نسبت ميان علم و سياست كم و بيش معلوم است و در پيوستگي و همبستگي اين دو كمتر چون و چرا ميشود. حتي آنهايي كه ظرايف اين نسبت را نميدانند لااقل ميپذيرند كه سياست بايد پشتيبان علم باشد و در جايي كه علم نباشد سياست كارساز نيست. درباره فلسفه و سياست قضيه قدري پيچيده است زيرا نسبت ميان آنها كمتر انكار ميشود. اما نظرهايي كه در اين باب اظهار ميشود بيشتر نينديشيده و غيرفلسفي است. توجه داشته باشيم كه وقتي در باب نسبت ميان علم و فلسفه و هنر بحث ميشود اين بحث ناگزير فلسفي است اما چون غيرفيلسوفان در چنين بحثي وارد شوند، پيداست كه آن را از مدار فلسفه خارج ميكنند. اما نسبت ميان هنر و سياست كمتر مطرح بوده و اگر هم از آن پرسش شود پاسخدادن به پرسش دشوار است. فلسفه و سياست را هم از آن جهت به هم مربوط ميدانند كه فلسفه را با ايدئولوژي اشتباه ميكنند و البته فهم نسبت ميان ايدئولوژي و سياست آسان است زيرا ايدئولوژي اگر وجهي از سياست نباشد راهنماي سياستهاي دوران جديد است.
آیتالله العظمی صافیگلپایگانی به وضعیت حساس جهان اسلام در شرایط کنونی به خصوص کشورهای مصر، سوریه و دیگر کشورهای همسایه اشاره کرد و دولت جدید را به اتخاذ تصمیمات مدبّرانه و توأم با حفظ عزّت و مصلحت نظام جمهوری اسلامی در عرصه جهانی فراخواند.
مهدی غبرایی با بیان اینکه آرزو دارد «ممیزی» وجود نداشته باشد، میگوید: مردم صاحب شعورند و خود دربارهی آثار قضاوت میکنند. خالقان آثار هم خود میدانند در کجا زندگی میکنند. این مترجم پیشکسوت دربارهی انتظاراتش از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، گفت: به نظر من، وزیر ارشاد در مرحله اول باید رمانهای زیادی خوانده باشد و تعداد زیادی فیلم دیده باشد تا این حوزه را بهخوبی بشناسد. این اولین شرط برای وزیر ارشاد شدن است.
عاقبت دیکتاتورها تلخ است اما برای «مبارک» مبارک است؛ «معمر قذافی» پس از 42 سال حکومت بر مردم لیبی بهطرز وحشتناکی کشته شد. «بن علی» دیکتاتور تونس به عربستان گریخت؛ «علی عبدالله صالح» دیکتاتور یمن از قدرت به زیر کشیده شد و به آمریکا رفت؛ «محمد مرسی» در بازداشت به سر میبرد و مبارک آزاد میشود. اما حسنی مبارک عاقبت بهخیر شد؛ دادگاه قاهره دیروز با دادخواست وکیل حسنی مبارک برای آزادی او به قید وثیقه موافقت کرد و حکم آزادی دیکتاتور سابق مصر از زندان را صادر کرد. جلسه رسیدگی به دادخواست وکیل حسنی مبارک، دیکتاتور سابق مصر در محل نگهداری او در زندان طره برگزار شد.
دير زماني است كه از ورودِ مقولهی فمينيسم به دنياي انديشه ميگذرد و كماكان سوالات و ابهاماتِ هستي شناسانه و روش شناختي بسياري حولِ آن وجود دارد؛ سوالاتي كه شاكلهی اصليشان در نتيجهی زيستن در جامعهای متناقض شكل گرفتهاند و همچنان افراد را با چالشهای اساسي روبه رو میكنند. هرچند فمينيسم تجربهای نسبتا جهانشمول و فراگير است، اين بدان معنا نيست كه در تمامِ نقاطِ دنيا معناي يكساني داشته باشد. در واقع، فمينيسم مقولهای است برساخته كه معناي آن در بطنِ هر جامعه بهصورتِ متفاوت ساخته میشود. گزافه نيست اگر گفته باشيم كه بيشترِ بارِ ساختهشدنِ معناي جنسيت و فمينيسم را، تجربه، بالاخص تجربهی زيستهای افراد به دوش میكشد. زيستِ روزمرهی ما، نحوهی مواجهه با جنسيتمان و مصائب و موانعي كه پيش رويمان قرار دارد تا حدودِ بسياري مشخص میكند؛ كاري كه « فاطمه صادقي» در مجموعه درسگفتارهاي «تجربهی جنسيت» در موسسهی رخداد تازه انجام داده است كه با هم گزارشي از جلسهی نخستِ آن را میخوانيم
منتقدان سياست خاورميانهاي امريكا كنايه وودي آلن در «آني هال» را يادآور ميشوند كه:«غذاي اينجا با اين پُرسهاي كوچكش واقعا مزخرف است». ایالاتمتحده مقصري در بسياري از گرفتاريهای منطقه تلقي ميشود و همچنان متهم به عدم مشاركت كافي در منطقه است، «از پس پرده و از پشت سر هدايت ميكند»، نتوانسته از دموكراسي در اين منطقه حمايت كند، نتوانسته مانع كنار گذاشتن دوستانش شود و غيره. با توجه به تمام اين اتهامات كه ايالات متحده طي دههها براي دخالت در منطقه با آن دست به گريبان بوده اما اين ديدگاه هم هست كه از امريكا ميخواهد در داخل بماند و كاري به امور منطقه نداشته باشد. اما منطقه به شدت دنبال «رهبري» است و ایالاتمتحده تنها كشوري است كه ميتواند اين خواسته را بر آورده سازد.
دو جنگ جهاني اول و دوم به رغم تمام پلشتي هايي كه داشت رونق و شكوفايي زيادي براي رمان هاي جنگي به وجود آورد. شايد مهمترين رماني كه از قرن نوزدهم به قرن بيستم آمد همان «جنگ و صلح» تولستوي بود كه البته خشونت توصيف شده در آن به مراتب رقيق تر از رمان هاي جنگي قرن بيستم است. در «جنگ و صلح» حس وطن دوستي و دفاع از وطن يك حس مقدس است. اما در رمان هاي جنگي قرن بيستم اين احساس اگر تمسخر نشود دست كم ديگر مقدس نيست. دنيايي كه رمان هاي جنگي قرن بيستم روايت ميكنند يك دنياي سياه و سرشار از نفرت است.
تایم؛ ترجمهی زهرا كريمي: هشدار دولت اوباما درباره توطئهي احتمالي القاعده عليه منافع امريكا در خاورميانه مجموعه اي از انتقادات را در داخل برانگيخته است. براي كساني كه هميشه ترديد داشتند كه پرزيدنت اوباما يك جورهايي مواضعي نرم در جنگ با تروريسم دارد، اين مساله اثبات بيگناهي او بود. ويكلي استاندارد، فاكس نيوز و سرمقاله نويسان وال استريت ژورنال همگي با اغراق مي گفتند كه رئيس جمهور مدعي است القاعده تار و مار شده و موج جنگ كاهش يافته است اما اين هشدار تروريستي ثابت كرد كه چنين نيست. تا حدي، دولت بايد تنها خود را سرزنش كند. وزارت خارجه براي تمام ماه اوت هشداري جهاني در مورد سفر صادر كرد و توضيح داد كه يك حمله تروريستي ممكن است در همه جا رخ دهد. نمايندگان كنگره كه از سوي مقام هاي دولتي آگاه شده بودند اعلام كردند كه اگرچه اهداف القاعده شهرهايي در جهان عرب و آفريقاست اما اين اهداف مي تواند اروپا يا امريكاي شمالي را هم در بر گيرد. (اگر اين هشدار ميتواند يك هشدار جهاني براي سفر باشد پس واقعا هشداري براي سفر نيست بلكه «هشداري وجودي» است كه با هستي كشوري سر و كار دارد.
شايد در ميان اصلاح طلبان هيچكس به اندازه حميدرضا جلايي پور با علي اكبر ناطق نوري ارتباط نداشته باشد. او كه منزل پدري اش زماني محل سخنراني هاي مذهبي ناطق بود و 25 سال است مرتب در جلسات ماهانه مديران وزارت كشور ناطق شركت دارد...
امام قطب الدين ابوالحسن سعيد بن هبة اللَّه بن حسين راوندي پس از تحصيل مقدمات به سرعت مدارج علمي را طي نمود.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید