کلمۀ تاریخ در زبان فارسی به دو معنی استعمال می شود: اول به معنی وقت و موقع معین که آنرا به فارسی«سالمه» و به زبان های بیگانه Date گویند مانند تاریخ هجری یا تاریخ میلادی که حسای سنوات را از نقطۀ مبدأ ان معین می کنند.
از زندگی خصوصی ناصرالدین شاه و حرمسرای او اطلاعات فراوانی در منابع و مراجع نیامده و هیچگونه کتاب امعی هم در این باره در دست نیست. حتی نوۀ دختری او دوستعلی خان معیرالممالک در کتاب رجال عصر ناصری تنها از «مهد علیا» مادر شاه نام برده و فصلی بدو اختاص داده و فصلی به خواهران شاه یعنی عزت الدوله خواهر تنی و عزالدوله خواهر ناتنی وی.
در سال 1311 شمسی نگارندۀ این سطور از تألیف کتابی در تواریخ و اعیاد ایرانیان فراغت یافت که جز سه بهرۀ «نوروز» و «مهرگان» و «سده» از آن را به چاپ نرسانید و اگر چه با انتشار کتاب جامع و استادانۀ جناب آقای تقی زاده به نام گاهشماری در ایران، خود را از نشر تمام و یا مختصری از قسمت تاریخ یا تقویم آن کتاب بی نیاز می دانست
اگرچه ظهور زرتشت مؤسس آئین مزدیسنا بدون شک پیش از تأسیس سلسلۀ هخامنشیان به دست کوروش بزرگ وقوع یافت معهذا به نظر می رسد که قرنها آئین وی در میان دین مزدائی (آئین ایرانیان پیش از ظهور زرتشت) که در ولایات مختلف ایران رواج داشته محصور گردیده بود.
دوست فاضل معظم جناب آقای مینوی پس از عرض مراسم ارادت و تحیت؛ 1. رسالۀ "کاپوسنامۀ فرای" توسط آقای دکتر مهدوی رسید، از لطف آن جناب تشکر می کنم. رساله را تماماً خواندم، بدون شک پردۀ پندار گروهی را این رساله پاره می کند. در مجلۀ سخن هم شرحی در مزایای نسخۀ مورد بحث به طبع رسیده است.
در اوستا سرودی به نام «دین یشت» داریم که همه در ستایش چیستا است، زیرا چیستا همان دین بهی مزداپرستی است، زیرا دین دانش است، و دانش دین. این سرود از دانش جویی و دانش پژوهی اشو زرتشت، هووی همسر مهربان آن وخشور، موبدان دین گستر و کشور داران اشتی پرور سخن می دارد و از خوبی هایی که از دانش و دریافت به دست می آید، یاد می کند
بر ورزش باستانی ایران عمری دراز گذشته و مانند همۀ سنت های باستانی، اصل و منشاء آن در غبار تاریخ گم شده است و امروز اگر می کوشیم اصل آن را بازیابیم، این کوشش تنها بر نشانه هائی استوار است که این جا و آن جا به چشم می خورد، ورنه، مدرکی قطعی و صریح برای اثبات منشاء این آئین در دست نیست. در حقیقت این بازیافتن نیست، باز ساختن است!
در بین شاعران قرن ششم نظامی گنجوی مخصوصاً از آن جهت در خور ذکر است که هم سبک بیان و هم مضمون قثه های او غالباً مایۀ تتبع و تقلید تعداد زیادی از شاعران نسلهای بعد واقع شده است. سبک بیان او در عین آنکه از تأثیر بعضی از قدما خالی نیست به طور بارزی تازگی دارد و از این حیث مقام وی در شعر دری ممتازست.
بخش دوم از مقاله شادروان استاد سید ضیاالدین سجادی که بخش نخست آن در شماره پیشین به اطلاع خوانندگان گرامی رسید، اختصاص به معرفی ویژگی های سبک دو شاعر برجسته دیگر از قرن ششم یعنی انوری و جمال الدین اصفهانی دارد.
میان تاریخ و اسطوره مرز مشخصی نیست و این خود نشانه ای از دوپارگی جان آدمی است که از دیرباز میان پندار و واقعیت آواره است. نیمی از روان ما آگاه و روشن و واقعگراست و با معیار تجربه و منطق، حقیقت می جوید و شیفتۀ تاریخ است و نیم دیگر جانمان ناآگاه و تاریک و وهم گراست و در پناه پندار و جادو، رویا می خواهد و فریفتۀ اسطوره است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید