داستان كتاب از قدیمیترین داستان رسیده از تاریخ بشر، اسطوره گیلگمش آغاز میشود
ارنست بلوخ (١٩٧٧-١٨٨٩) فیلسوف فقید آلمانی گفته است: «اندوهناكترین خسران فقدان امنیت نیست بلكه از دست دادن توان خیال آن است كه چیزها میتوانند تغییر كنند». او امید را جان جاری جهان میدید و اگرچه در زمانهای دهشتناك از تاریخ كشورش زیست، اما همچنان اصل پیش برنده هستی را امید میدانست و چشم انتظار بهتر شدن كار آدم و عالم بود. البته همه نظریهپردازان و متفكران معاصر به اندازه بلوخ امیدوار نبودند و ای بسا بارها كمتر از او به مساله امید توجه كردند، تا جاییكه به سخن نعمتالله فاضلی مفهوم امید چندان به عرصه علوم اجتماعی راه نیافته است و تنها دو-سه دهه است كه برخی محققان علوم اجتماعی در جهان به امید توجه كردهاند.
نوكیسگی را معمولا چنین تعریف میكنند: قشری كه از نظر درآمد به طبقه بالا و از نظر فرهنگی به طبقه پایین و حتی لمپنها بسیار نزدیك است. نوكیسهها، از یك طبقه اجتماعی مبدا به یك طبقه اجتماعی مقصد پرتاب شدهاند.
«عدالت چیست؟» این پرسشی است که سقراط در کتاب جمهوری افلاطون مطرح میکند و از آن زمان تاکنون یکی از مسائل اصلی فلسفه و همة متفکران اجتماعی بوده است. از نظر افلاطون و به دنبال او ارسطو، عدالت، در عامترین معنای آن، فضیلت ذاتی است؛ عصارة همة فضیلتها، و مهمترین فضیلت برای «حیوانات اجتماعی» که از نظر او ما انسانها هستیم ـ که با یکدیگر در اجتماعات بیش از پیش بزرگتر، شهرها، و ملت ـ دولتها زندگی میکنیم؛ اما حتی در جمهوری افلاطون، پاسخ به این پرسش (یعنی تعریف «عدالت») در بهترین حالت پاسخی پر مناقشه است که ضوابط مشخصی را برای انتخابهایی ـ عادلانه یا غیرعادلانه ـ که در زندگی روزمره انجام میدهیم، ارائه نمیکند.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید