مثنوی مولوی با وجود شباهت های معنایی و فکری با مثنوی های تعلیمی پیش از خود و حتی با وجود برتری نسبی آثاری چون حدیقه سنایی و مثنوی های عطار از دیدگاه زبان ادبی و ظرافت های هنری، بیش از آنها مورد استقبال خوانندگان و مخاطبان خاص و عام قرار گرفته و شهرت بیشتر یافته است.
به گواه آثار سایر بزرگان ادبیات فارسی، می توان دریافت که شمار قابل ملاحظه ای از اشعارِ کلیات شمس، متعلق به مولانا نیست. اشعاری از سلطان ولد، سنایی، عطار، خاقانی و برخی دیگر با تغییراتی، در غزلیات شمس به نام مولانا ضبط شده است.
در ابتدای سوره نود (بلد) از قرآن كریم، خداوند پس از چند سوگند غلیظ و شدید با تاكید میفرماید كه «به راستی كه انسان را در رنج (كبد) آفریدیم» این بزرگترین شاهد و گواه بر آن است كه سرشت انسان با رنج ممزوج است و او را از این سرنوشت گریز و گزیری نیست. با این همه اندیشمندان ، متفكران ، طبیبان و دانشمندان همواره كوشیدهاند با تمایز گذاشتن میان رنج و الم ناضرور از رنج ضروری راهی برای كاستن از درد و رنج انسان بیابند.
مولانا تجربه شورانگیز عشق است و میآموزد که چگونه با عشق میتوان زندگی نو و تازهای داشت.
امروزه مفهوم مهاجرت عمدتا در معنای مادی و جسمانی آن در نظر گرفته میشود، به معنای جابهجایی فردی یا جمعی موجودات از یك مكان به مكانی دیگر با انگیزهها و اهداف مختلف و در مجموع برای بهتر شدن شرایط. جلالالدین محمد (672-604 ه.ق.) نیز اگرچه در بلخ زاده شد، اما در اوان كودكی به همراه خانواده از زادگاهش مهاجرت كرد.
برای برخی بزرگان فرهنگی نمیتوان هیچ محدودیتی قائل شد، چراکه آثار آنان فراتر از مرزهای جغرافیایی و سیاسی به دیگر نقاط جهان هم راه مییابند. در باب مولانا هم چنین است، آنقدر که اغلب مولانا پژوهان جهان که سالهای بیشماری از عمر خود را بر سر شرح و تصحیح آثار او گذاشتهاند تأکید دارند که این شاعر و عارف مشهور قرن هفتم هجری، خالق آثاری است که نه تنها موفق به درنوردیدن مرزهای جغرافیایی و محدودیتهای زبانی شده بلکه به دایره زمان و مکان دوران زندگیاش هم محدود نمانده و همچنان برای مخاطبان به گونهای است که گویی خالق آنها در زمان حاضر زیسته و متون نظم و نثر خود را برای انسان امروزی سروده و نوشته است
مولانا حقیقت حکمت را به زبان ساده و شعر بیان کرده است. باید سخنان بزرگانی چون مولانا را بخوانیم تا به راز قرآن پی ببریم. اعتقاد من این است که هر جا علمی وجود داشته، قرآن آن حکمت و دانش را به زیباترین و موجزترین وجه بیان کرده است. من به حکمت دعا در قرآن میپردازم، سپس به رویکرد مولانا درباره حکمت دعا اشارهای میکنم. قرآن میگوید: «ای پیامبر بگو: اگر دعایتان نبود، خدا به شما توجهی نداشت»؛ یعنی دعا واسطه ارتباط خدا با بنده است. انسانی که دعا نکند، خدا به او توجهی ندارد.
می تواند مورد توجه باشد. جهت اول از دید من این است که زمانی که از عرفان سخن رانده می شود، در حوزه عرفان و به تبع در حوزه دین؛ آنچه که اصل و اساس و پایه است، مخاطبی است که با او سروکار داریم. در مقوله دین و عرفان، اساس گوش شنوایی است که پیامهایی را که از سوی وحی یا الهام القا می شود، بتواند استماع کند. استمرار وحی، مبتنی بر گوشهای وحی نیوش است.
«مصطفی ملکیان» استاد فلسفه و عرفان در مراسم پایانی هشتمین نشستِ «مِهرِ مولانا» در پیامی تصویری درباره «صلح درون و صلح بیرون از نظرگاه مولانا» سخن گفت و تاکید کرد که انسان صادق با خود و جهان، در صلح است.
27 آذرماه را روز عرس مولانا میخوانند: «روز درگذشت مولانا جلالالدین محمد» یكی از اركان شعر و ادب فارسی و بلكه یكی از بزرگترین متفكران جهان. مشهور است كه مولانا با فلسفه و فلسفهورزی میانه خوبی نداشت. در آثاری كه از او به جا مانده نیز تعابیر چندان مساعدی درباره فلسفه نمییابیم. مثل: از سینه پاك كردم افكار فلسفی را/ در دیده جای كردم اشكال یوسفی را (غزلیات)؛ فلسفی منكر شود در فكر و ظن/ گو برو سر را بر آن دیوار زن// فلسفی كو منكر حنانه است/ از حواس اولیا بیگانه است (مثنوی)؛ بند معقولات آمد فلسفی/ شهسوار عقل عقل آمد صفی (مثنوی)؛ فلسفی خود را از اندیشه بكشت/ گو بدو كور است سوی گنج پشت (مثنوی)؛ هم چو آن مرد مفلسف روز مرگ/ عقل را میدید بس بیبال و برگ.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید