نسبت دین و سیاست یا عرفان و سیاست از جمله موضوعات مهم در طول تاریخ معرفت و حكمت اسلامی بوده است. به طوری كه بسیاری از حكومتها بر پایه دیانت به صدور احكام و وضع قوانین و اداراه حكومت میپرداختند. دكتر فدایی به تازگی كتابی با عنوان «حكمت، معرفت و سیاست در ایران» از سوی نشر نی منتشر كرده است كه وی در این كتاب سعی دارد تحقیقی درباره ماهیت اندیشههای سیاسی در ایران، از مكتب اصفهان تا دوره معاصر ارائه كند. دورهیی كه به دلیل دوری رسالههای سیاسی از سنجههای یونانی به دوره زوال مشهور شده است. وی پیش از این اثر دو كتاب دیگر كه در زمره آثار تحقیقی و تالیفی نویسنده محسوب میشود، منتشر كرده است و از جشنواره فارابی نیز به پاس تلاش در حوزه عرفان، فلسفه و كلام اسلامی جایزهیی را دریافت كرده است.
یک عضو شورای علمی دانشنامه اسلام معاصر گفت: سردمدار جریان تکفیری سید قطب است که نظریه حاکمیت و جاهلیت را سامان داد واعلام کرد اسلام هیچ نسبتی با هر آنچه در روی زمین می گذرد، ندارد، زیرا هر چه هست جاهلیت است، جاهلیت مدرن.
اشاره:آنچه در پی میآید، گفتگو با استاد هراتی ـ عضو گروه تخصصی هنرهای سنتی فرهنگستان هنر ـ است كه در این مصاحبه به جای دیپلماسی فرهنگی، بر ضرورت توجه به دیپلماسی هنر، انگشت میگذارند و با استناد به تاریخ، اصرار دارند ایران قرنها پیش در دیپلماسی هنر موفق عمل کرده، اما امروز جای آن موفقیتها را ناکامیها گرفته و دلیلش توجه به «هنر صرف» و فراموشی «فرهنگ هنری» است. متن كامل این گفتگو در پایگاه اینترنتی «فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران» به چاپ رسیده است.
از زیر تابلوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در خیابان «کمالالملک» و میدان «بهارستان» که گذشتم به سوالهای متعددی که میشد از وزیر ارشاد پرسید، فکر میکردم؛ سوالهایی که نیمی از آنها پیش از هماهنگشدن این گفتوگو هم برای دفتر علی جنتی فرستاده شده بود. بیش از 10ماه از روزی که او با حکم حسن روحانی و رای اعتماد نمایندگان مجلس از زیر این تابلو رد شده در بالاترین طبقه یکی از ساختمانهای این محوطه که روزی بخشی از کاخ معروف نگارستان فتحعلیشاهی بوده، گذشته بود و حالا راحتتر میشد درباره برنامهها و نوع تفکر وزیری که سکان فرهنگ و هنر کشور را به دست گرفته، قضاوت کرد.
سید محمدعلی ایازی متولد 1333 شمسی یکی از قرآنپژوهان معاصر و استادان فعال در زمینه علوم قرآن و اصول فقه است. او تحصیلات حوزوی خود را از سال 1347 در حوزه علمیه مشهد آغاز کرد. پس از گذراندن دوره ادبیات و مقداری از دوره سطح به حوزه علمیه قم وارد شد و از درس سطح استادانی چون محقق داماد، فاضل، ستوده، صلواتی و سلطانی و همچنین درس خارج اصول آیات عظام وحید خراسانی، آقا موسی زنجانی و فاضل لنکرانی و درس فقه آیات عظام منتظری و شیخ جواد تبریزی (به مدت 15 سال) و نیز اندکی از درس حاج شیخ مرتضی حائری و اراکی استفاده برد. درس فلسفه را گرچه در آغاز با درس آیتالله حسنزاده آملی آغاز کرد اما مدت 10 سال در خدمت آیتالله جوادی آملی اسفار و تمهید القواعد و شرح فصوص الحکم را فرا گرفت و نیز از محضر سید جلالالدین آشتیانی در فلسفه و عرفان بهره برد.
اشاره: پرفسور لگنهاوسن (Legenhausen) استاد منطق، فلسفه، زیباییشناسی، فلسفه علم، علم اخلاق، فلسفه مذهب و متافیزیک در دانشگاه هوستون، در سال 1989 به دعوت انجمن حکمت و فلسفه به ایران آمد و به تدریس اشتغال یافت. وی از 1993 تا كنون از استادان دانشگاه باقرالعلوم(ع) و مؤسسه امام خمینی(ره) است. آنچه در پی میآید، گفتگویی است كه در ماهنامه «اطلاعات حكمت و معرفت»(ش99) به چاپ رسیده و در آن از فلسفه دین هگل، الهیات پویشی و پلورالیزیم سخن به میان میآید.
مراد فرهادپور را میتوان یکی از بارزترین نمادهای جریان روشنفکری چپ نو دانست. وی انتشار آثارش را از دهه 60 آغاز کرد، نام اوکه رفته رفته در نیمه دوم دهه 70 با نام مکتب فرانکفورت و به ویژه آدورنو پیوند خورده بود، با کتاب عقل افسرده بر سر زبانها افتاد وبه یکی از تاثیرگذارترین و فعالترین روشنفکران چپ ایران تبدیل شد. بعدها با افول فضای سیاسی و رواج سیاستگریزی در نیمه دوم دهه هشتاد فرهادپور که دیگر نه نام یک شخص، بلکه عنوانی برای گروهی از مترجمان و نویسندگان (حلقه رخداد) محسوب میشد، همراه با دوستانش به سراغ امکانات جدید در سنت چپ نوی معاصر رفت و به جرات میتوان گفت که در معرفی، ترجمه و شرح سه چهره مهم این جریان نقش مهمی ایفا کرد: اسلاوی ژیژک، جورجو آگامبن و این اواخر آلن بدیو. اما صرف نظر از رویکردهای سیاسی یا اجتماعی فرهادپور، چهره فلسفیای که همواره و در تمام این سالها با نام فرهادپور گره خورده، هگل است. فرهادپور هیچ کتابی از هگل یا درباره هگل ترجمه یا تالیف نکرده است، اما ایدههای هگلی مانند دیالکتیک کل و جزء، پیوند فلسفه با سیاست، نقد توامان پوزیتیویسم و عرفان و مهمتر از همه پیوند کلیدی حقیقت و تاریخ در سرتاسر نوشتههایش به چشم میخورد. هگل به گفته خود فرهادپور، افق تفکر است. به همین دلیل در این گفت وگو با او به منزله چهره اصلی جریان هگلی چپ نو به گفت و گو نشستیم تا از «نسبت ما و هگل» بگوید. پیوندی که فرهادپور از همان ابتدا، هم «ما» و هم نسبتش با «هگل» را به چالش میکشد.این گفت وگو همچنین مجالی به دست داده است که فرهادپور از خودش، ایدههایش، تجربیاتش و ارتباط فکریاش با هگل سخن بگوید.
حسامالدین سراج آثار متعددی در حوزه موسیقی آیینی خلق کرده است؛ شاید معروفترین آنها آلبوم «وداع» باشد. اخیراً هم کار تازهای را ضبط کرده است که تا پایان ماه رمضان منتشر خواهد شد. با وی درباره موسیقی آیینی صحبت کردم، بحث به «نینوا» اثر حسین علیزاده و «ربنا» با صدای استاد شجریان هم رسید. وی در اینباره گفت «ربنای» استاد شجریان را بسیار دوست دارم. هر موقع در ماه مبارک رمضان میشنیدم، به عنوان یک عامل ایجاد خاطره بوده است. مردم از این اثر 30 سال خاطره دارند و امروز ظلم است که فرصت شنیدن این اثر از مردم دریغ شود. ظلم است این اثر را از حافظه تاریخی مردم ایران حذف کنیم. نسبت به این کار نوستالژی دارند و مردم آن را دوست دارند. هر وقت ربنا را میشنوند، نسبت به آن واکنش مثبت نشان میدهند. چقدر خوب است که آیات قرآن بین مردم رایج شود.
پروفسور مارکو مِنِگوتزو، استاد تاریخ هنر معاصر، موسیقیشناس و مدیر سیستمهای نمایشگاهی در دانشگاه هنرهای زیبای «بررا» در میلان ایتالیاست. او ریاست کمیسیون فرهنگی و دپارتمان ارتباطات و برنامهریزی برای هنر معاصر آن دانشگاه را نیز عهدهدار است. منگوتزو بهصورت مستمر به کشورهای هند، چین و روسیه سفر میکند و برای نخستینبار بهدلیل برگزاری دوسالانه طراحی به ایران سفر کرد در دومین سفر او بهعنوان هیات داوران سومین بیینال مجسمه به دعوت موزه هنرهای معاصر به تهران آمد. آخرین کتاب او با عنوان «داستان کوتاه جهانیشدن در هنر و عواقب بعدی آن» منتشر شده است. وی اخیرا به تهران سفر و در مراسم افتتاحیه نمایشگاه آثار چاپ دستی باعنوان «از امپرسیونیسم تا امروز» شرکت و در موزه هنرهای معاصر تهران درباره موضوع «فرم و ماده در تجربه مجسمهسازی مدرن» سخنرانی کرد. گفتوگویی با او در گالری تازهتاسیس «چاو» انجام شد. از مزدک فیضنیا، که از سوی بنیاد فیضنیا از این مورخ دعوت کرد و زحمت ترجمه همزمان گفتوگو را کشید، سپاسگزاریم.
«چنین گفت زرتشت» بحث برانگیزترین اثر نیچه نخستین بار به قلم داریوش آشوری در سال 48 منتشر شد و اکنون چاپ سی و چهارم آن توسط نشر آگه به بازار آمده است. در طول چند دهه، آشوری ویرایش و پیرایش متعددی بر این ترجمه داشت تا به زعم خود کاملترش کند. پیش از آن هم ترجمه دیگری از این اثر منتشر شده بود اما نه کامل که چندان با اقبال جامعه روبهرو نشد. در سالهای پس از انقلاب نیز ترجمههای دیگری به بازار آمد اما قدرت رقابت با ترجمه آشوری را پیدا نکرد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید