اصولاً نمادها دو وجه دارند، بعضی دلالتهایی هستند جهت ایضاح و بر یک مدلول نظارت دارند و بعضی از نمادها دالهایی با چند معنای متعدد و در مواردی متفاوت هستند که وجه اول به استعاره و تشبیه نزدیک است و وجه بعدی ایهام و خیالانگیزی دارد. داستانهای شیخ شهابالدین سهروردی نظیر «عقل سرخ» و «آواز پر جبرییل» و داستانهای ابوعلیسینا، مانند «سلامان و ابسال» به نمادهای گسترده و چندوجهی تعلق دارند. از این منظر است که داستان «صیاد و عفریت» در هزار و یک شب، مانند بیشتر آن داستانها و یا حکایتها قابلیت تأویل در معرفت نفس و از منظر حکمت خسروانی و فلسفه مشهور به اشراق را دارد.
یکی از دورانهای حساس تاریخ ایران را میتوان دوران حکومت چنگیزخانیان در این سرزمین کهن دانست، چه در این دوران مخوف سایه مرگ و تباهی بر آسمان ایران و ایرانی سایه افکنده بود. اما این خسران و تباهی به معاضدت صاحبان فرهنگ و میراث داران عرفان و تصوف این سرزمین بعد از مدت کوتاهی به آبادانی و فرهنگپروری انجامید. در این دوران حساس که شمشیر سلحشوران کار از پیش نبرد ،حربه فرهنگ و تمدن کارگر افتاد تا جایی که مغولان مشرف به دین اسلام شده در ترویج آن کوشیدند.
نقدی بر مصاحبه جوزف روز در مورد فلسفه علم هایدگر پروفسور جوزف روز، استاد فلسفه و از مهمترین شارحان فلسفه هایدگر است که گری گاتینگ در کتاب فلسفههای قارهای علم، بخش هایدگر را به شرح او از فلسفه علم هایدگر اختصاص داده است. مصاحبه انتقادی خانم صادقیه با این استاد فلسفه و پاسخهای مبسوط ایشان، من را بر آن داشت که یادداشتی درباره این گفتوگو تنظیم کنم. از اینرو مطالب زیر را باید نوعی حاشیهنویسی البته از نوع انتقادی بر پاسخهای جوزف روز تلقی کرد.
آبراهامیان پیوند مقالات این کتاب بهطور روشن تکاپوهای اجتماعی و طبقاتی است و این مهم نه صرفاً از سر تلاش مترجم یا انتشارات، که بهدلیل پیوند و روشمند بودن کار مؤلف در پژوهش است. آبراهامیان نهتنها در مقالهها، بلکه در سایر آثارش، استدلالهای خود را بهطور روشن از فکتها و اسناد بهکارگرفته جدا میکند و سپس با خطِ مشخصی، اسناد را در خدمت نتیجۀ مورد نظر کنار هم قرار میدهد. از مجموع بازتابهای آثار آبراهامیان پیداست که اغلب در عین استقبالِ عمومی از آثار او، جامعۀ آکادمیک نگاه نهچندان خوشبینی به آنان دارند.
گفتن حقیقت به قدرت سده بیستم را قرن روشنفكران خواندهاند؛ عصری كه با نامه مشهور امیل زولا، نویسنده و دیگر چهرههای ادبی و هنری سرشناس فرانسوی با عنوان جنجالبرانگیز «من متهم میكنم» آغاز شد. آنها با این نامه در امر سیاسی و عمومی دخالت كرده بودند و دادرسی و محكوم كردن دریفوس را تقبیح كردند. در این شرایط سیاستمداران راستگرا در مقالهای كه ٢٣ ژانویه ١٨٩٨ در روزنامه L› Aurore منتشر شد، با عنوانی كه به گمان خودشان تحقیرآمیز بود، هواداران دریفوس را «روشنفكران» Intellectuel خطاب كردند. به باور این سیاستمداران روشنفكران آدمهایی آرمانطلب و غیرواقعگرا هستند كه خودشان را برتر از دیگران میدانند، اما در واقع اسیر پندارهای خام و خیالهای وهمناكشان هستند.
مناقشه در باره مفهوم و مصداق ایران و ایرانیان، و نسبت آن با مفهوم و مصداق فارس و فارسی طی چند دهه اخیر، و به شکلی که همه می دانیم، به دلایل و انگیزه هایی که عجاله محل بحث آن نیست، آغاز شده و همچنان دوام دارد.ایران ستیزی هم البته به سائقه تعصبات قومی سابقه ای بس طولانی دارد.در باره پیشینه درخشان تاریخ و فرهنگ و ادب ایران نیز اشخاص بی صلاحیت اظهار نظرهای مطلقاً بی اساس و موهوم کرده اند و حتی آن موهومات را نوشته اند و به چاپ رسانیده اند. اما تردید در قدمت نام و عنوان ایران، که اخیراً در بعضی گفتارهاو نشست ها در ایران مطرح شده است
تاملی بر نحوه مواجهه ایرانیان با هگل؛ نخستین خبری که ما از این «واو» داریم، مربوط به گزارشی از دوگوبینوی فرانسوی است که گزارش کرده که تنی چند از ایرانیان – یعنی بخشی از «ما» – ضمن دیداری از او خواسته اند برایشان از هگل بگوید. دوگوبینو هم از این درخواست قدری شگفت زده شده و از آنها پرسیده که چرا و چگونه از هگل می پرسند؛ او در ادامه آنها را به آموختن فلسفه دکارت رهنمون کرده است. همین جا نخستین وجه قصهخواهی و اندرزجویی ما بر پایه عادات قصه گویی و قصه شنوی آشکار می شود. خودِ ساختار این رخداد یادآور موقعیت قصه و پند است.
بلندپرواز و اندکی جنونزده که ساکت کردنش تقریباً غیرممکن است، ژیژک کسی است که همین که از خواب بر میخیزد دربارهی تحلیل روحی ـ روانی سخن میگوید و بعد دربارهی صیهونیسم سخنوری میکند. بهعنوان یک روشنفکر فعال آتشینمزاج به نظر میرسد که در آن واحد در شش نقطهی این سیاره حضور دارد درست بهمانند سقراطی که داروهای انرژیزا مصرف کرده باشد. روزش ممکن است با ملاقات با جولیان آسانژ در سفارتخانهی اکوادور آغاز و به نامه نوشتن در حمایت از یکی از اعضای زندانی گروه «پوسی رایت» ختم شود.
بنابراین «چرخش استعاری» آن چنان که توسط وایت و انکراسمیت صورتبندی شده است، به عنوان یک فلسفهی تاریخ نامناسب است و تحلیلهایی بهتر و متناسبتر با عمل تاریخ میباید جای آن را بگیرند. چنین تحلیلهایی باید وجوه استعاری و نظری را هم در پژوهش و هم در روایت به رسمیت بشناسند و از مفهومی از استعاره بهره گیرند که صادق یا کاذب بودنِ گزارههای استعاری را تعیین کند.
گویای خلاقیت میرعماد، تحریر ترکیبات و مفردات اوست که بعضی کلمات را اگر از غیر پنجة سحار او سر میزد، هیچ طبع حساسی آن را نمیپذیرفت؛ در صورتی که او مفردات ناهماهنگ ترکیبها را به صورتی در کنار هم اجرا مینماید که نه تنها از ناموزونی خبری نیست، بلکه به اندازهای زیبا و راهگشاست که چشم بیننده را خیره میسازد و هنوز هم پس از انقراض صوری شیوة او و سیر تکاملی چهارصدساله خوشنویسی نستعلیق، بیشتر استادان مسلّم از اجرای آن، حتی در سبک و سیاق مخصوص به خود عاجزند؛ زیرا برداشت شاگردان میر از ارائة باز مکتب میرعماد با برداشت این افراد از تعلیمات برگرفته استادان خود بسیار متفاوت است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید