هفته پیش تلفن کرد و گفت کرونا گرفتم؛ اما چیزی نیست. امروز که احوالش را از آناهیتا دخترش و همکارمان درمؤسسه جویا شدم، گفت خوب نیستند و حال مادر نیز٫ هفته پیش، هردو در یک بیمارستان بستری شدند. ساعتی نگذشت که هقهق کنان، خبر جانکاه درگذشت پدر را داد. آیا در دنیا تلختر از این متصور است که دخترخبر مرگ پدر را بدهد؟ اشک امانم نداد و مبهوت ماندم و حیرتزده. دنیا باید زیبایی خود را وامدار بودن چنین مردانی بداند و پوچی و بیارزشی خود را با رفتن اینان نشان میدهد. صد حیف و صد دریغ.
امروز دوشنبه 18 اسفند ماه 1399 مصادف است با سالروز درگذشت استاد یگانه، ایرج افشار. به همین مناسبت مدخل «کتاب و کتابخانه در قلمرو زبان فارسی» تألیف استاد ایرج افشار، که در جلد هفدهم «تاریخ جامع ایران» آمده است برای نخستین بار جهت استفادۀ پژوهشگران و علاقمندان در تارنمای مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی قرار می گیرد
اساس و بنیاد فلسفه،گفتوگوی انتقادی، انتزاعی و پیچیده درباره موضوعاتی بنیادین یعنی هستی و معرفت است. فیلسوفان بزرگ درگفتوگوهای نقادانه با یكدیگر، در خلال آثارشان، درباره مسائل هستیشناختی و معرفتشناختی هر یك چشماندازی نو در برابر چشمان انسان میگشایند و افق معرفتی تازهای به هستی و معرفت میگشایند. فلسفه آلمانی در خاستگاهش یعنی ایدهآلیسم آلمانی و در گسترش و بسطش به پدیدارشناسی در سده بیستم، فیلسوفان و متفكران بزرگی را به تاریخ عرضه كرده است، ازكانت و شلینگ و فیشته و هگل و شوپنهاور و ماركس تا نیچه و هوسرل و هایدگر و گادامر و هابرماس.
زبان فارسی در طول حیات ۱۴۰۰ سالۀ خود، به دو سفر مهمِ تاریخساز رفته است، یکی به شرق و دیگری به غرب. سفر اول در قرن نهم هجری و پس از استقرار اخلاف تیمور در شبه قارۀ هند بود و تا اواخرِ عهد صفوی طول کشید. سفر دوم در دوران معاصر، این بار به اروپا و آمریکا، رخ داد که جریانِ آن از حدود شصت هفتاد سال پیش آشکارا احساس میشد و در چهل پنجاه سال اخیر به اوج شدت خود رسیده است.
استاد روانشاد ایرج افشار(۱۶ مهر ۱۳۰۴- ۱۸ اسفند ۱۳۸۹) را معمولاً از کتابداران بزرگ، از استادان کتابداری و کتابشناسی، و مدیر یکی از بزرگترین کتابخانههای کشور میشناسند، جدا از تبحرهای دیگر او در رشتههای دیگر، یا اشتهار بینالمللیاش در عرصهی ایرانشناسی، و معروفیتش در زمینهی انتشار کتابها و نشریههای بیشمار. اما کسانی که بیرون از حوزهی کتابداری هستند، شاید باخبر نباشند که او با چه چالشهایی در همین حوزه، و با چه کشمکشهایی با شماری از کتابداران، و با چه اختلاف دیدهایی بر سر مسائل کتابداری ایران رو به رو بوده است.
دکتر غلامرضا جمشيدنژاد اول، استاد دانشگاه، مؤلف، پژوهشگر، و مصحح نسخ خطی، امروز چهارشنبه، 13 اسفندماه 1399، در اثر ابتلا به کرونا دار فانی را وداع گفت. علی بهرامیان، عضو شورای علمی مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی، در پی درگذشت ایشان متنی نگاشته که آن را در ادامه میخوانید.
رابطه جامعه مسیحیت با اسلام شیعی قدمت هزارو اندی ساله دارد. حرّان (کران) شهری بسیار کهن در بینالنهرین است که اکنون در استان شانلیاورفه ترکیه قرار دارد. گفته میشود که حران، منزل حضرت ابراهیم(ع) بوده و به ویژه به عنوان مرکز عمده صابئین و دین آنها نامدار است. شهرت جاودانی این شهر به سبب فلاسفه و دانشمندانی است که در دوران اسلامیاز آن برخاستهاند.
پنجاه سال قبل، وقتی متن مکتوب سخنرانی شادروان استاد مجتبی مینوی را در دانشگاه مشهد خواندم، در آغاز آن یکی دو جمله نظرم را جلب کرد: [اگر از بنده بپرسند درخشندهترین دورهی تاریخ ملت ایران کدام است؟ عرض خواهم کرد که بر حسب آثار و اسناد و مدارک بهجا مانده، مسلماً دورهی ما بین ۳۵۰ و ۵۰۰ هجری است.] این دو جملهی استاد مینوی مرا بر آن داشت که اولا چهرههای درخشان فرهنگی را که در این یک قرن و نیم از میان ایرانیان برخاستهاند بشناسم، ثانیاً عواملی را که ظهور آن چهرههای درخشان، معلول آن عوامل بوده مشخص کنم.
یکی از رقیبهای اصلی فایدهگرایی، اخلاق کانتی است. در حقیقت فلسفه اخلاق کانت ذیل وظیفهگرایی قرار میگیرد. در اینجا سعی خواهم کرد نظریه کانت را عمدتاً بر مبنای اثر اصلی او در زمینه فلسفه اخلاق، یعنی نقد عقل عملی(نقد دوم) تشریح کنم.
به نظر میرسد، از مهمترین انواع شهرهای نادانِ فارابی، «شهر گنهکار» باشد؛ شهری که شهروندانش، به خوبی با اندیشه های شهروندان آرمان شهری آشنایی دارند و آنرا میشناسند، اما اعمال و رفتارهایشان همچون شهروندانِ «شهر نادان» است
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید