میبینیم چگونه با تکیه بر این تضاد بریدگی مورد بحث معنا مییابد و همگام با آن حسی که حاکی از شناخت زیبایی در شعر است، ما را غافلگیر میکند. آنچه در آغاز چالهای در متن روایت به نظر میرسید، اکنون عنصر معنابخشی است که از پیوند دادن دو تجربۀ متضاد هستی سرچشمه میگیرد.
برای آنکه ببینیم حافظ و الیوت در چه نکته یا نقطهای به هم گره میخورند، لازم میآید در زمینة دورافتادهای به سراغشان برویم. در این نقطة تلاقی درمییابیم که یکی از بنیادیترین اصول شعری به طور همانندی به دست هر دو وارونه شده و این وارونهشدن، خود ابزاری برای تولید زیبایی را در شعر اینان فراهم ساخته است. اکنون باید دید عنصر مورد نظر کدام است و چگونه در برخوردهای سنتی بدون آن امکان تولید زیبایی و احساس لذت و ستایش ناشی از آن خنثی میشود.
آنچه در پی میآید، روایت فشردهای است از چند نوشته از همین قلم پیرامون همین موضوع که در جاهای مختلف به چاپ رسیدهاند و هر یک از اینان بر جنبۀ متفاوتی از موضوع تکیه داشته است. هدف مشترک در این نوشتهها برجستهساختن میزانی از نبوغ ادبی حافظ است که بیش از هفتصد سال پیش به او امکان داده است تقریباً همسان با دیدی رایج در اروپای قرن بیستم به شعر و زبان بنگرد. به عبارت دیگر، بهرغم فاصلۀ زمانی و مکانی و فرهنگی میان این دو، ویژگیهایی در برخی از غزلهای حافظ و آثار شاعران معروف به «مدرنیست»، مانند تی.اس٫الیوت، به چشم میخورد که از نگاه زیباییشناسانۀ یگانهای پرده برمیگیرند.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید