ما باید برای حل مسائلمان برنامهریزی كنیم و در این راه صبرمان را از دست ندهیم. باید به این نكته توجه داشته باشیم كه همهكس همه كاری نمیتوانند بكنند و اگر همهكس هم جمع بشوند باز بهزودی و در مدت كوتاهی كار انجام نمیشود. یكی از عیبهای ۲۰۰ سالهی اخیر ما این بوده است كه از همان روز اول میخواستیم كه مسئله حل بشود؛ یعنی از همان روز اول فكر میكردند كه خب ما مسئلهی علمی را كه از غرب اقتباس کردهایم را یكساله حل میكنیم. سال بعد هم دوباره منتظر بودند كه یك سال دیگر مسئله حل بشود. حل مسائل اینچنینی خیلی جای حرف دارد. من بهعنوان كسی كه كارش فلسفه است، نمیتوانم به وضعی كه در زندگی و جامعهی خود میبینم بیاعتنا باشم.
وفاي عهد استاد يگانه ايرانشناسي هيچگاه از خاطر دوستدارانش به در نميرود، استاد ايرج افشار از نادرههاي فرهنگ ايراني است كه همه عمر گرانقدرش در خدمت به كتاب و فرهنگ ايراني سپري شد. ايشان علاوه بر تاليفات ارزشمند، با واسطه، وصي شايستهاي براي علامه محمد قزويني محسوب ميشد كه اهتمام فراواني به جمعآوري و حفظ ميراث گرانقدر علامه قزويني از خويش نشان داد، نتيجه اين كوشش در زمان حياتشان به ثمر نشست و يادداشتهاي محمد قزويني در ١٠ مجلد منتشر شد. اثر ديگر استاد ايرج افشار «يادنامه محمد قزويني» بود كه روايتگر بخشي از ناگفتههاي زندگي اين نادره فرهنگ ايراني است
شاید کسی با خواندن مقدمه و گفتار اول کتاب [تاریخ و فرهنگ ایران در دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی] چنین تصور کند که مؤلف با گزارش فعالیتهای علمی و فرهنگی خود، و ضمن آن نقل ستایشهای استادان عرب درباره کارهای خود قصد خود نمایی داشته است؛ اما به نظر من این هم هنر مؤلف است که با گزارش سیر جستجوها، دست خواننده را میگیرد و در راه دشوار و پر فراز و نشیب تحقیق با خود همراه میبرد، و خواننده استمرار کار را طی پنجاه سال به چشم میبیند و درمییابد که آنچه پیش رو دارد، کتابی نیست که مؤلف در خلوت کتابخانه خود به تفنن و با مراجعه به منابع محدود فراهم آورده و تنها به قاضی رفته باشد، بلکه معلوم میشود که این کتاب حاصل یک عمر تدریس و تحقیق مستمر در محیطهای علمی عربی زبان و بحث و گفتگو با استادان و محققان و متعصبان آن سرزمینهاست.
سؤال اول این است که: چه شد ایران مشروطه شد؟ چه زمینههایی برایش فراهم گشت که یکدفعه حکومت سنتی چندهزار سالة خود را دگرگون کرد؟ این مسأله مهم است. مشروطه با خود یک ادبیات تازه آورد و موجب دگرگونیهایی گشت که ما صد سال است که در جریانش هستیم. گمان میکنم که از «جنگ ایران و روس» شروع شد.
خطبه اردشیر در متن عربی از سه بخش تشکیل شده است: بخش نخست بر ستایش خداوند متمرکز شده است و با اندرز اردشیر به سردار سپاه در دومین آیین اردشیر کاملاً هماهنگ است: «هنگام پیروزی روی سوی خدا کن؛ زیرا که بیگمان اوست که تو را هدایت میکند.» فردوسی اینگونه روحیه شاهانه را اساسی تلقی میکرده و از اینجاست که گناه جمشید را غرور او و اینکه پیروزی را محصول کار خود دانسته، قلمداد کرده است. از دیدگاه سیاسی نیز این روحیه از آن پادشاهانی بوده است که پیروزی را نشانه تأیید الهی میدانستهاند.
شنیدن خبر مرگ دکتر ابوالحسن جلیلی برای من از دو جهت مایه تأسف و اندوه شد. یکی اینکه سالها در گروه آموزشی فلسفه دانشگاه تهران همکار بودیم و با هم انس و الفت داشتیم ولی زمانه جدایی افکن ما را از هم دور کرد و دکتر جلیلی از دانشگاه تهران رفت و چنان رفت که رشته پیوند با همکارانش را نیز قطع کرد. من از سال 1356 تا زمانی که روی در نقاب خاک کشید دو یا سه بار آنهم برحسب اتفاق او را دیدم. وقتی همکار بودیم،
ادبیات ایران روز گذشته یکی دیگر از سرداران عرصه نقد و داستاننویسی را از دست داد. فتحالله بینیاز گذشته از تواناییهای حرفهای، دارای خصوصیات اخلاقی برجسته و وارستگی طبع بود؛ آنچنان که عموم اهل ادب بر آن اتفاق نظر دارند. در یادداشتی که میخوانید به برخی از این ویژگیها اشاره شده است.
جان رالز راولز تلاش میکند تا نشان دهد که «حس عدالت» در یک جامعهی بسامان که بر اساس قواعد عدالت بهمثابهی انصاف تنظیم شده است تمایل به رشد خواهد داشت و رشد خواهد کرد؛ ضمن اینکه در چنین جامعهای برداشتهای مبتنی بر خیر عقلانی به گونهای خواهد بود که افراد نسبت به حس عدالت احساس بیگانگی نخواهند کرد.
هایدگر در هستی و زمان، اگزیستانس خودینه بر پایهی ایدهی «مصممیتِ پیشیجوینده» (anticipatory resoluteness) توصیف میگردد. هریک از دو جزء این مفهوم از خودینگی، یعنی پیشیجستن و مصممیت، در مشهود ساختن کلیت و وحدت هستی دازاین شرکت دارند.جزء نخست، یعنی پیشیجستن ... «پیشدویدن بهسوی» مرگ آشکار میسازد.... دومین جزء اگزیستانس خودینه، یعنی مصممیت، هم کلیت و هم وحدت هستی دازاین را فاش میسازد.
مبارزه و مبارزان علیه استعمار در ایران تنها به یك زمان و محدود به یك شخص نیست. در سراسر جغرافیای ایران همواره شخصیتهای مبارز برای دفاع از این كیان بارها در برابر استعمارگران ایستادند. همزمان با ورود استعمارگران در خاك كشور، آزادیخواهان و استعمارستیزان بسیاری برای مقابله با آنان در گوشه و كنار كشور به پا خاستند و حاضر به تبعیت از استعمارگر نبودند و در این مسیر از جان و مال خود گذشتند.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید