احساس فقر و ستم اجتماعی غیر از احساس ستم و جوری است که زمانه و فلک بر انسان روا میدارد. در ادبیات سرزمین ما بین این دو تمییز نهاده شده است. تا آنجا که شواهد شعری روشن میکند، یأس در ذهن ایرانی با شیوه احساسات و عواطف او در برابر ظلم و ستم و بدعهدی روزگار و زمانه از یک سو، و جور و زور حاکمان و زمامداران و حکمرانان جامعه از سوی دیگر جلو میرود و همچنین تأکید بر ستم و جور تدریجاً جای خود را به انگشت گذاردن بر ستم و درد و فقر اجتماعی میدهد. شاید بتوان گفت ستم و جور گیتی، مادرِ ستم و جور انسانها به یکدیگر است؛ اما منشأ درد و داغ زمانه خود چیست و از کجا و چگونه آمده است؟
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید