بزرگمهر و ترجمه متون فلسفی / احمد راسخی لنگرودی - بخش دوم و پایانی

1394/11/12 ۰۹:۱۰

بزرگمهر و ترجمه متون فلسفی / احمد راسخی لنگرودی - بخش دوم و پایانی

به نظر می‌رسد بزرگمهر در کسب معرفت یقینی به مشرب اصالت ایمان(Fideisem) متمایل است. به طور کلی «فیدئیزم» نویدبخش این معناست که اگر عقل قادر به نجات ما نیست، نباید ناآرام بود و مأیوس شد؛ زیرا نور عرفان و پرتو ایمان هنوز باقی است. این نوع شکاکیت که با سستی نیروی عقل ملازم است، پایه‌های اندیشه‌های محض فلسفی را سست می‌گرداند و آدمی را به قلمرو نوعی مابعدالطبیعه رهنمون می‌دارد.

 

به نظر می‌رسد بزرگمهر در کسب معرفت یقینی به مشرب اصالت ایمان(Fideisem) متمایل است. به طور کلی «فیدئیزم» نویدبخش این معناست که اگر عقل قادر به نجات ما نیست، نباید ناآرام بود و مأیوس شد؛ زیرا نور عرفان و پرتو ایمان هنوز باقی است. این نوع شکاکیت که با سستی نیروی عقل ملازم است، پایه‌های اندیشه‌های محض فلسفی را سست می‌گرداند و آدمی را به قلمرو نوعی مابعدالطبیعه رهنمون می‌دارد.

بزرگمهر هرچند به آرای مکتب فلسفه تحلیل منطقی یا مشرب نئوپوزیتیویسم و به‌ویژه منطق ریاضی و علائمی جدید که ابزار کار آنها در تحقیقات فلسفی است، ابراز تمایل می‌کند،

«اما شکاکیت فطری‌اش مانع از آن بود که اصول و مبادی این مکتب را بالتمامه قبول نماید.»۲۴خاصه بر این اعتقاد بود که با کنار گذاشتن مابعدالطبیعه مبانی علم متزلزل می‌شود و از اعتبار می‌افتد: «اگر بخواهیم علم را حفظ نماییم، می‌بینیم که فلسفه اولی نیز بی‌سروصدا و آهسته از گوشه‌ای به درون می‌خیزد.»۲۵حتی در نقد فلسفه تحلیلی بر این باور است که «فلسفه جدید به جای سعی در حل مسائل فلسفی، اصلا وجود آنها را منکر شده و خود را راحت کرده است. این وضع خیلی به وضع مهره‌های سفید و سیاه شعبده‌بازان شباهت دارد که درست در همان وقتی که بینندگان درباره رنگ و تعداد آنها اختلاف پیدا می‌کنند، استاد حقه‌باز مهره‌ها را غیب می‌کند و تماشاچیان را از زحمت تشخیص آنها خلاص می‌سازد».۲۶

طرفه اینکه اگرچه مطالعات و نوشته‌های او بیشتر حول موضوعات فلسفی دور می‌زد و عقلش گرد مسایل نظری می‌گشت، اما با کمال تعجب ارادت چندانی به فلسفه نداشت. حتی سعی فیلسوفان را در ارائه یک الهیات استدلالی فاقد اساس و پایه درست می‌شمرد. حتی بالاتر، همچون غزالی در «تهافت الفلاسفه» اختلاف فلسفی فیلسوفان را، خود دلیلی آشکار بر بطلان اندیشه‌های آنان می‌دانست و به ‌گونه‌ای آنان را یکپارچه فسانه می‌پنداشت. او کتاب «فلسفه چیست» خود را با کلام غزالی آغاز می‌کند که اختلاف حکما دلیل بر نادرستی اندیشه‌های آنان است: «اختلاف بین فلاسفه خود بهترین دلیل است بر اینکه نظر هیچ کدام در مسائل اصلی فلسفه قطعی و صحیح نبوده و به قول خیام هر کس فسانه‌ای گفته و در خواب شده است.»۲۷

و ایضاً در همین کتاب است که مشرب تجربی و علمی را بر مشرب عقلی و نظری محض ترجیح می‌دهد و «نسبت به کلیه نظامات فلسفی که می‌خواهند کائنات را به قول هگل توجیه عقلی یا منطقی کنند و به حسن و قبح عقلی در اخلاق قائلند، به نظر شک و بدبینی» می‌نگرد؛۲۸اما از آنجا که ماندن در شک را مانع از راحت زیستن می‌بیند و در شک زیستن را اول مشکلات می‌داند، از جهت دیگری خود را تابع حکمای اسلامی اشعری و کانت به شمار می‌آورد. درست از همین زاویه است که در هواداری از عقاید اشعری سنگ تمام گذاشته و آنان را طلایه‌داران فلسفه نقدی و تجربی جدید می‌داند. این موضوع از موضوعات قابل تأمل و درخور پژوهش در اندیشه نظری بزرگمهر به شمار می‌آید.

 

نثر بزرگمهر

بزرگمهر در نوشتن، سبک ویژه‌ای داشت که به زعم عده‌ای، بعضاً درخور و مناسب نبود. «سبک نگارشش گاه به گاه محل بحث و ایراد بود.»۲۹هرچند غالباً نثری نسبتاً پخته، ساخته و روان را در اختیار مخاطب می‌نهاد، اما واژگان مغلق و ناچسب و تعابیر مهجور و ناخوش‌آهنگ در نثر فلسفی‌اش کم نبود؛ به طوری که در پاره‌ای موارد خوش نمی‌نشست و به گونه‌ای از تعقیدهای بی‌مورد و تکلف‌های بیهوده خبر می‌داد؛ آنهم در شرایطی که با نثری این‌چنینی و به تعبیری کهنه‌گرا، ترجمه فلسفه‌های مدرن را شیوه کاری خود قرار داده بود و با اصطلاحات فلسفه سنتی به تبیین اندیشه‌های فیلسوفان غرب رفته بود. به اعتقاد آشوری «این گمان که فلسفه‌ِ مدرن را می‌توان بر پایه‌ِ سبکِ زبانی و اصطلاحاتِ فلسفه ‌قدیم ترجمه کرد، بسیار خطاست.»۳۰ درست از همین زاویه بود که نثر را در جاهایی ضعیف و ناپخته و پاره‌ای از مخاطبان معمولی آثار خود را در فهم مطالب فلسفی مدرن قدری دچار مشکل می‌کرد. عبارت زیر برگرفته از کتاب «فلسفه تحلیل منطقی» که به مکتب پوزیتیویسم منطقی اشاره دارد، خبر از این واقعیت می‌دهد: «از نظر اینکه مکتب پوزیتیویسم جدید نفی قضایای مابعدالطبیعی را به وسیله اثبات اجوف بودن آنها یعنی به سلب معنی محصل از آنها می‌کند، آن را پوزیتیویسم منطقی می‌نامند… وظیفه فلسفه در آتیه بیشتر تحلیل منطقی است تا ایجاد سیستم‌های منظم متجانس، و عالم وجود مجموعه متکثر و متشتت‌الاجزاست نه یک واحد مضبوط و مرتبط‌‌الاجزا و بالجمله این فلسفه مولود وضع اجتماعی منقلب و حالت هرج و مرج، روحی است که از زمان جنگ بین‌الملل بر دنیا حکمفرما بوده است….»۳۱

به زعم عده‌ای اگر نگوییم نثر او نشانی از کهنه‌گرایی و عربی‌زدگی داشت، دست‌کم در پاره‌ای، امروزی و خوشامد مذاق‌های عرفی نبود و سلاست و روانی نثرهای امروزی را نداشت. در نثرش کمابیش واژگان مهجور و غریب نیز دیده می‌شد؛ از آن جمله است استفاده از واژگان غریبی چون: مواسات و مواخات (به جای یاری و برادری)، قضیتین کلیتین (به جای دو قضیه کلی)، ابقطاطوس (به جای اپیکتتوس)، کعبتین نرد (به جای تاسهای نرد)، الوان و اصوات و روائح (به جای رنگها و بانگها و بویها)، علم انبائی (به جای دانش پیش‌بینی)، سواد اعظم ناس (به جای توده مردم)،۳۲ تجربه مستشعره یا استشعاری (به جای تجربه خودآگاهانه)، شک طریقی و آلتی (به جای شک روشی و دستوری)، اصالت واقعیان (به جای واقعگرایان یا رئالیست‌ها)، اجوف (به جای میان تهی یا توخالی) و…

طرفه اینکه به کارگیری این نوع واژگان آنهم از سوی درس‌خوانده غرب و شاغل در صنعت نفت که تماماً انگلیسی است و استفاده از واژگان بیگانه در آن متداول است و بعضاً پرنسیپ به شمار می‌آید، اگر نه جای پرسش، که جای تأمل بسیار دارد؛ اما باید در نظر داشت که نثر بزرگمهر متأثر از دوره زندگانی اوست. نثر آن دوره این‌چنین اقتضا می‌کرد و افرادش با همین مصطلحات و واژگان آموزش دیده بودند. مضافاً که در بخشی از تحصیلات خود، آموخته علوم قدیمه بود و ادبیات عرب را به‌خوبی می‌دانست. آشنایی با زبان عربی و ادبیات کهن فارسی، در نثر وی مانند بسیاری از نویسندگان بی‌تأثیر نبود. نیز فقدان واژگانی زبان فارسی در آن دوران، دست‌کم در اصطلاحات و واژگان فلسفی، و نیز واکنش در برابر فرنگی‌مآبی‌ها و نوخواهی‌های کاذب متجددان ادبی در ظهور این امر بی‌سبب نبود. او پیوسته از نثرهای بی‌مزه و فرنگی‌مآب بعضی کتابها که اشخاص کم‌سواد برای مردم بی‌سوادتر از خود می‌نویسند، ابراز بیزاری می‌کرد و تاب تحمل چنین نثرهایی را نداشت. اینها همه او را به استفاده از چنین نثری وامی‌داشت تا جایی که در بکارگیری این نثر ابایی هم نداشت. گاه گویی در به کارگیری این واژگان نوعی تعمد هم داشت؛ «واژه‌های عربی را دوست می‌داشت و گاهی البته افراط می‌کرد».۳۳ به طوری که اگر آن را به کار نمی‌برد، به گفته خود نشان از بیگانه بودن با اصطلاحات فلسفی داشت؛ چراکه اقتضای هر دانشی داشتن نوعی ترمینولوژی است. نمی‌توان و نباید بدون استفاده از اصطلاحات ویژه یک علم به موضوعات آن علم پرداخت. فلسفه نیز مانند هر شاخه علمی اصطلاحات خاص خود را دارد. از این رو او «همیشه به دوستانش متذکر می‌شد که فلسفه نیز مانند هر علم دیگر مصطلحاتی دارد که از صافی زمان گذشته و پخته شده و متکفل معانی دقیق است و تصرف بی‌جا در این مصطلحات جز اینکه فکر را آشفته کند و مخل معنا شود، سودی ندارد.»۳۴چیزی که مسلم است اینکه او هیچ گاه به خاطر نوخواهی‌های کاذب و ترس از

اتهام کهنه‌پرستی، زبان فارسی را به بازیچه نمی‌گرفت و زیر بار رطب و یابس‌ها و بافته‌های متجددان ادبی نمی‌رفت. در یکی از مجموعه مقالاتش می‌نویسد: «انسان (نمی‌تواند) ذوق و سواد… خود را یکباره به خاطر نوخواهی‌های کاذب و نقش‌های غیر لازم و مغازله با الفاظ و تعبیرات بیگانه کنار بگذارد و شاهد باشد که یک عده پرمدعای بی‌خبر از پایه و روح فرهنگ اجدادی، بدون قبول زحمت خواندن آثار و استفاده از مواریث گرانبهای نیاکان، به دستاویز نوپرستی غیرمعقول و هوسهای کودکانه و قضاوت‌های سطحی، یک چنین پایگاه ملی عظیم مانند زبان فارسی را بازیچه خود بسازند… توقع اینکه بنده و بالاتر از من و همگنانم هر رطب و یابسی که این متجددین ادبی به هم می‌بافند، قبول کنیم و هر سکه قلبی که از دارالضرب آنها بیرون می‌آید، رواج دهیم و از ترس اتهام به کهنه‌پرستی… دم برنیاریم، توقعی بیجا و نارواست. بنده شخصاً ترجیح می‌دهم… چماق تکفیر را بر خود هموار کنم، اما عباراتی نظیر برای همیشه را هر قدر خوش آهنگ باشد… قبول نکنم.»۳۵

باید یادآور شد بزرگمهر هیچ‌گاه با روانی و سادگی نثر مخالفتی نداشت، بلکه بالعکس در جاهایی بر آن اصرار هم می‌ورزید و پسند عامه را به عنوان تنها معیار بزرگی کلام به شمار می‌آورد. در کتاب «دیگ جوش قلندر» که حاوی مجموعه مقالات اوست، می‌نویسد: «آنچه کلام را بزرگی و عظمت می‌بخشد، همان قبول عامه است و لاغیر.»۳۶حتی در ترجمه کتاب موریس کرنستن ((Cranston با عنوان «ژان پل سارتر» که یک اثر فلسفی شناخته می‌شود، سعی وافر دارد که «سادگی و روشنی عبارات اصل باقی بماند و تا آنجا که ممکن است از تعقید و اشکال لفظی احتراز شود.»۳۷ به هر جهت نمونه‌های ساده‌نویسی و توجه به پسند عامه در نوشته‌های او کم نیست. شاید در آثار نخستین بزرگمهر، آن زمان که هنوز رسما وارد دنیای فلسفه نشده است، از این نمونه‌ها بیشتر بتوان سراغ گرفت.

 

ویژگی‌های شخصیتی بزرگمهر

از ویژگی‌های اوست که زمان را بسیار پاس می‌داشت و آن را بیشتر از رهگذر مطالعه و خواندن ممکن می‌دانست؛ اما نه خواندن هر کتابی که عمر را ضایع گرداند و بر شناخت آدمی چیزی نیفزاید. گویا از پراکنده‌خوانی در دوره جوانی دل خوشی نداشت. بر‌خلاف گفته مشهور که

«هر کتابی به‌ یک بار خواندن می‌ارزد»، معتقد بود که «خواندن بسیاری کتابها جز صرف نیروی بینایی و اتلاف وقت هیچ حاصلی ندارد» و بر آن بود که «ای کاش این نکته را هنگام جوانی دریافته بودم تا عمر گرانبها را به هرزه در خواندن لاطائلات ضایع نمی‌ساختم!»۳۸ برای نوشتن و نویسنده ارزش والایی قائل بود. نوشته‌ای را حقیقتاً نوشته می‌دانست که «اقلاً به یک مرتبه خواندن بیرزد» و «اثری در روح قارئین بگذارد». از این رو بر آن بود که نویسنده «باید بداند چه می‌نویسد و چه می‌خواهد به خواننده بگوید و آنچه را می‌گوید حقیقتاً معتقد باشد.» اگر نویسنده «خود نداند که چه می‌گوید، خواننده هم نخواهد توانست چیزی بفهمد و اثری هم در دل او باقی نخواهد ماند.»۳۹فقدان راهنمای خوب و پیر طریقت در دوران جوانی از دریغ‌ها و حسرتهای همیشگی‌اش بود. خیلی دلش می‌خواست

«در جوانی از فیض تربیت یک دانشمند و یک پیر طریقت» بهره‌مند می‌شد و بدون راهنما و «بی‌دلیل راه وادی طلب» را نمی‌پیمود. بر آن بود که اگر از راهنمایی‌های مربی خوب نصیب می‌برد، صد برابر این نتیجه می‌گرفت۴۰ و شخصیت دیگری می‌یافت. مع‌الوصف اگر به مطلوب نرسید، به قول خود «اقلا می‌دانم چه می‌خواهم و اگر مقصد را نتوانم ببینم، اطمینان دارم که در راه آن گام می‌زنم و امیدوارم که با مجاهده لازم و استقامت کافی، روزی آخر به کعبه وصل فائز گردم.»۴۱ تلفیق بین کهنه و نو از ویژگی‌های دیگر اوست. در مقدمه کتاب

«دیگ جوش قلندر» با فروتنی اظهار امیدواری می‌کند که «در میان این‌همه نکاتی که از پیشینیان التقاط و از معاصرین اقتباس کرده‌ام، یکی به کار آید و اندک ابتکاری در آن رفته باشد. در ایجاد این بنای نو، باید هم از عتیقه‌پرستی معنوی بپرهیزیم و هم از تقلید بی‌تصرف از زرق و برق‌های فرنگی».۴۲

از بی‌اعتنایی نسبت به گفته‌های پیشینیان ملی و بالعکس شیفتگی در برابر غربیان پرهیز داشت و دیگران را نیز از این امر برحذر می‌داشت: «به عقیده بنده باید نه نسبت به آنچه پیشینیان خودمان گفته‌اند، حس تحقیر و بی‌اعتنایی داشته باشیم و نه نسبت به آنچه غربیان معاصر می‌گویند، حس رعب و اعجاب بی‌جا نشان دهیم و تصور کنیم هرچه می‌گویند صحیح است؛ خواه گوینده سارتر باشد و هایدگر و خواه ملاصدرا باشد و حاجی سبزواری؛ چه بخواهند عالم وجود را برحسب مفاهیم انتزاعی خالی از معنی یا احساسات عرفانی شخصی توجیه کنند، و چه بکوشند تا با نظرکردن به ریشه‌های سیاه مرطوب و گره‌دار درخت بلوط تعبیر نمایند.»۴۳ در ورای این عالم صوری معنایی می‌دید و در فراسوی عالم ظاهر، باطنی را می‌جست. اگرچه در مدت عمر بارها افکارش دستخوش تغییرات و دگرگونی‌هایی قرار گرفت، اما ایمانش به باطن این عالم پیوسته استوار ماند و هرگز آن نیروی حیاتی و معنوی را از دست نداد. زبان حالش چنین بود:

که جهان صورت است و معنی اوست

ور به معنی نظر کنی، همه اوست

مترجم آثار فلسفه تحلیلی گهگاه از سر تفریح و تفنن شعری می‌سرود و به دوستان نزدیکش هدیه می‌کرد، هرچند اشعارش استادانه نبود. در نامه‌ای در شهریور ۱۳۶۲ که دهه آخر عمر را می‌گذرانید، به یکی از نزدیکانش نوشت: «قطعه‌ای سروده‌ام که به دکتر خانلری هدیه کرده‌ام» و نامش را «معنی زندگی» گذاشته بود.۴۴

 

پی‌نوشتها:

۲۴ـ همان، ص۷ ‌۲۵ـ همان، ص۱۶۵

۲۶ـ همان ۲۷ـ فلسفه چیست؟ ص۱۳

۲۸ـ همان، صص ۱۳۵ـ۱۳۶

۲۹ـ منوچهر بزرگمهر و میدان فلسفه، ص۷۲۴

۳۰ـ مجلهِ مهرنامه، شمارهِ ?، آذر ??۸?، «پرسشهایی در باره‌ِ زبان و ترجمه»

۳۱ـ فلسفه تحلیل منطقی، صص ۲۴- ۲۵

۳۲ـ عزت‌الله فولادوند، «منوچهر بزرگمهر و میدان فلسفه»، مجله آینده، سال سیزدهم، شماره ۸-۱۲، ص۷۲۴

۳۳ـ عزت‌الله فولادوند، «یادی از منوچهر بزرگمهر»، ماهنامه کلک، آبان- بهمن ۱۳۷۵- شماره ۸۳- ۸۰، ص۳۱۰

۳۴ـ عزت‌الله فولادوند، «منوچهر بزرگمهر و میدان فلسفه»، مجله آینده، سال سیزدهم، شماره ۸-۱۲، ص۷۲۴

۳۵ـ دیگ جوش قلندر، صص۱۵-۹

۳۶ـ همان، ص۷۸

۳۷ـ کرستن، موریس، «ژان پل سارتر»، ترجمه منوچهر بزرگمهر، مقدمه

۳۸ـ فلسفه چیست، ص۱۴۲

۳۹ـ دیگ جوش قلندر، ص۸۲

۴۰ـ دیگ جوش قلندر، ص۴۶

۴۱ـ همان

۴۲ـ همان، ص۱۵

۴۳ـ فلسفه چیست؟، ص۱۶۴

۴۴ـ مجله آینده، سال سیزدهم، شماره ۸-۱۲، عزت‌الله فولادوند، «منوچهر بزرگمهر و میدان فلسفه»، ص۷۲۲

منبع: روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: