نگاه هر فیلسوف به فیلسوفان گذشته و آوردن آنها به زمان حال و گفتوگوی (دیالوگ) عقلانی با آنها، در انتقال میراثهای فکری و فرهنگی از نسلی به نسل دیگر و به روز کردن آنها بسیار مؤثر است.
وقتی ارسطو میگوید اصل عدم تناقض نمیتواند ثابت شود، زیرا چیزی قبل از آن وجود ندارد که بتواند آن [اصل] را ثابت کند، او متوسل به نظریه عمومیتری راجع به برهان یا استدلال میشود: هیچ نظامی از استدلالها نمیتواند اصول اولیه خود را ثابت کند. استدلال او درباره این امر در «تحلیل دوم»(posterior analytics) مطرح میشود، کاری که بهترین توجه را به عنوان قدیمیترین رسالهای که در مورد ماهیت برهان ریاضی وجود دارد، مبذول داشته است.
ای آدم! من هیچ جایگاه معیّنی را برای تو تعیین نکردم، نیز، هیچ صورت خاصی؛ هیچ استعداد مشخصی به تو نبخشیدم؛ تا تو بتوانی جایگاه، صورت و استعدادهای دلخواه خود را با اراده و تصمیم خویش به دست آوری. سرشت صُلب و سخت سایر آفریدگان فقط در حصار قوانینی امکان تطور دارد که من پیشاپیش معین کردهام. اما تو سرشت خود را فارغ از هر محدودیتی و با ارادۀ آزادی که به تو اعطا کردم، تعیین خواهی کرد.
من با دو پرسش اساسی در عرصهی علمی خود مواجه هستم که پرسشهای بنیادین من هستند؛ پرسش اول این است که با ظهور تمدن جدید اروپایی (که مشخصاً برای اروپای غربی است،) یا به عبارتی با ظهور مدرنیته چه اتفاقی افتاد؟ پرسش دوم این است که با انتشار تمدن جدید غربی و مواجههی ما با این تمدن چه اتفاقی افتاد؟ آنچه که دکتر عباسی بیان کردند در واقع تبیین همین دو پرسش اساسی است.
اگر حرف مورخان کلاسیک را باور کنیم، راز اسکندریه در یک صندوقچه نهفته است. این صندوقچه که مملو از جواهر بود و آن اندازه کوچک بود که میشد با دست حملش کرد، غنیمتی جنگی بود که بیش از ۲۳۰۰ سال پیش در خانههای داریوش سوم، پادشاه مغلوب هخامنشی یافت شد. مردی که داریوش را شکست داد، یعنی اسکندر کبیر، بیشترِ گنجینههای خود را مهروموم کرد.
علامه محمدرضا اصفهانی (١٢٨٧ – ١٣٦٢ ه. ق. / ١٢٤٩ – ١٣٢١ ه. ق.) شاید نسبت به دیگر عالمان دینی مسلمان و مسیحی عربزبان، به شیوهای عالمانهتر به نقد و بررسی نظریه داروین مشغول شد. وی در کتابی با عنوان نقد فلسفه داروین (١٣٣١ ه.ق. /١٢٩٢ ه.ش. / ١٩١٣ م.) در دو جلد، به نقد این نظریه از دو جنبه کلامی و علمی پرداخت. قصد وی از نگارش این کتاب، آن بود که نشان دهد علاوه بر تعارض این نظریه با دین، از نظر علمی نیز فاقد ارزش است.
جریان ورود و نشر علم تجربی از غرب به ایران پس از دوره نوزایی، یکی از نقاط کمترشناختهشده تاریخ علم در ایران است. جانورنامه یکی از آثار علمی نسبتا شهرتیافته عصر قاجار درباره جانورشناسی با رویکردی مشابه طبیعیدانان اروپایی سده ١٩ است. این کتاب در سال ١٢٨٧ هجریقمری (١٨٧٠ میلادی) به قلم میرزا تقیخان انصاریکاشانی نگارش شده است. تاریخ نگارش کتاب ١١ سال پس از چاپ نخست منشأ انواع داروین در ١٨٥٩ میلادی است.
سابقه تدریس پزشکی نوین در ایران تا پیش از تأسیس دارالفنون در ١٢٦٨ق (١٨٥١م)، به فعالیتهای پراکنده پزشکان فرنگی منحصر بود که در این میان دکتر لویی آندره ارنست کلوکه (که از ١٨٤٦م پزشک مخصوص محمدشاه و سپس ناصرالدینشاه شده بود)، با آموزش جراحی به دستکم پنج شاگرد خصوصی در آستانه تأسیس دارالفنون، نخستین حوزه تدریس پزشکی نوین را در ایران تأسیس کرده بود.
موضوع تاریخ علم در ایران و بهویژه تاریخ علم در دوران قاجار، موضوع بسیاری گستردهای است که به پژوهشهای بسیار مفصل نیاز دارد. انگیزه ما برای برگزاری چنین کنفرانسی بسیار متنوع بود. پایاننامه چند نفر از دانشجویان این پژوهشگاه، به نحوی به علم در دوران قاجار مربوط میشد. علاوه بر این، با آثار افراد دیگری هم که مستقلا یا در مؤسسههای دیگر به این موضوع پرداخته بودند، آشنا بودیم.
نقش دکتر امیرخان امیراعلم در پیشرفت بهداشت در ایران دکتر امیرخان امیراعلم (١٣٤٠-١٢٥٥ش) از دانشآموختگان مدرسه پزشکی لیون فرانسه، بیش از ٥٥ سال برای پیشرفت بهداشت و آموزش پزشکی نوین در ایران کوشید. او استاد کالبدشناسی (تشریح) در دارالفنون و سپس دانشگاه تهران، عضو مجلس حفظالصحّه و از بنیانگذاران سازمانهای بهداشتی نوین در ایران بود.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید