کاروان با طنینی دلنواز به کاروانسرا نزدیک میشود تا دمی بیاساید. درون کاروانسرا، شتر خسته از راه با هدایت سارباناش به شترخان در پیرامون کاروانسرا میرود تا دمی بیاساید. کاروان پس از استراحت در کاروانسرا راهی خواهد شد تا به سرمنزل بعدی برسد که چشم به راه او است. شهر با مردمان مشتاق و منتظر، با ورود کاروان، رنگ و طراوتی از جنس هیاهو به خود میگیرد.
در جنوب استان تهران، در مرز استان قم، در پهنه تمدنساز ری، میان انبوهی از محوطههای باستانی پیش از تاریخ، در تقاطع شاهراههای شرق و غرب و جنوب و شمال ایران، بر کناره بزرگراه قم به گرمسار و در دل طبیعتی بکر که هنوز با دود کارخانهها و ازدحام خودروها خو نگرفته، بنایی عظیم اما مهجور به چشم میآید؛ بنایی که گرچه دست روزگار، چین و چروکهای بسیار برچهرهاش نقش کرده اما ذرهای از زیباییاش نکاسته. رنجور است اما باوقار؛ خسته است اما پرصلابت و عظیم و در عین حال فروتن. او را مادر کاروانسراهای ایران لقب دادهاند و براستی که چنین است. اگر زیگورات چغازنبیل مادر معابد ایران است؛ اگر تاریخانه دامغان، مادر مساجد ایران است؛ و اگر پل کشکان مادر پلهای ایران است، «دیر گچین» نیز-بیچون و چرا - مادر کاروانسراهای این سرزمین است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید