صطفی ملکیان، زاده ۱۳۳۵ در شهرضا، فیلسوف و روشنفکر ایرانی است که بخش عمده پژوهشهای او به حوزه اخلاق، فلسفهدین و روانشناسی مربوط میشود. نظریه «عقلانیت و معنویت» را میتوان از مهمترین و متأخرترین نظریات او برشمرد. در این گفتوگو «معنای زندگی» را با او به بحث نشستیم. اما نظرات ملکیان در پاسخ به معنای زندگی شالودهای بر مبنای «شور زندگی» دارد که از دیدگاه روانشناسی قابل تعریف است.
در نشست اخیر موسسه سروش مولانا با عنوان زمین از دریچه آسمان در پاسخ به مشكلاتی كه به طور روز افزون گریبانگیر جامعه بشری شده، از سوی دو تن از استادان نامآشنای عرفان و حقوق و فلسفه اخلاق راهحلهای تاملبرانگیزی ارایه شد: محمد علی موحد علت ناكارآمدی تاریخی مباحثی كه در طول قرون از جانب فیلسوفان و اندیشمندان ارایه شده را اصالت دادن به عقل خواند و تاكید كرد كه به خصوص در عصر جدید، تاكید بیش از اندازه بر حق به جای تكلیف در كنار مباحث انتزاعی مشكل ساز بوده است، مصطفی ملكیان نیز با تاكید بر مباحث پیشینش مبنی بر اصالت فرهنگ و فردگرایی، اصلاح جامعه به طریقی كه روشنفكران و مصلحان اجتماعی بر آن تاكید میكنند را اگر نه مردود، دست كم ناكارآمد خواند و بر بازگشت به درون تاكید كرد.
چکیده سخنان معنویان جهان این است که هدف فرد، باید «اصلاح خود» باشد و اصلاح جامعه نتیجه اصلاح فرد است. از این رو، فرقشان با مصلحان اجتماعی در این است که مصلحان اجتماعی بیشتر معطوف به اصلاح جامعه هستند؛ از این نظر به سراغ نهادهای اجتماعی و تغییر وضع نهادهای سیاسی، اقتصادی و حقوقی میروند.
مصطفی ملکیان، استاد فلسفه در نشست «بررسی زندگی و آثار پاتریشیا کرون» ضمن تشریح جایگاه آثار این اندیشمند گفت: کتابهای کرون از یک سو موجب فهم بهتر متون دینی و از سوی دیگر موجب غرابتزدایی از تاریخ میشود.
بیتردید در بحث از مباحث فلسفی جدید به خصوص از منظر فلسفه تحلیلی راجع به اخلاق در ایران مهمترین چهره مصطفی ملكیان است، اگرچه به خصوص در سالهای اخیر بسیاری از پژوهشگران فلسفه به طور جدی به جدیدترین مباحث در این زمینه توجه كردهاند.
تربیت هر چند موضوع عام و فراگیر و مهمی است اما متاسفانه كمتر به تناسب این اهمیت مورد توجه قرار میگیرد؛ كم توجهیای كه هزینهها و تبعات فراوانی را بهدنبال داشته و دارد
بر این باورم که در جامعه ما روشنفکران، آکادمیسینها و علمای حوزه با یکدیگر «گفتوگو» نمیکنند. نخست لازم میدانم که فرآیند «روشنفکری» را از تحصیلات آکادمیک و حوزوی جدا کنم. برخی گفتوگو نکردن را تنها به جامعه روشنفکری نسبت میدهند ولی واقعیت این است که پرهیز از گفتوگو با یکدیگر تنها اختصاص به جامعه روشنفکری ایران از زمان مشروطه تا به امروز ندارد. استادان دانشگاه و رجال روحانی نیز با هم به گفتوگو نمینشینند.
از روزی که مدرنیسم به تدریج نطفه اش بسته شد، انسان از این توصیه رواقیان که در پی تغییر خودت باش عدول کرد و به سوی تغییر جهان پیرامون خویش عدول کرد و رویکردی جدید پدید آمد، طبعا بهترین پدیده برای برآوردن این رویکرد روی آوردن به علوم طبیعی بود. بزرگترین هنر علوم طبیعی که سایر علوم از آن بی بهره اند، آن است که قدرت تغییر جهان اطراف را به انسان می دهند، چرا که در واقع کشف یک قانون در جهان فیزیک یا شیمی یا روانشناسی یا اقتصاد و... به معنای توسعه دادن قلمرو امکان تغییر جهان است. هر چه قوانین بیشتری کشف می شود، قلمروتغییر جهان گسترش میابد؛ به همین دلیل برای انسان دارای جهان بینی مدرنیسم، علوم تجربی حرف اول را میزدند و بر صدر می نشستند.
در بحث اخلاقی زیستن سؤالی که اغلب ذهن را به خود مشغول میکند این نکته است که معیار و ملاک اخلاقی زیستن چیست و چه کسی آن را تعیین میکند، آیا هر کسی میتواند در مورد مسائلش، احکام اخلاقی صادر کند یا اینکه برای قضاوتهای اخلاقی ما ناگزیر از مراجعه به «فیلسوفان اخلاق» هستیم. این پرسشی است که میکوشیم در این گفتار به آن پاسخ دهیم. بگذارید قبل از پاسخ به این پرسش، مثالی بزنم
مصطفی ملکیان، متفکر فلسفه اخلاق در آیین گرامیداشت هفتاد سالگی عبدالله کوثری، از ترجمه به عنوان بزرگترین خدمت به فرهنگ جامعه یاد کرد. حسین عبده تبریزی، نویسنده و استاد دانشگاه نیز در این آیین عنوان کرد که کوثری مترجمی است که در جوش دادن زبانها به زبان فارسی مهارت دارد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید