روزهای 22 و 23 اردیبهشت ماه، همایش «کنکاشهای مفهومی و نظری درباره جامعه ایران» در انجمن جامعهشناسی ایران برگزار شد. در میزگرد آغازین این کنفرانس که عنوان «بنیانهای فلسفی نظریهپردازی» را یدک میکشید، مطالبی توسط برخی سخنرانان، که اتفاقاً از باسابقهها و بزرگان جامعهشناسی بودند، مطرح شد که به نظر میرسد نیازمند نقد جدی از سوی همکاران جامعهشناس است.
نشست «تجربه ایرانی مواجهه با علوم انسانی مدرن» به همت پژوهشکده فرهنگ معاصر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی فدر سالن حکمت پژوهشگاه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.در این نشست علمی، رضا داوری اردکانی رئیس فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران، حسینعلی قبادی رئیس و استاد پژوهشگاه علوم انسانی، غلامرضا ذاکرصالحی دانشیار و مدیر گروه مطالعات تطبیقی موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی، نعمت الله فاضلی دانشیار انسان شناسی و رئیس پژوهشکده مطالعات اجتماعی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، حجت الاسلام و المسلمین حمیدپارسانیا استاد حوزه علمیه قم و دانشیار علوم اجتماعی دانشگاه تهران، عبدالرسول خیراندیش استاد تاریخ دانشگاه شیراز، محمد امین قانعی راد دانشیار مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور و رئیس انجمن جامعه شناسی ایران و امیر علی نجومیان دانشیار زبان و ادبیات فرانسه دانشگاه شهید بهشتی حضور داشتند و به سخنرانی پرداختند. گزارش پیش رو نخستین گزارش این نشست است که به سخنان داوری اردکانی اختصاص یافته است.
سومین همایش «كنكاشهای مفهومی و نظری درباره جامعه ایران» اخیرا در دانشكده علوماجتماعی دانشگاه تهران، طی دو روز و در هفت پنل برگزار شد. بخشی از این همایش با عنوان «بنیانهای فلسفی نظریهپردازی در جامعهشناسی» به مدیریت محمدامین قانعیراد، رییس انجمن جامعهشناسی ایران و با حضور منوچهر آشتیانی، محمدمهدی اردبیلی، پرویز پیران، اسماعیل خلیلی، سید حسین سراج زاده، رضا صمیم، ابوالفضل مرشدی و سید جواد میری برگزار شد. در بخش دیگری نیز با عنوان «دین» با مدیریت محمدرضا كلاهی، مهمانانی چون عمادالدین باقی، زینالعابدین جعفری، مهدی سلیمانیه، علیرضا شجاعیزند، سارا شریعتی، محمد شریف طاهرپور، مهریالسادات طیبینیا، حسن محدثی، ندا حسینی میلانی و سید محمود نجاتی حسینی حضور داشتند.
سومین همایش «كنكاشهای مفهومی و نظری درباره جامعه ایران» اخیرا در دانشكده علوماجتماعی دانشگاه تهران، با حضور اساتید، صاحبنظران، پژوهشگران، جامعه شناسان و دانشجویان رشتههای علوم اجتماعی كشور و همزمان با انتخابات هیاتمدیره انجمن، طی دو روز و در هفت پنل برگزار شد. پنل «مسائل نظریهپردازی در ایران» با مدیریت ابوالحسن تنهایی و با حضور تقی آزاد ارمكی، فروغ صالح، مهناز علیزاده، بیتا مدنی، یونس نوربخش و سامان یوسفوند برگزار شد.
در زمان مرگ هگل در ابتدای دههی ۱۸۳۰، رویارویی پوزیتیویستی با بنای عظیم فکری او آغاز شده بود؛ آگوست کنت پیشوای این جریان بود، او در فاصلهی ۱۸۳۰ تا ۱۸۴۲ کتاب ششجلدی «درسهای فلسفه اثباتی» را تدوین کرد و در آن با طرح علم جدید جامعهشناسی، بنیادهای نظریهی دیالکتیکی جامعه را مورد حمله قرار داد، سپس کتاب چهارجلدی «سیاست اثباتی» که در ۱۸۵۱ تکمیل شد، هدف طرح نظری خود را با صراحت بیشتری تبیین کرد: هدف، خاتمه بخشیدن به هگلگرایی و برکنار داشتن نظریهی اجتماعی و سیاسی از آثار «فلسفهی منفی» بود.
متخصصان و علاقهمندان به شاخههای مختلف علوم انسانی، بارها به آثار استاد عبدالحسین نیکگهر رجوع کردهاند و به خوبی نام و آثارش را میشناسند. به مناسبت انتشار کتاب «تاریخ اندیشههای جامعهشناسی» (نشر هرمس: ۱۳۹۴) به سراغش رفتم و درباره این اثر و همین طور ارتباط فلسفه و جامعهشناسی با او گفتگو کردم. استاد نیکگهر که با زبانی ساده اما بسیار دقیق سخن میگوید، هدفش را «ترویج رویکرد علمی به شناخت علمی» عنوان میکند. میتوان دغدغه او را یکی از اصلی ترین نیازهای جامعه معاصر ایران دانست.
بخارایی گفت: جامعه شناسی از فلسفه جدا نمی شود، در بستر فلسفه می غلتد و به فلسفه نیاز دارد همانطورکه مارکس، وبر و دورکیم پیوند محکمی با فلسفه داشتند و اگر پیوندشان با فلسفه را ببریم چیزی از خود ندارند.
برای مطالعه فرآیندهای اجتماعی، جامعهشناسی بهعنوان علمی معرفی میشود که نگرشی مشخص درباره رفتار انسانی ارایه میدهد و در عین مطالعه جایگاه فردی مردم، ماهیت گروهها و نهادهای اجتماعی را بررسی میکند. از اینرو، جامعهشناسی را باید علم مطالعه و بررسی حیات اجتماعی دانست که دامنه گستردهای دارد و امکان بررسی جامعهشناختی واکنشها و واقعیت اجتماعی را فراهم میآورد. در این میان، نظریههای جامعهشناسی چارچوبهایی برای این علم مطرح میکنند که جامعهشناسان از آنها برای توضیح و تحلیل فعالیتها، فرآیندها و ساختارهای اجتماعی بهره میبرند؛ نظریاتی که شامل ایدهها، پارادایمها و مکاتبی است که هدف آنها بررسی رفتارهای فردی، گروهی و ساختاری است. پس نظریه جامعهشناسی که درپی تشریح و تبیین حیات اجتماعی است، از بسیاری جهات با جامعهشناسی همارز خواهد بود. به عبارت دیگر، جامعهشناسی عمدتا همان نظریه جامعهشناسی است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید