میراث فرهنگی ناملموس همپای حیات بشری، تکوین و توسعه یافته و به عنوان یکی از مهم ترین ارکان ِ فرهنگ و تمدن بشری، مورد توجه جهانی قرار گرفته و اهمیت فزاینده مییابد. امروزه به گواه پژوهشها و مشاهدات مختلف، میتوان رد ِ پای میراث فرهنگی ناملموس را در تمامی مراحل رشد و تکامل انسان به روشنی رویت کرد.
آثار افلاطون در مرز میان اسطوره و فلسفه قرار دارد. وی درحالی که منتقد بزرگ هومر و هزیود (به دلیل بیپرواییشان در نسبت دادن هر گونه زشتکاری به خدایان) است، در عین حال مدافع آنان نیز هست و سقراط چه بسیار برای اثبات سخنش به الهههای یونانی سوگند میخورد. از سوی دیگر در فلسفه اشراقی افلاطون که شاید از نخستین مشارب فلسفی جهان باشد، جهان دیگر، چه به صورت عالم مُثُل و چه جهان پس از مرگ، حضوری بارز دارد.
همه موجودات زنده در این جهان زندگی میکنند، ولی انسان در میان موجودات زنده در این جهان تنها موجودی است که هم زندگی میکند و هم میداند که زندگی میکند؛ بنابراین زندگی انسان با زندگی موجودات زنده دیگر تفاوت بنیادین دارد و هرگز نباید از این تفاوت غافل بود. ممکن است گفته شود: هر موجود زندهای، اعم از نبات یا حیوان، به حکم اینکه زنده است به مقتضای طبع خود همانگونه زندگی میکند که باید زندگی کند؛ بنابراین در چگونگی زیستن خود خطا نمیکند و این همان چیزی است که میتوان آن را «آگاهی به زندگی خود» خواند.
توضیح تفاوت جاندار انگاری و انسان انگاری را با یک مقدمه کوتاه ضرور می دانم. به گمانم تفاوت جاندار انگاری (Animism) با انسان انگاری (Personification) در این است که مقوله اول شئی را تا حد جاندار بودن در نظر می گیرد در حالی که مقوله دوم شئی را به درجه انسانی و حتی بالاتر از آن تا حد روحانیت ارتقاء می دهد. وقتی شئی را جاندار تلقی می کنیم نمی دانیم منظورمان از جاندار بودن انسان است یا صرف وجود یک نیروی حیاتی در آن.
تفکر استعاری بدین معنی است که مجموعه ای از روابط ساختاری که معمولاً در یک حوزه شناخته شده و کاربرد دارد؛ در حوزه ای دیگر نیز اعتبار شود و به کار رود. استفاده از استعاره یکی از روش های آفرینش و خلاقیت در اندیشه سیاسی است و اندیشمندان مسلمان نیز از کاربست های استعاره در فقه و فلسفه سیاسی به طور مصرح یا ضمنی، استفاده کرده اند.
در نوشتار حاضر برخی نسبتها و رابطه میان موسیقی، عرفان و ادبیات عرفانی از منظر آنتولوژیك، اپیستمولوژیك و كاربرد تبیین سپس به جایگاه استاد شجریان در موسیقی مینوی اشارت میشود. اندیشهها و احوالات عرفای ما در ادبیات عرفانی و آثار بزرگانی چون سنایی، عطار و مولانا تجلی یافته است. از جنبه آنتولوژیك «موسیقی عرفانی» تجلی جمال و نغمهای الهی است كه در عالم ناسوت بنا به مرتبه نفس و یقین موسیقیدان و نوازندگان ظهور مییابد.
بیشتر جامعه و دنیای نوشتاری جهان را باید ادبیات محسوب کرد؛ از آن روی که در خود از کلام و سخن و واژه و مفاهیم، و طرح یک موضوع به انحای مختلف زبانی بهره میجوید؛ سبکهای گوناگون برای طرح دغدغه و گفتمان خویش دارد و مهمتر اینکه مخاطب و شنونده خاص دارد. اما این ادبیات را میتوان به دو سنخ داستانی و غیر داستانی تقسیم کرد و از حوزه ادبیات داستانی به عنوان جهانی سخن گفت که در بر دارندة روایت کلام، به صوَر مختلف خطی، غیرخطی، واقعی (رئال) تا فراواقعی (سورئال) اما با بنمایه خیالین و گاه فاصلهگیر از صورت واقع است.
دولت رفاهي به معني وجود سياستهاي سنجيده و هوشمندانه در زمينه تامين دستكم حداقل استاندارد زندگي براي همه و ارتقاي برابري فرصتهاي زندگي است و در آن هيچ ترديدي در زمينه ضرورت تمركز توجه همه نهادهاي رسمي بر تامين خدمات همگاني وجود ندارد.
هَزارهها یکی از اقوام عمدهی افغانستاناند که در بخشهای مرکزی افغانستان شامل ولایتهای مرکزی بامیان، دایکندی، غور و بخشهای بزرگی از غزنی، اروزگان، پروان، وردک، سرپل و… سکونت دارند.
ستيز و جدال نور و روشنايي، روز و شب، خوبي و بدي، خير و شر و آنگاه اهورامزدا و اهريمن، ريشه در تاريخ و جغرافياي كهنسال ايرانيان دارد. مردماني كشاورز و وابسته به آب و باد و خاك و هوا، همواره چشم به آسمان دارند و دل نگران نور و باران هستند. زندگي آنها به گردش خورشيد و زمين و كوتاه و بلند شدن روز و شب پيوسته است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید