به گمانم سالهای ٦١ و٦٢ بود که اسماعیل (نقی) فصیح را دیدم. آقای فصیح را. خودش تأکید داشت کلمه آقا را به کار ببریم. (هنگامی که تلفن میزد، میگفت من آقای فصیح هستم) ثریا در اغما حروفچینی شده بود و در رفت و آمد تصحیح و نمونه خوانی بود.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید