سادهترین دلیل مناسبت بین نظریه و تئاتر را باید در خاستگاههای فلسفی تئاتر جستجو کرد و شاید بتوان گفت تئاتر، زاییده فلسفه است و بدون فلسفه قابل درک نخواهد بود. از اینرو در این مقاله ضمن بررسی آرای دریدا در باب تئاتر آرتو، با استناد به دیدگاهها و استدلالهای ریچارد شکنر، در باب ارتباط نظریههای ناظر بر تئاتر به جایگاه نظریه پساساختارگرایی در مطالعات تئاتری و مطالعات اجرا از دید شکنر نیز خواهیم پرداخت. اولین بخش این مقاله نگاهی بر آرای شکنر در مورد نظریههای خارج از حوزه تئاتر است که همواره در مطالعات نظری تئاتر مورد استفاده قرار میگیرند. اگرچه درنهایت بحث شکنر در موافقت و همسویی با نظریه پساساختارگرایی به سرانجام میرسد. و در ادامه به بررسی بحثهای دریدا در باب آرتو و به عبارت دیگر، به مطالعه ماجرای آرتوی دریدا و متافیزیک غرب خواهیم پرداخت
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید