اخبار

نتیجه جستجو برای

از عللِ اهمیت و جذابیتِ مکتب مشاء ظهور مفهوم "تعلیم" (didaskein) در معرفت شناسیِ ارسطویی است. کتاب تحلیلات ثانویه با این جملۀ معروف آغاز میشود «هر تعلیم و تعلّم ذهنی مسبوق است به علمی پیشین» و کتاب "مواضع" اختصاصا علم شناختِ شروط امکان "تعلیم" است، لذا نباید صناعت جدل یا مواضع را در ارسطو با دیالکتیک افلاطون خلط کرد؛ هدف دیالکتیک افلاطون "تربیت" است نه تعلیم.

( ادامه مطلب )

غربیان او را با نام «اوسینا» (Avicenna) می‌شناسند؛ فیلسوف، حكیم و دانشمندی كه نقش مهمی در «انتقال» فلسفه و دانش باستانی به اروپا در سده‌های متاخر میانه ایفا كرده است. این تصویر غالبی است كه بر پژوهش‌های ما نیز درباره ابن‌سینا سایه انداخته و معمولا او و سایر فیلسوفان مسلمان را از رهگذر نقشی كه در این «انتقال» بازی كرده‌اند، ارزیابی می‌كنند.

( ادامه مطلب )

دربارهٔ پیوند اسکندر و ارسطو در تاریخ و ادبیات گزارش ها و روایت ها و افسانه هایی وجود دارد. در واقع این پیوند، یکی از مهمترین پیوندهای مثبت میان فرزانگان و سیاستمداران است. چه نه سیاستمداری بزرگتر از اسکندر در تاریخ دیرین جهان به این اندازه از نامداری رسیده و نه امروز کسی را بلندمرتبه تر از ارسطو در دانش عهد باستان می شمارند. تا آنجا که گاه او را نخستین دانشمند راستین (Genuine Scientist) می دانند.

( ادامه مطلب )

بخت اصطلاحی است برای تبیین رویدادهایی که وقوع آنها با نظام شناخته شدۀ علل و معلولات ناهماهنگ به نظر می رسد. اساسا این اندیشه بر این تصور استوار بوده است که برخی از پدیده ها از نظم حاکم بر طبیعت پیروی نمی کنند و بنابراین نمی توان آنها را بر پایه قوانین علیت تبیین کرد. تمایزی که در نگاه نخست میان قوانین قانون مند و پیش بینی پذیر با امور خلاف عادت و پیش بینی ناپذیر دیده می شود، به این اعتقاد منجر می شود که بخت و اتفاق بیرون از شمول علیت و خود مبدأیی ناشناخته برای امور است . ارسطو برای بخت و اتفاق نوعی اصالت قائل می شود و فیلسوفان مسلمان بخت و اتفاق را بر اساس نظر ارسطو تبیین کرده اند.

( ادامه مطلب )
1396/12/6 ۰۸:۴۹

افکار و اندیشه های ارسطو در طول تاریخ توجه اندیشمندان و فلاسفه را به خود جلب کرده است. گروهی آن اندیشه ها را پذیرفته و گروهی به نقد آن نشسته اند. یکی از بزرگترین اندیشمندان در جهان اسلام، صدرالمتألهین است که با شناخت همة اندیشه های مشائی، اشراقی، عرفانی و کلامی، طرحی نو در انداخته و فلسفهیی تازه بنا نهاده است. وی اندیشه های بسیاری از اساتید فلسفه را در حکمت متعالیه خود مورد بررسی قرار داده است. یکی از این بزرگان اندیشه، ارسطوست. در این مقاله همة آرایی که ملاصدرا در کتاب بزرگ اسفار از ارسطو نقل کرده و به او نسبت داده، شناسایی و مستندسازی شده اند و مورد نقد و بررسی قرار گرفته اند.

( ادامه مطلب )

گفته می شود که نظریۀ عقل فعال از مبهم ترین و بحث انگیزترین موضوعات فلسفۀ ارسطو است. این ابهام عموماً ناشی از ایجاز و ابهام کلام ارسطو در کتاب دربارۀ نفس دانسته شده است. اما آیا ابهام سخن ارسطو چندان هست که بتوان مانند برخی از تابعان یا شارحان ارسطو عقل فعال منسوب به او را مفارق از نفس و دارای محتوایی شامل همۀ صور معقول دانست؟

( ادامه مطلب )

اخلاق فضیلت گرایانه که از یونان باستان تاکنون، مطمح نظر بسیاری از فیلسوفان قرار گرفته است، با نام ارسطو پیوند خورده است. هرجا سخنی از فضیلت گرایی اخلاقی به‌میان می آید، بی درنگ نام ارسطو و شیوۀ فلسفی وی خصوصا در کتاب اخلاق نیکوماخوس به ذهن متبادر می شود.

( ادامه مطلب )

سیزدهمین دوره سمینار تابستانی سالانه درباره ارسطو و سنت ارسطویی با موضوع «اصول، کیهان‌شناسی و فلسفه اولیه در ارسطو و سنت ارسطویی» در دانشگاه مارکوئت ـ میلواکی، ایالات متحده برگزار می‌شود.

( ادامه مطلب )

دکتر سعید بینای مطلق فارغ‌التحصیل فلسفه از دانشگاه علوم انسانی مارک بلوخ استراسبورگ فرانسه است. او در حال حاضر استاد فلسفۀ یونان در دانشگاه اصفهان و استاد مدعو فلسفۀ افلاطون در دانشگاه تهران است. با این استاد نیک‌خو و متواضع راجع‌به تراژدی در یونان باستان، رابطۀ فلسفه و تراژدی، معنا و مفهوم کاتارسیس و ارتباط آن با تراژدی و... به گفت‌وگو نشستیم. در نظر او، تراژدی و کمدی، همچون تجلی دو چهرۀ دیونیسوس، تنها مختص فرهنگ یونانی یا تاریخ غرب نیست، بلکه آن‌ها در تمامی فرهنگ‌ها و ملل، بنا به سرشت و طبیعت انسان، جایگاهی ویژه دارند.

( ادامه مطلب )

در پهنای تاریخ همواره انسان‌هایی برجسته‌تر نموده‌اند و در فلسفه نیز نام‌های سقراط، افلاطون و ارسطو آنچنان بر سیطره این حوزه سایه افکنده است که حتی گاه توانسته رسالت فلسفه را برای برخی از مفهوم حقیقی خود خارج کند و به جای تفلسف، یادگیری را به محور اصلی رشته تبدیل کند. زمانی که سقراط می‌گفت «من فلسفه را از آسمان به زمین آوردم»، ابدا نمی‌خواست بگوید که من فلسفه را به وجود آوردم؛ این‌سان نبود که فلسفه را یونانیان ایجاد کرده باشند؛ بلکه فلسفه، بی‌آن‌که احتمالا همین نام را هم داشته باشد

( ادامه مطلب )

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: