محمدقاضی مترجم، نویسنده و شاعر کرد از خانواده علمی و مشهور قاضیان مهاباد در 12 مرداد 1292 شمسی در این شهر به دنیا آمد. او در سال 1307 گواهینامه 6 ابتدایی را در شهر مهاباد گرفت. پس از فوت پدر و ازدواج دوم مادرش به توصیه عمویش، دکتر جواد قاضی به تهران آمد و در دبیرستان دارالفنون مشغول تحصیل شد. در سال 1315 دیپلم ادبی را از دبیرستان دارالفنون و در سال 1318 لیسانس حقوق را از دانشگاه تهران دریافت کرد. از 1318 تا 1320 در خدمت سربازی بود
خصوصیسازی نظام جهانی/ سيدمحمد كاظم سجادپور ماجراي آقاي ادوارد اسنودن از 11 خرداد 1392 تاكنون از جنجاليترين و پر سر و صداترين موضوعات روابط بينالمللي بوده است و اقدامات او و سفرش به «هنگ كنگ» و سپس به «مسكو» تبديل به دردسر بزرگي براي واشنگتن شده است. موضوع آقاي اسنودن از زواياي گوناگوني قابل بررسي است. اقدامات افشاگرايانه او، عملكرد دولتهاي غربي به طور عام و دولت آمريكا به طور خاص را در زمينه رعايت حقوق شهروندي به چالش كشيده است و شايد جديترين چالش در رابطه بين مردم و دولت در آمريكا، از منظر حقوق شهروندي و عدم رعايت حريم خصوصي باشد. از زاويه ديگر اهميت تكنولوژي و چگونگي استفاده از تكنولوژي براي زير نظر داشتن زندگي شهروندان توسط دولتها موضوع حائز اهميتي شده است و ماجراي اسنودن به افشاي مسائل مربوط به تكنولوژي و سوءاستفاده آن توسط دولت، اهميت مسائل تكنولوژيك و امنيت اشخاص را برجسته كرده است.
انتظارات از دولت كه مدتهايي مديد، ترجيعبند گفتارهاي رايج سياسي ما شده بودند (چه قبل و چه بعد انقلاب) نسخه امروزيتري از نصيحه الملوكها و اندرزنامههاي قديمي هستند. نوعي بازي با مجموعه صفراند. در گذشته ميگفتند «دولت عدل» و امروز ميگوييم دولت پاسخگو يا دموكراسي و مانند آن. آن موقع حرف نخبگان اين بود «به نوبتاند ملوك اندراین سپنج سراي، كنون كه نوبت تُست اي مَلِك به عدل گراي». الان هم فهرستي از درخواستهاي سياسي رديف ميشود از قبيل اينكه دولت بايد به حقوق ملت و آزاديها و چه و چه ملتزم باشد.
عبدالله شهبازي از جمله مورخان معاصري است كه سعي ميكند نگاهي تحليلي و انتقادي به تاريخ معاصر داشته باشد. او تاكنون چند موسسه مطالعاتي در زمينه تاريخ بنيان گذاشته و كتابهاي مختلفي از جمله كتاب 5 جلدي «زرسالاران يهودي و پارسي، استعمار بريتانيا و ايران» را نوشته و خاطرات حسين فردوست و نورالدين كيانوري را تدوين و ويرايش كرده است. شهبازي در اين گفتوگو كه موضوع آن رابطه ايران و مصر در دوره معاصر است به نكات جالبي اشاره ميكند و علل تيرگي اين رابطه را مورد بررسي و تحليل قرار ميدهد.
در ادبيات موجود درخصوص لزوم وجود آزادي انديشه و فعاليت فرهنگي در حيات سياسي- اجتماعي جوامع انساني از استدلالهاي متفاوتي از جمله استدلال حقوقي، استدلال اومانيستي، استدلال فايدهگرايانه، استدلال عدالتخواهي، و... سخن گفته شده است. يكي از مهمترين و بنياديترين استدلالها در دفاع از چندصدايي فكري- فرهنگي و اجتنابناپذيري آن (نه لزوم و ضرورتش)، استدلال زبانشناختي ميخائيل باختين، زبانشناس، نظريهپرداز ادبي و فيلسوف روس، است كه خود ريشه در نقد نظريه زبانشناختي سوسور و فرماليستهاي روس دارد
قاضی انسانی بود مثل باقی انسانهای روی این کره خاک که روزی به دنیا آمد و روزی هم از دنیا رفت. گمان میکنم صمد بهرنگی بود که حرف توی دهان ماهی سیاه کوچولو گذاشته بود، که زندگی و مرگ ما مهم نیست مهم تاثیری است که زندگی ما بر دیگران میگذارد. قاضی هم تاثیری گذاشت بر نسلهای بعد از خود که هرگز از بین نمیرود و تا زبان فارسی هست و کتاب هست نام قاضی هم هست. نام قاضی روی معتبرترین کتابهای منتشر شده در این دیار حک شده. حقوق خوانده بود و و حساب و کتاب میفهمید و به ادبیات علاقه وافری داشت.
اکنون که کارنامه «دولت مهرورز» بسته میشود و هرکس از جوانب مختلف به ارزیابی آن میپردازد، بد نیست که نگاهی به گفتمان این دولت و تفاوت آن با گفتمان محافظهکاری در ایران بپردازیم.بهترین واژهای که میتوان برای این دولت برگزید، دولت «معجزه هزاره سوم» است.من لازم میدانم که تکتک عناصر این اصطلاح را بکاوم.
بزرگمهر علیزاده : «خدایان دیروز جوانان امروز را ناامید کردند... ما از چیزهایی میترسیدیم؛ جنگ، سقوط اقتصادی و نظامیگری... اما ملال بدتر از همه است.» این بخشی از نامههای آیزایا برلین است؛ نامههایی که اخیرا در یک کتاب جمعآوری و منتشر شده است. این خاصیت نامه و نامهنگاری است که در آن نویسنده بیپرواتر از همیشه میشود. در اغلب چنین کتابهایی، خواننده با نگاه شخصی نویسنده نسبت به جهان پیرامونیاش آشنا میشود. نامههای برلین نیز واجد همین ویژگی است. کتاب که نامههای او را بین سالهای ۱۹۶۰ تا ۷۵ میلادی دربرمیگیرد، نشان از اوضاع و احوال برلین دارد؛ احوالی که گویی چندان همراه با نشاط و سرخوشی نبوده است و بیشتر نشان میدهد که او در مقایسه با بعضی از همدورهایهایش نگاهی تیرهتر نسبت به مسائل داشته است.
دلالت و قلمرو معنایی واژگان پرکاربرد و یا واژگان محوری به هر اندازه روشن تر باشد، از کژتابی ها می کاهد و برداشتها و به دنبال آن رفتارها را به هم نزدیک می¬کند. واژة اعتدال به عنوان کلیدی ترین واژة مورد استفادة رييس جمهور منتخب و محترم، این روزها بیش و کم مورد توجه صاحبان اندیشه و اصحاب قلم قرار گرفته است. رهبر معظم انقلاب در دیدار روز یکشنبه 6 مرداد با دانشجویان به صراحت بیان فرمودند که " به نظرم این تکلیف من نیست که اعتدال را معنا کنم، بالاخره هر کسی یک نیتی یک فکری پشت سر حرف و شعارش هست ... عرضه برای قضاوتها باز است ".
یک سال بعد از انتخابات ۱۳۸۸ ایمیلی دریافت کردم که در آن متن انشای یک بچه کلاس چهارم ابتدایی آورده شده بود. در این انشا، این بچه توضیح میداد هر شغلی را که میخواسته است انتخاب کند، برادر بزرگترش که مهندس است، با دلایلی آن را رد میکرده است. سرانجام بچه مورد نظر ما انشایش را این طور به پایان میبرد: «ما دیگر خیلی خسته شدیم و نمیدانستیم که چهکاره شویم، در نتیجه از برادرمان پرسیدیم: «پس من چهکاره بشوم؟» برادرمان گفت: «نمیدانم، اما سعی کن کاری را انتخاب کنی که همیشه تک باشی و معروف شوی و هیچوقت در هیچ موردی مقصر اصلی نباشی و کسی هم جگر نکند بلندبلند با اسمت جمله بسازد» و ما تصمیم گرفتیم رییسجمهوری شویم.»
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید