری در این زمینه است که به یاری خدا به صورت جداگانه به چاپ خواهد رسید.

 

تاریخ حزب در ایران

 

اشاره: با آنکه سابقه تأسیس احزاب و جمعیت‌های سیاسی در کشور ما از یک سده بیشتر است، هنوز این نهاد سیاسی چنان‌که باید و شاید در عرصه سیاسی ایران جایگاه خود را نیافته است. آنچه در ذیل می آید، تلاشی است برای آشنایی مختصر با نحوه تأسیس و دوره‌های فعالیت احزاب و سازمان‌ها و جمعیت‌های سیاسی در ایران از پیش از انقلاب مشروطیت ایران تا پیروزی انقلاب اسلامی. نوشتار حاضر مرور گذرا و کوتاه‌شدة تحقیق مفصلتری در این زمینه است که به یاری خدا به صورت جداگانه به چاپ خواهد رسید.

 

***

درباره معنی حزب در لغتنامه دهخدا آمده است: «حزب: گروه، دسته، گروه مردم، سپاه یا دوستان یا تابعین کسی، عبارت از دسته و فرقه سیاسی که در اموراجتماعی نظرهای خاص به یک طبقه را تعقیب کند.» (دهخدا، ج۱۹، ص۵۰۷) شکل‌گیری احزاب و گروه‌های سیاسی به شکل امروزین آن، به‌تبع پیدایش آن در مغرب‌زمین بود که به نوشته دایرة‌المعارف بریتانیکا از قرن نوزدهم به عرصه سیاسی جوامع غربی پا گذاشتند.(بریتانیکا، ج۲۵، ص۹۹۲)

ایرانیان پس از آشنایی با واژه پارتی (PARTY) در ترجمه آن کلمه «حزب» را برگزیدند. این انتخاب به احتمال قریب به‌یقین مسبوق به سابقه کاربرد آن در قرآن کریم بوده است و ایرانیان با تطبیق کارکرد پارتی با مفهوم قرآنی حزب، آن را برگزیدند. در قرآن کریم در ۲۰ آیه واژه حزب و جمع آن (احزاب) به کار رفته است. یک سوره نیز به نام احزاب نامیده شده است. حزب در مفهوم قرآنی علاوه بر مفهوم کلی دسته و گروه، در معانی «حزب‌الله» و «حزب‌الشیطان» به معنی تابعین و هواداران حق و باطل به کار رفته است.

با این حال و به‌رغم آشنایی با واژه حزب، انتخاب این واژه در ترجمه کلمه PARTY برای اولین بار در دوره معاصر متداول شد. گروه‌های سیاسی، اجتماعی در دوره‌های پیشین همچون اسماعیلیه، حروفیه و فرق گوناگون صوفیه هیچ گاه از کلمه حزب برای نامگذاری استفاده نکرده‌اند.

 

دوران قاجار(۱۳۰۴-۱۲۸۲ش)

از اواسط دوره قاجاریه و به موازات آشنایی بیشتر ایرانیان با تمدن اروپایی، به‌تدریج گرایش به فعالیت‌های سیاسی به شیوه نوین در میان نخبگان جامعه به وجود آمد. اولین تشکیلات سیاسی جدید در ایران «فراموشخانه» بود که در روزگارسلطنت ناصرالدین‌شاه قاجار در سال ۱۲۷۳ق در تهران به دست میرزا ملکم‌خان ناظم‌الدوله تشکیل شد.(ناظم‌الاسلام، ۱۳۷۱، ص۱۱) «ملکم» به دستور و با اجازه شخص وی فراموشخانه را تأسیس کرد؛ اما بعد از گذشت مدتی کوتاه، شاه قاجار که به نتیجه اقدامات و توصیه‌های فراموشخانه آگاه شد، دستور تعطیلی آنها را صادر کرد: «در این روزها به عرض رسید که بعضی از اجامر و اوباش شهر گفتگو و صحبت از وضع و ترتیب فراموشخانه‌های یوروپ می‌کنند… لهذا حکم همان شد که اگر بعد از این عبارت و لفظ فراموشخانه از دهن کسی بیرون بیاید، تا چه رسد به ترتیب آن، مورد کمال سیاست و غضب دولتی خواهد شد. البته این لفظ را ترک کرده، پیرامون این مزخرفات نروند که یقینا مواخذه کلی خواهند دید.» (اصیل، ۱۳۷۶، ص۲۷)

برخورد قاطعانه ناصرالدین شاه سبب شد تا تقریبا پنجاه سال بعد از تعطیلی فراموشخانه، هیچ تشکل سیاسی در ایران شکل نگیرد. فراموشخانه گرچه نام و عنوان حزب نداشت، ولی چه فراموشخانه و چه «مجمع آدمیت» که سالها بعد میرزاملکم آن را تأسیس کرد، کارکرد حزبی داشتند.«گفته‌اند ملکم می‌خواست از فراموشخانه و مجمع آدمیت همچون یک حزب استفاده کند… ملکم مدعی بود نقش حزب مخالف دولت را ایفا می‌کند… او مجمع خود را حزب‌الله می‌نامید.»(اتحادیه، ۱۳۶۱، ص۱۲۳)

این وضعیت تا سال۱۲۸۳ش که «انجمن مخفی» در تهران تشکیل شد ادامه یافت: «در پنجم ذی‌الحجه ۱۳۲۲… رقعه‌جات دعوت برای بعض دوستان و آشنایان فرستاده شد… و انجمن مخفی تشکیل یافت»(ناظم‌الاسلام، ۱۳۶۱، ص۱۶۲) بدین‌سان نهاد جدیدی در عرصه اجتماعی ـ سیاسی ایران متولد شد. انجمن مخفی و «انجمن ملی» که پس از آن تشکیل شد و دهها انجمن و جمعیت دیگری که بعد از این دو تأسیس شدند، در تحولات منجر به انقلاب مشروطه و حوادث پس از آن نقش جدی برعهده داشتند و از جمله عوامل پیروزی مشروطه‌خواهان، همین انجمن‌ها و جمعیت‌ها بودند.

با تأسیس انجمن مخفی، دوره جدید فعالیت‌های سیاسی که در آن احزاب و گروه‌های سیاسی نقش‌آفرین بودند، آغاز شد و به همین لحاظ انجمن مخفی را نخستین تشکیلات سیاسی به شیوه نوین در ایران دانسته‌اند.(مدیر شانه‌چی، ۱۳۷۵، ص۴۸) از آن زمان تا پایان حکومت قاجاریه در سال ۱۳۰۴ش، فعالیت احزاب و جمعیت‌های سیاسی دوران پر فراز و نشیبی را گذراند. در این دوره تقریباً ۲۲ساله، در چهار مقطع فعالیت احزاب و گروه‌های سیاسی متوقف شد: دوران استبداد صغیر (تیر ۱۲۸۷ تا تیر ۱۲۸۸ش)، از سال ۱۲۸۹تا ۱۲۹۳ ش، از ۱۲۹۴ تا ۱۲۹۶ش و سرانجام در دوران کابینه سیاه سیدضیاءالدین طباطبایی (اسفند ۱۲۹۹ تا خرداد۱۳۰۰ش). به جز مقاطع فوق، احزاب، جمعیت‌ها و گروه‌های متعدد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که در این دوره پدید آمدند، بنا به ظرفیت و امکانات و توان خود، فعالیت‌های کمابیش گسترده و یا محدودی را به انجام رساندند که به طور مختصر به پیدایش و فعالیت آنها اشاره خواهیم کرد.

از دوسال قبل از انقلاب مشروطیت که انجمن‌های مخفی و به دنبال آن انجمن ملی شکل گرفتند، نهضت تأسیس انجمن در ایران باب شد. این انجمن‌ها در انقلاب مشروطه و حوادث بعدی نقش اساسی برعهده داشتند. منابع آن دوره و به‌ویژه تاریخ بیداری ایرانیان عملکرد این انجمن‌ها را به نحو قابل توجهی بررسی کرده‌اند. تعداد این انجمن‌ها بعد از پیروزی مشروطه‌خواهان رو به فزونی نهاد. به روایتی تعداد آنها از هفتاد تا صد و پنجاه انجمن و شماره اعضای آن را تا سی‌هزار تن بود.(آدمیت، بی‌تا، ص۱۳۲) و روایتی دیگر تعداد آنها را تا دویست انجمن بالا برده است. (محیط مافی، ۱۳۶۳، ص۲۹۱). تعداد زیاد انجمن‌ها موجب شد تا سران آنها برای حل پاره‌ای مشکلات و ساماندهی به کار انجمن‌ها، به فکر ایجاد مرکزیتی برآیند و انجمن مرکزی، انجمن رابط و انجمن سیار به این منظور شکل گرفت.(آدمیت، بی‌تا، ص۱۳۴)

انجمن‌ها به‌رغم تلاش و فداکاری اعضای آن در به ثمر رساندن مشروطیت، در جریان انتخاب نمایندگان مجلس شورای ملی از سهم کمی برخوردارشدند و عده محدودی از میان اعضای آنها به مجلس راه یافتند. (اتحادیه، ۱۳۶۱، ص۲۱۱)

چندی پس از تشکیل اولین دوره مجلس شورای ملی، به دلیل پاره‌ای فعالیت‌ها که فعالیت‌های هرج ومرج‌طلبانه (به قول نظام‌السلطنه) و یا اسباب اغتشاش (به قول سیدمحمد طباطبایی) نام گرفت (آدمیت، بی‌تا، ص۱۳۹؛ به نقل از صورت مذاکرات مجلس شورای ملی، ۱۱ و ۲۵صفر ۱۳۲۵) وکلای مجلس شورای ملی رأی به انحلال انجمن‌ها دادند.(محیط مافی، ۱۳۶۳، ص۲۹۱)

با انحلال انجمن‌ها و جمعیت‌هایی که از قبل از پیروزی انقلاب مشروطیت شکل گرفته بودند و یا بعد از صدور فرمان مشروطه به وجود آمدند، احزاب و جمعیت‌های جدیدی تأسیس شدند و وظایف و نقش آنها را برعهده گرفتند. از میان این احزاب، از همه مهمتر «حزب اجتماعیون ـ عامیون» بود که پیش از انقلاب، در بادکوبه تشکیل شده بود.

 

حزب اجتماعیون ـ عامیون

از نیمه دوم حکومت ناصرالدین شاه، مهاجرت ایرانیان جویای کار به قفقاز آغاز شد. بنا به یک برآورد، فقط در سال ۱۹۰۵م برابر با ۱۲۸۴-۱۲۸۵ش، بیش از ۳۰۰هزار ایرانی به صورت قانونی وغیرقانونی به روسیه رفته بودند. حضور کارگران ایرانی در منطقه قفقاز که از نیمه دوم قرن نوزدهم به این سو شاهد حضور و فعالیت روشنفکران و انقلابیون روس بود، موجب شد تا اینان نیز با حقوق اولیه خود همچون حداقل دستمزد یا حق اعتصاب و… آشنایی یابند. کارگران ایرانی در اعتصاب معروف دسامبر ۱۹۰۴ کارگران صنعت نفت در قفقاز حضور فعال داشتند.

افزایش آگاهی‌های طبقاتی و لزوم مبارزه با ستمهایی که بر طبقه محروم و کارگران می‌رفت و نیز ارتباط با انقلابیون حرفه‌ای روس و از جمله سوسیال‌دمکرات‌های روس، به‌تدریج لزوم گردهم آمدن نیروها و ایجاد یک تشکل سیاسی را مطرح ساخت. از سوی دیگر سوسیال‌دمکرات‌های روسیه نیز ضرورت متشکل‌ساختن کارگران مسلمان برای همراهی آنان در مبارزه علیه رژیم تزاری را دریافته بودند. این نیاز دوطرفه موجب شد تا درآغاز راه چند تن از اعضای حزب سوسیال‌دمکرات روسیه به همراه افرادی همچون محمدامین رسول‌زاده، عباس کاظم‌زاده و حاجینسکی گروه مطالعه‌ای را تشکیل دادند. این گروه پس از چندی اقدام به انتشار روزنامه‌ای مخفی به نام «همت» کرد که به زبان ترکی منتشر می‌شد. این روزنامه از مهرماه تا اسفند سال ۱۲۸۳ که از سوی پلیس توقیف گردید، شش شماره منتشر شد. گردانندگان همت در دی‌ماه همین سال «گروه سوسیال‌دمکرات مسلمان، همت» را در باکو بنیان گذاشتند. رهبران این حزب عبارت بودند از: نریمان نریمانوف، عزیزبگف، محمدامین رسول‌زاده، افندیف و… (یزدانی، ۱۳۹۱، ص۷۹)

گروه همت بعد از چندی نام خود را به «حزب سوسیال‌دمکراتیک مسلمان- همت» تغییر داد. رهبران همت با آنکه با حزب سوسیال‌دمکرات روسیه مرتبط بودند و به لحاظ تشکیلاتی کمک‌هایی نیز از آن دریافت می‌داشتند، ولی جریان یکدست و واحدی نبودند و گرایش‌های فکری مختلفی در درونشان وجود داشت. برخی از آنها مارکسیست نبودند و بیشتر تحت تأثیر جنبش روشنفکری قرن نوزدهم اروپا «دمکرات‌های انقلابی» محسوب می‌شدند و با هدف مبارزه علیه ستم طبقاتی و نیز ظلم و جور و تبعیض‌های بی حد و حصری که بر کارگران مسلمان در قفقاز می‌رفت، اقدام به تأسیس این حزب کردند. عده‌ای از آنها نیز بعد از فشارهای پلیس روسیه در سالهای ۱۹۰۵ـ ۱۹۰۷ که منجر به تضعیف حزب شد، به تشکیل احزاب ملی‌گرا نظیر «مساوات» روی آوردند.

درباره دیدگاه‌های «همت»، سهراب یزدانی می‌نویسد: «صمدفوف مورخ شوروی در تحلیل مطالب آن روزنامه [همت] نتیجه گرفت که مقاله‌ها از دیدگاه غیر مارکسیستی نوشته می‌شدند، در عوض آشکارا جنبه ملی‌گرایی داشتند. این گفته را چنین تفسیر نکنیم که همتی‌ها از مارکسیسم تأثیر نپذیرفته بودند، آنها شعار مبارزه طبقاتی سر می‌دادند، بر ضد طیفهای محافظه‌کار به ستیز قلمی می‌پرداختند، می‌کوشیدند به دام تعصب قومی فرو نغلتند؛ اما مارکسیسم آنها از نوع روسی سخت‌آیین نبود. آنان به صورت مستقیم به باورهای مذهبی حمله نبردند» (یزدانی، ۱۳۹۱، صص۸۴-۸۵) حزب همت تا بعد از انقلاب اکتبر شوروی نیز وجود داشت، ولی عملا از سال ۱۹۰۷ به بعد منشأ اثر خاصی، به‌ویژه در خصوص ایران نبود.

در همین دوران و درحالی که از یک سو اعضای «حزب همت» می‌کوشدند تا به درون ایران نفوذ کنند و از سوی دیگر در ایران جنبش مشروطه آغاز شده بود، حزب دیگری در باکو اعلام موجودیت کرد. این حزب «اعتدالیون ـ عامیون» نام داشت. (یزدانی، همان منبع، ص۱۱۱) نامی که ترجمه فارسی «سوسیال دمکراسی» روسیه بود.

اجتماعیون ـ عامیون به دست ایرانیان مقیم قفقاز و به منظور:۱- ایجاد یک سازمان ایرانی و مسلمان، ۲- تأثیرگذاری بر تحولات مشروطه‌خواهی در ایران و با همیاری و همفکری ایرانیان عضو حزب سوسیال‌دمکرات روسیه بدون وابستگی تشکیلاتی به آن حزب، در مهر ۱۲۸۴ش، یعنی دو سه ماه بعد از صدور فرمان مشروطه، در باکو تشکیل شد و در صحنه سیاسی ایران در جریان انقلاب مشروطه نقش‌آفرین شد. احمد کسروی در خصوص بنیادگذاران «اجتماعیون- عامیون» نام سیزده نفر را ذکر کرده است (کسروی –۱۳۸۳، ج۱، ص۱۹۲) در رأس این گروه نریمان نریمانوف ـ ایرانی ساکن باکو ـ قرار داشت. بنا به نوشته سهراب یزدانی، تا چند سال اعضای کمیته مرکزی حزب اجتماعیون و حزب همت مشترک بودند. همو درباره ترکیب اجتماعی اعضای اجتماعیون و همت برخلاف احسان طبری که معتقد به ترکیب کاملا پرولتری آنها بود (طبری، ۱۳۶۰، ص۲۶۹) می‌نویسد: خواسته‌ها و برنامه‌های «اجتماعیون –عامیون» بیش از آنکه رنگ و بوی مارکسیستی داشته باشد، جنبه‌های دمکرات‌مابانه داشت.

احسان طبری بعدها درباره اجتماعیون –عامیون، در “کژراهه” نوشت: «باید تصریح کرد که نمایندگان سوسیال‌دمکرات (اجتماعیون ـ عامیون)، مارکسیست به معنای واقعی کلمه نبودند و در بینش خود تصور احساساتی و رمانتیک درباره دمکراسی، مردم و انقلاب داشتند و شیوه‌های پارلمانی، وعظ روحانی و ترور انقلابی افراد را دنبال می‌کردند» (طبری-۱۳۶۶، ص ۱۵)

اجتماعیون در جریان تحولات ایران بعد از صدور فرمان مشروطه تا بعد از شکست استبداد صغیر و بازگشت دوباره مشروطه به صورت فعال در حوادث شرکت داشتند. آنان در اواخر سال ۱۲۸۴ و سال۱۲۸۵ش شعبه‌های حزب خود را در تهران، تبریز، رشـت، انزلی، ارومیه، مشهد، خوی و اصفهان تشکیل دادند. در شعبه تهران، سه گروه در تشکیل اجتماعیون حضور داشتند: گروهی از اعضای انجمن ملی، گروه حیدرخان عمواوغلی و چند تن از نمایندگان مجلس٫

فعالیت‌های اجتماعیون عامیون در زمینه انتشار روزنامه، برگزاری مجالس سخنرانی و حضور در مجلس شورای ملی بود. چند تن از اعضای اجتماعیون که در مجلس شورا حضورداشتند، همچون سیدحسن تقی زاده، به همراه سایرین توانستند تا یک گروه ۲۵نفره را در مجلس متشکل کنند که به گروه «آزادیخواهان» شهرت یافتند. تلاش این گروه بر کاهش نفوذ قوه مجریه و به‌ویژه قدرت شاه، آزادی مطبوعات و دفاع از استقلال کشور استوار بود. در صحنه دفاع از مشروطه به‌خصوص در دوره استبداد صغیر و بازگشت مشروطه، اعضای اجتماعیون و به‌ویژه در رشت وتبریز با تشکیل گروه‌‌های فدایی نقش بسزایی داشتند. این گروه‌ها به توصیه «نشست مشهد» که جنبه کنگره حزب را داشت و در مهر۱۲۸۶ برگزار شد، تشکیل شده بودند. درباره نقش اعضای اجتماعیون در دفاع از مشروطه، مهدی ملکزاده می‌نویسد: «عده قلیلی از آزادیخواهان قفقاز که بیش از پنجاه نفر نبودند، تک تک برای یاری به مشروطه‌خواهان به تبریز آمده و تحت فرماندهی ستارخان قرار گرفتند… موجب امیدواری مشروطه‌خواهان شدند و اطمینان پیدا کردند که آزادیخواهان قفقاز که از طرف کمیته مرکزی حزب سوسیال‌دمکرات روسیه الهام می‌گرفتند، به آنها کمک و مساعدت خواهند کرد.» (ملکزاده، ۱۳۷۱، ج۵، ص۲۲). در رشت نیز اجتماعیون از طریق شعبه تفلیس اجتماعیون با سوسیال‌دمکرات‌های گرجی ارتباط برقرار کردند و خواستار کمک شدند و با یاری آنها توانستند بر مستبدین غلبه کنند و برای آزادی تهران حرکت کنند. (یزدانی، ۱۳۹۱، ص۲۷۹)

علاوه بر اینها، اجتماعیون و مشخصا «هیأت مدهشه» که بخشی از شعبه حزب در تهران به شمار می‌رفت و تحت رهبری حیدرعمواوغلی قرار داشت، چند فقره بمب‌گذاری و ترور نیز انجام داد که پرتاب بمب به سوی کالسکه محمدعلی‌شاه و نیز ترور امین‌السلطان صدراعظم از آن جمله بود.

ادامه دارد

منبع: روزنامه ایران

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: