در شرایطی که خشونتهای مدرن به تیتر یک بسیاری از رسانهها بدل شده است، شاید سخن گفتن از عشق قدری غریب به نظر برسد. به قول ژان پل سارتر امروزه ما با شیءشدگی و کالاشدگی احساسات مواجه هستیم و گویی عشق «گمشده انسان امروز» است. از این رو، طرح این پرسش که چقدر امروز، عشق دغدغه ما است و جوان و انسان امروز عشق را چگونه میبیند و تعریف میکند موضوع گفتوگوی ما با دکتر همایون همتی شد. وی، دانشیار دانشگاه روابط بینالملل وزارت امور خارجه و فوق دکترای ادیان و عرفان از دانشگاه بیلفلد آلمان است. فلسفه دین، عرفان تطبیقی و فلسفه اخلاق از جمله زمینههای پژوهشی و مطالعاتی او است.
ادیان به گواهی تاریخ به طور عمده فرهنگآفرین و تمدنساز بودهاند. از تمدن کنفوسیوسی گرفته تا تمدن مسیحی و اسلامیهمه بر پایه تعالیم دینی شکل گرفتهاند و ملهم از آموزههای دینی بودهاند؛ اما سوگمندانه ادیان همواره در معرض بدفهمیو سوءاستفاده نیز قرار داشتهاند. فرقهسازیها و ایجاد بدعتها یکی از مصادیق بارز این سوءاستفاده است. ایجاد گروهها و سازمانهای مخوف تروریستی بر پایه ادیان یکی دیگر از این انحرافهاست.
در این نوشته قصد ورود به جزئیات زندگی پیامبر اکرم(ص) را نداریم؛ آن مبحثی است که مجالی فراخ میطلبد. فقط میخواهیم به بیان حقیقتی دردناک و ضرورتهایی بپردازیم که شرایط جدید جهان به ما دیکته میکند. امروز پیامبر اکرم(ص) مورد هجوم و حملههای جدیدی واقع میشود که برای دفع آنها نیاز به یک الهیات فعال، مبتکرانه، پویا، نواندیش، بازسازی شده و احیاگرانه داریم. این البته بحثی دراز دامن و بسیار گسترده و فنی است که نیاز به تشریح مفصل دارد اما در اینجا تنها به اشاراتی بسنده میکنیم، باشد که راهگشای اندیشمندان فرزانه و اهل درد باشد.
در جامعه ما علامه طباطبایی(ره) بیشتر به عنوان یک فیلسوف و نیز مفسر قرآن شناخته شده است و حجم آثار انتشار یافته ایشان نیز مؤید همین مطلب است. ولی کسانی که انس و آشنایی کاملی با شخصیت و آثار ایشان دارند، میدانند که آن بزرگ علاوه بر فیلسوفی، از استوانههای فقاهت و نیز از عارفان دلآگاه و از اکابر اهل معرفت بوده و آثاری نیز در حوزه عرفان نظری و عرفان عملی دارد. البته کتمان عارفانه خود ایشان و اصراری که اهل سلوک بر پوشیده ماندن نظرات و حالات خاص عرفانی خود دارند، به این ناشناختگی بعد عرفانی شخصیتشان دامن زده است.
وقتی بناست که با دکتر همایون همتی درباره «فلسفه و ژورنالیسم» گفت و گو کنم ناگزیر باید از تحول و تطور مفهوم فلسفه در طول تاریخ آغاز کنم، تا پس از روشن کردن این سیر بتوانم بپرسم فلسفه و ژورنالیسم چه رابطه ای با هم دارند و چگونه با یکدیگر تعامل می کنند. البته در این گفت و گو علاوه بر این از رابطه دین و ژورنالیسم ورابطه دین پژوهان با ژورنالیسم هم پرسش می کنم و نظر ایشان را درباره جایگاه مجلات تخصصی جویا می شوم و در آخر از ایشان می خواهم که نظرشان را درباره مجله «اطلاعات حکمت و معرفت» و عملکرد آن در طی این صد شماره برای ما بگویند.
در عرفان اسلامی قاعدهای هست که میگوید: لا تکرار فی التجلی. یعنی تجلی تعددپذیر و تکرارپذیر نیست. بحث پلورالیسم دینی، ادعای تساوی حقانیت ادیان (Equal Validity of Religions) است. در بحثهایی که با خود جان هیک داشتم، این تعبیر را بسیار به کار میبرد؛ یعنی ادیان همه حقاند و متساویاً هم حقاند. این ادعا به لحاظ معرفتشناختی مخدوش است و پیامدهای نادرست و زیانباری هم دارد و آشکارا مسئله دعوت به دین و تبلیغ دینی را منتفی میسازد.
من در کتاب «درآمدی بر دینشناسی نوین» گزارشی از تاریخچه پیدایش و تکوین دینپژوهی جدید یافتم؛ به خصوص بحث مفیدی درباره «رابطه دین و ایدئولوژی» که کورت رودلف توضیحات مفیدی دربارهاش آورده است و در آن مقطع زمانی این موضوع در جامعه ما بسیار مطرح بود و او از ایدئولوژی دین ـ و نه دینی ـ دفاع کرده بود. او استاد دانشگاه لایپزیگ آلمان است و از شاگردان اتّو به شمار میرود. نگاه تاریخی خوبی به زمینههای پیدایش دینشناسی دارد؛ البته کتاب محتاج تجدید چاپ و بازنگری است. بنده چند بار تاکنون به ناشر نامه نگاشته و پیگیری کردهام؛ اما به نتیجهای نرسیدهام. این نیز از مشکلات محققان در کشور ماست که باید دنبال ناشر بدوند!
منیره پنج تنی: در بخش نخست گفتوگویم با جناب دکتر همتی به موضوعاتی همچون تفاوت فلسفه دین و دینپژوهی، سیر شکلگیری دینپژوهی، اهمیت هرمنوتیک، رابطه و تعامل علومی همچون روانشناسی، جامعهشناسی، زیستشناسی و فیزیک را با دین بررسی کردیم. در بخش دوم این گفتوگو به موانع دینپژوه در مسیر تحقیق، پدیدارشناسی دین، بحث پلورالیسم و تجربه دینی، جایگاه و وضعیت دینپژوهی در ایران پرداختیم و همچنین چند اثر از دکتر همتی را متناسب با موضوع گفتوگویمان نقد و بررسی کردیم.
منیره پنج تنی: درباره سابقه دینپژوهی نظرهای مختلفی وجود دارد؛ برخی میگویند سابقه دینپژوهی به حدود دو قرن پیش بازمیگردد و برخی برآنند که نمیتوان تاریخ دقیقی تعیین کرد؛ ولی میتوان گفت دینپژوهی به معنای جدید آن به قرن نوزدهم بازمیگردد. آنچه در پی میآید، بخشی از گفتگوی مفصل با آقای دکتر همتی است در بررسی دینپژوهی، متدلوژی دینپژوه، تفاوتهای فلسفه دین و دینشناسی، اهمیت هرمنوتیک و بررسی نقد تاریخی، تاریخی نگری و فراتاریخی نگری در دینپژوهی، نگاه جامعهشناسی، روانشناسی، زیستشناسی و فیزیک به دین. این مطلب پیشتر در ماهنامه «اطلاعات حکت و معرفت» به چاپ رسیده است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید