افلاطون در رساله «فایدروس»، داستانی تعریف میکند و معتقد است که نفس انسان سه جزئی است و به ارابهای میماند که دو اسب آن را میکشند که ارابهران «عقل» است که هدایت اسب سفید «عواطف مثبت» و اسب سیاه «عواطف منفی» را در دست دارد.
مرگ عبارت از آن است که بین انسان و خواستها و علائقش حائلی پدید آید. این مرگ، عین «وارستگی» است. اسقاط این اضافات و بریده شدن این تعلقات، نامش «مرگ» است. همان مرگ اختیاری که میسر نمیشود جز با «عشق».
در دیوان سالاری دوره ی صفویه، مجمعی به نام جانقی دیده می شود که از دیوان سالاری دوره ی مغول و تیموری، به حکومت صفویه راه یافت و به تکامل رسید. این مجمع، وظیفه ی ارائه ی مشورت به شاه و حل و عقد امور مربوط به جنگ و جانشینی شاه صفوی را بر عهده داشت و تعدادی از صاحب منصبانِ عالی رتبه و با نفوذ دوره ی صفوی، که در رأس آنان صدر اعظم قرار داشت
هلموت ریتر۱ خاورشناس آلمانی ۲۷ فوریه ۱۸۹۲ در آلمان، در خاندانی اهل علم و دین به دنیا آمد. تنی چند از نیاکان، پدر و دو برادرش کشیش بودند. برادر ارشدش گرهارد از تاریخشناسان مشهور بود.
از بخت بلند همنسلان ماست که کتابهای مهمی چون شاهنامه، دیوان حافظ، آثار عطار و بسیاری دیگر از سازندگان بنیان فرهنگی ایران، در این دوره مورد ارزیابی دقیق و تحقیقات و تصحیحات عالمانه قرار گرفته است.
ارائه ی الگویی جامع یا حتی به نسبت جامع از تاریخ نگاری ایرانی با پهنه ی زمانی هزارساله، از اواخر قرن سوم هجری تا برآمدن جنبش مشروطه خواهی، بسیار دشوار می نماید.
بشر، از دیرباز در جست و جوی سرچشمه حیات خویش و مبدا آفرینش جهان بوده و با تعمق در عالم هستی، سعیدر گشودن راز دهر داشته است. پس از ظهور زرتشت در ایران و پیدایش آیین مزدایی، هم واره «اهورامزدا» و «اهریمن» به عنوان دو مبدا برای کاینات و آفریننده خیر و شر تلقی می شدند
دفتر چهارم مثنوی همچون سایر حلقه های شش گانة مثنوی مشحون از تفکرات متنوع است. می دانیم که در هر دفتر هزاران حرف در عبارت آمده است و ذهن سیال مولانا دایماً از شاخه ای به شاخساری در پرواز است. خوانندة این کتاب مطوّل معمولاً در پیچ و خم ابیات ژرف و در لابه لای حکایت های توی در توی مثنوی و یا در جریان ذهن سیال مولانا گم می شود
مفهوم «رکن رابع» از مفاهیم بنیادی مکتب شیخیه است. تصور عام بر این است که واضع این مفهوم، شخص شیخ احمد احسایی، مؤسّس شیخی گری، و سپس مروج آن، جانشین بلافصل او سید کاظم رشتی، بوده اند؛ حال آن که بر پایه ی پژوهش های دقیق و منابع اصلی و اولیه ی مکتب شیخی، که در این مقاله به آن ها اشاره خواهد شد، به نظر می رسد نخستین کسی که از آن مفهوم به عنوان یکی از اصول دین به روشنی سخن گفته و آن را به آموزه ای اساسی در مکتب شیخی تبدیل کرده، حاج محمد کریم خان کرمانی، پیشوای نخستین شیخیه ی کرمان، بوده است.
جامعه ی عرب در روزگاران پیش از اسلام، به دلیل ماهیت قبیله ای و برخوردار نبودن از حاکمیت سیاسی و نظم مدنی، متأثر از سنت هایی بود که روابط درونی و بیرونی قبیله را تنظیم می کرد. سطح متفاوت قدرت و اقتدار قبیله های پرشمار جزیرة العرب در روزگار جاهلی و زندگی مشحون از جنگ و ستیزی که طبیعت خشن عربستان بر ساکنان خود تحمیل می کرد و سنّت ها و آدابی که جامعه ی قبیله ای عرب با خود داشت، زمینه را برای افزایش بحران های اجتماعی هموار می کرد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید