ورجاوند، انسانی ورجاوند بود / دکتر ناصر تکمیل همایون

1395/3/23 ۰۸:۲۹

ورجاوند، انسانی ورجاوند بود / دکتر ناصر تکمیل همایون

یکی از دستاوردهای نهضت ملی ایران و کوشش‌های میهن‌دوستانه دکتر محمد مصدق، جذب نوجوانان و جوانان به «مسائل ملی» و سیاست و علاقه‌مند کردن آنان به دو اصل استقلال و آزادی بود که جامعه ایرانی را با شیوه‌های دموکراتیک به راستی به سوی عدالت و پیشرفت به حرکت درمی‌آورد.

 

یکی از دستاوردهای نهضت ملی ایران و کوشش‌های میهن‌دوستانه دکتر محمد مصدق، جذب نوجوانان و جوانان به «مسائل ملی» و سیاست و علاقه‌مند کردن آنان به دو اصل استقلال و آزادی بود که جامعه ایرانی را با شیوه‌های دموکراتیک به راستی به سوی عدالت و پیشرفت به حرکت درمی‌آورد.

یکی از شعبه‌های فعال و جوانگرایانه نهضت رشد «مکتب پان‌ایرانیسم» بود که اندک اندک چهره سیاسی‌تر و حزبی به دست می‌آورد و بی‌شک به علت کمبود تجربه‌های تشکیلاتی و خواسته‌های روانی – اجتماعی پاره‌ای از کار به دستان آن، اختلاف‌هایی پدید می‌آمد و راه و روش‌های گوناگونی انتخاب می‌شد، در حالی که محور اندیشگی گروه‌هایی از آنان یکسان بود، به اصطلاح در مرام و تبیین‌های عقیدتی اختلاف‌های زیادی داشتند.

تا آنجا که به یاد دارم سه دسته عمده آنان عبارت بودند:

1-حزب ملت ایران بر بنیاد پان‌ایرانیسم (دبیر کل داریوش فروهر)

2- حزب پان ایرانیسم (دبیر کل محسن پزشکپور)

3- سازمان پان ایرانیسم (دبیر کل محمد مهرداد)

هر سه حزب روزنامه‌ای داشتند، به ترتیب آپادانا، ندای پان ایرانیسم و پرچمدار. ناگفته نماند در برابر روزنامه دانش‌آموزان حزب توده، روزنامه دانش‌آموزان ایران از طرف نیروی سوم و روزنامه دانش‌آموز از طرف حزب ملت ایران انتشار می‌یافت اما روزنامه سازمان پان ایرانیسم که «پرچمدار» نام داشت به همین دلیل به وابستگان آن پرچمدار می‌گفتند.

پرویز ورجاوند یکی از پرچمداران بود. دانش‌آموزی اهل مطالعه بود و با رهبران سازمان خود همکاری تشکیلاتی داشت. این گروه با حزب ملت ایران به نوعی در رابطه بودند و گهگاه ملاقات و گفت‌وگوهایی با هم داشتند. محمد مهرداد همواره مورد احترام بود و مقاومت و شکیبایی او مورد تحسین همگان قرار داشت. منزل پرویز ورجاوند در یکی از خیابان‌های پشت دانشکده افسری، نزدیک مدرسه شرف بود. از مدرسه علامه که مدرسه ما و گروهی از دوستان ملی بود، فاصله زیاد نداشت و در نتیجه نوعی هماهنگی میان این مدرسه و مدرسه‌های همجوار پدید آمده بود. پس از کودتای شوم 28مرداد، دور دوم تلاش‌های پنهانی «نهضت مقاومت ملی»، همکاری‌های مدرسه‌های  منطقه‌ شدت بیشتر یافت و پرویز ورجاوند در آن مبارزات نیز شرکت چشمگیر داشت. مدتی گذشت، پرویز ورجاوند دانشجوی رشته باستان‌شناسی دانشگاه تهران شد و من دانشجوی رشته فلسفه و علوم تربیتی- اما رابطه رفاقت و همفکری ما در دوره فوق‌لیسانس علوم اجتماعی بیشتر شد و فعالیت‌های سیاسی هر دو ما همانند بسیاری دیگر در جبهه ملی دوم شکل مستحکمتری پیدا ‌کرد. ورجاوند به پاریس رفت و فزون بر تحصیل در موزه لوور، در دانشگاه پاریس هم به تحصیلات خود ادامه داد و به اخذ درجه دکترا نائل شد.

بعدها که من هم به پاریس برای ادامه تحصیل رفتم دوستان از مبارزات سیاسی و دانشجویی آقای پرویز ورجاوند داستان‌های خوشی را حکایت کردند.

دکتر پرویز ورجاوند در مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی و رشته باستان‌شناسی دانشکده ادبیات به خدمات فرهنگی ادامه داد و به استادی رسید و با پاره‌ای سازمان‌های فرهنگی کشور هم در ارتباط بود و هیچ‌گاه ارتباط خود را با «ملیون» قطع نکرد. یک سال پیش از انقلاب که من هم پس از پایان تحصیلات در پاریس (سوربن) به تهران آمدم (متأسفانه ممنوع‌الاستخدام شدم) مجدداً رابطه خود را با دکتر ورجاوند، نخست در دفتر وکالت داریوش فروهر و بعد در خانه‌های یکدیگر برقرار کردیم. در دوران امیدبخش انقلاب با هم بودیم حتی مجله‌ای به نام انقلاب ایران به سردبیری ایشان انتشار دادیم که من و مرحوم دکتر کاظم سامی و دو، سه نفر دیگر از مبارزان انقلاب، از شورای نویسندگان آن بودیم.

 پس از پیروزی انقلاب، دولت موقت تصمیم گرفت وزارت فرهنگ و هنر را در وزارت علوم و آموزش عالی ادغام کند به همین دلیل آقای دکتر شریعتمداری وزیر علوم و آموزش عالی شد و آقای دکتر ورجاوند کفیل وزارت فرهنگ و هنر و پس از چندماه، ادغام صورت گرفت و آقای ورجاوند از کابینه خارج شد و با آنکه من از جانب دکتر شریعتمداری واسطه شدم که ایشان با عنوان معاون وزارتخانه جدید، انجام وظیفه کند (و من که قبلاً معاون بودم با یک درجه نزول مدیرکل شوم) اما وی نپذیرفت.

آقای ورجاوند در همکاری با دایرئ‌المعارف‌های آن روز، بویژه دایرئ‌المعارف تشیع خود را مشغول کرد. من هم برای امرارمعاش به کارهای مختلف پرداختم. «ورجاوند به کار علمی و دایرئ‌المعارفی» ادامه داد و من هم در مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی که اکنون نام «پژوهشگاه علوم انسانی» دارد، به همت یک انسان بزرگوار، (دکتر محمود بروجردی) مشغول خدمت شدم. اما به لحاظ سیاسی دکتر ورجاوند صادقانه به فعالیت خود (نگارش‌، سخنرانی‌ و مصاحبه‌ها) ادامه داد و من به دلایل تشکیلاتی بر پایه رهنمودهای روانشاد دکتر محمدمصدق مصلحت دانستم که دستی از دور بر آن آتش داشته باشم و اما همواره ورجاوند و دوستی‌ها و محبت‌های او را به یاد داشته‌ام و در این امیدم تا روزی آثار علمی و تاریخی و باستان‌شناسی و اجتماعی و سیاسی او را در فضای مناسب‌تری بنمایانم. بویژه توصیف و تبیین آنچه درباره قزوین نوشته است و همشهریانم در انتظار چاپ بقیه آثار ایشان هستند که گویا در کتابخانه شخصی آن مرحوم در لابه‌لای یادداشت‌ها و نوشتارهای بسیار، جای گرفته است و امید است خانواده محترم ورجاوند اجازه انتشار آن آثار ارزشمند را بدهند.

منبع: روزنامه ایران

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: