اعتدال و میانهروی علاوه بر اینکه با عقل و وجدان بشری مطابقت دارد امری فطری نیز به شمار میرود. خداوند در خلقت عالم هستی توازن و تعادل را جزو ذاتی مخلوقات قرار داده است. هر موجود متعادلی زیبا و دلنوازتر است.
فلسفه یا به طور کلی تفکر، لازمه اعتدال و نظم و درست زندگی کردن است؛ یعنی بدون تفکر، نظم و عقل و صلاح و سلامت وجود ندارد. اینکه در دوران جدید میان علم و فلسفه و اخلاق و سیاست جدایی افتاده است، امری است که متفکران باید در باب آن تأمل کنند. البته گرفتاریهایی از این قبیل همواره بوده است؛ زیرا ما محدودیم و اقتضای محدودیت، افتادن در بند تعارضها و تضادهاست.
از دیرباز سه جریان فکری را میتوان در مواجهه با اندیشههای جدید و مکتبها و فرهنگهای نو متمایز کرد؛ اصولاً در یک جریان، نفی کامل و مطلق نواندیشی رقم میخورد و به هر آنچه رنگ تازگی و نواندیشی دارد مهر «بدعت» میزند و آن را ناروا میشمارد. جریان دوم، به قبول دربست و احیاناً تغییر یا حذف دیدگاههای موجود اقدام میکند و به نوعی در برابر اندیشههای جدید دچار خودباختگی میشود و در جریان سوم، به تحلیل اندیشههای جدید و قبول بخشی و رد برخی دیگر میپردازد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید