مقاله

نتیجه جستجو برای

براي معرفي و بررسي زندگي يك عارف هم بايد دقيق بود، هم عميق. دقت براي آنكه بتوانيم زواياي مخفي و لطايف زندگي آنها را بسنجيم و براي آن بتوانيم تحليلي عميق و حقيقي از فرازهاي زندگي‌شان داشته باشيم. به قول سپهري: چشمها را بايد شست/ جور ديگر بايد ديد...

( ادامه مطلب )

عبدالله مستوفی، کارگزار خوشنام دولتی در دوره‌های قاجار و پهلوی اول، در کتاب سه جلدی «شرح زندگانی من (تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه)» بخش‌هایی جذاب از زندگی روزمره مردمان ایران در دوره‌های یادشده را با روایت‌هایی عالمانه اما همه‌فهم بر کاغذ جاری ساخته است. ریزبینی در نوشته‌های این تاریخ‌نگار، می‌تواند یافته‌هایی شگفت‌انگیز از زندگی ایرانیان در سده‌های گذشته به خواننده امروزی واگذارد. توصیف‌هایی که او، مستقیم یا غیرمستقیم از لقب‌های مردم در آن روزگار به دست می‌دهد، گویای ذوق ادبی، خلاقیت و پیچیدگی رفتار ایرانیانی است که در گذشته برای هر کار خویش، منطق و استدلالی هرچند کوچک یا ساده‌انگارانه داشته‌اند... لقب‌ها و لقب‌گذاری‌ها بر همه افراد جامعه اینگونه بوده است. به تماشا و بازخوانی روایتی جذاب از عبدالله مستوفی درباره لقب‌ها می‌نشینیم.

( ادامه مطلب )

شاردن، سیاح فرانسوی عصر صفوی در خلال سفرنامه‌اش می‌نویسد، «مسلمانان مشرق‌زمین مخصوصا ایرانیان القاب پرمعنی و بزرگی برای خود انتخاب می‌کنند که برخی عربی و بعضی فارسی است و این القاب بیانگر آمال و امیدهای ایشان است. گفتنی است که این رسم از عبرانیان به ایرانیان انتقال یافته و به هر صورت اسم و القاب آنان از نام و لقب ما غربیان که غالبا فاقد معنی است بسی بهتر است». بیشتر سفرنامه‌نویسانی که در دوران تاریخ جدید و معاصر ایران، یعنی از زمان تسلط صفویان تا پایان دوران سلطنت پهلوی پای به این سرزمین نهادند،‌ اغلب گماشتگان و سفیرانی بودند که بخش بزرگتر تماس‌شان با ارکان حکومتی ایران به‌ویژه دربار سلاطین بود.

( ادامه مطلب )

القاب و عناوین ازجمله مواد مورد مطالعه زبان عامه و جزو اصطلاحات زبانی به‌شمار می‌رود. اصطلاح واحد معني‌داري است که از يک يا چند عنصر زباني ساخته شده باشد و روي هم، مفهوم واحدي را برساند؛ مثل دست‌دُرست، زغنبوت، بزبياري، پاچه‌ورماليده، زلم‌زيمبو، بامبول، پادرمياني و بي‌خاصيت. اصطلاحات زبانی و گفتارهای قالبی و زیرگونه‌های هریک شامل نفرين‌ها، دشنام‌ها، تعارف‌ها، دعاها، سوگندها، تهديدها، تکیه‌کلام‌ها، متلک‌ها و کنایات و امثال است. القاب و عناوین، نام‌های مستعاری است که افراد در مدح یا ذم به‌هم می‌دهند. معمولا افراد درگذشته بیشتر به‌نام مستعار خود شناخته می‌شدند. نام‌ها در گذشته چون یکسان بود، برای شناخت بیشتر و سریع‌تر افراد، لقب و عنوان داده می‌شد.

( ادامه مطلب )

لقب‌گذاری در میان عامه مردم ازجمله موضوعاتی است که در فرهنگ‌های مختلف و ازجمله ایران بدان برمی‌خوریم. داستان‌های عامیانه در درازنای تاریخ ایران ازجمله منابع مهم برای مطالعه زبان عامیانه و در این‌جا لقب‌های عامیانه‌اند. این داستان‌ها که بیشتر توسط افراد ناشناس کوچه‌وبازار ساخته و پرداخته شده‌اند، اندیشه و عمل مردم در طول تاریخ را روایت می‌کنند.

( ادامه مطلب )

سفری به قلمرو خیال‌انگیز «ذهن لقب‌گذار» ایرانیان در تاریخ اصطلاحات عامیانه مردمان هر سرزمین یکی از منابع مهم برای جست‌وجو و کنکاش در تاریخ اجتماعی به‌شمار می‌رود. از دریچه بررسی این اصطلاحات می‌توان به رفتارها، کنش‌ها و واکنش‌های شخصی و اجتماعی آن مردمان در دوره‌های گوناگون تاریخی پی برد. «لقب» و «لقب‌گذاری» در فرهنگ ایرانی، به یکی از ویژگی‌های مهم رفتاری مردمان این سرزمین بدل شده است. شاید تاکنون کمتر به این مسأله توجه کرده باشیم که لقب‌گذاری روی یکدیگر در میان ایرانیان، از گذشته‌های دور تا امروز، رواج فراوان داشته است. زمانی هم که موضوع «لقب در تاریخ» مطرح می‌شود، ذهن‌ها به‌سوی القابی می‌رود که شاهان از گذشته‌های دور بر خود و نیز بر درباریان به‌ویژه در سده‌های اخیر و مشخصا در دوره قاجار می‌گذاشته‌اند.

( ادامه مطلب )

[دکتر شفیعی کدکنی در ادامه می‌فرمایند:] از بسیاری از اهل حق شنیده‌ام که «علی» مورد نظر ما ربطی به آن علی تاریخی (یعنی امام علی‌بن‌ابیطالب(ع)) ندارد و استمرار یک حقیقت ازلی و ابدی است. در همین شعر هم گوینده، که باید از حدود قرن یازدهم به بعد باشد، کوشیده است زنجیرة انبیا را تکرار یک روح در تاریخ بداند و تجلیات یک حقیقت. مطهر بن طاهر از ایشان چنین نقل می‌کند که خرّمیان برآنند که وحی هرگز قطع نمی‌شود و هر صاحب دینی در دین خویش مصیب است و برحق. این اندیشه آنان نیز یادآور بعضی دیگر از عقاید ابن‌عربی است؛ از جمله اینکه هر چیز را بپرستی، او [حقّ] را پرستیده‌ای.

( ادامه مطلب )

سوفیست‌های جدید اصول فکری اسلاف خود را در صورت متجدد آن پذیرفته‌اند؛ اما حاضر نیستند به نتایج و لوازم اعتقاد آن اصول تسلیم شوند. بعضی از سوفسطاییان قدیم به نتایج برآمده از تعلیمات خود پایبند بودند و مثلاً به صراحت می‌پذیرفتند که حق معنی ندارد، بلکه همان غلبه است؛ یعنی آن که غالب می‌شود، حق دارد! اکنون مجال آن نیست که بگوییم دیگر تعلیمات فیلسوفان یونانی در زمان جدید چه صورتی پیدا کرده است؛ اما به دشواری می‌توان تردید کرد که نظام کنونی جهان صورت تحول‌یافتة طرح یونانیان است، یا لااقل مقدمات نظام کنونی غالب بر جهان را یونانیان فراهم آورده‌اند.

( ادامه مطلب )

وقتی از آینده صحبت می کنیم، دو آینده را باید از هم تفكیك كنیم: «آینده ما ایرانیان» و «آینده جامعه جهانی». البته بین این دو مرزی قاطع وجود ندارد چرا كه با شدت و حدت گرفتن سرعت شكل‌گیری تاریخ جهانی و اضمحلال تاریخ‌های بومی و محلی، میان سرنوشت ما با سرنوشت دیگر نقاط جهان (با هژمونی و سركردگی تمدن غرب) ربطی بسیار وثیق وجود دارد. با این وصف، میان این دو پرسش باید تمایز قائل شد:

( ادامه مطلب )

در «بارگه بارگه» از قول پیران غیب‌دان و قدیسین یارسان ظهور نبی اکرم اسلام حضرت محمد(ص) نیز با یاران و نزدیکانش مطرح است؛ زیرا در آیین یارسان آفرینش انوار نبی و ولی که نقطه پایان پیامبری است، در بحث خلقت ازلی آمده است و در متن «سرانجام» که بدون شک بی‌تأثیر از آثار محیی‌الدین ابن‌عربی نیست، این اندیشه که «حقیقت محمدیه» خوانده می‌شود، ساری و جاری است.

( ادامه مطلب )

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: