با نگاه تاریخی و تمدّنی و فرهنگی باید گفت که مجادلۀ افغان و تاجیک و ترک بر سر مولانا و وابستگی خاکی و قومی و لهجهای مولانا، به آن میماند که فیالمثل اهالی نیشابور و سبزوار براساس تقسیمات کشوری امروز با یکدیگر به مجادله فرضی برخیزند که خیام نیشابوری است و خیام سبزواری است.
سفیر تاجیکستان، مولانا را پیوندی میان فارسیزبانان دانست و گفت: میراث مولانا با گذشت زمان از محدوده یک ملت یا کشور بیرون آمده و میراث معنوی برای رستگاری و آزادگی و رهایی از مشکلات دنیای فانی است.
برخی معتقدند که جلال الدین محمد بلخی (مولوی) در سرودن مثنوی، ساختاری از پیش معین را رعایت کرده است، اما بهنظر نگارنده مولوی از آغاز هیچ طرحی برای مثنوی نینداخته بود و تصمیم نداشته است که کتابی برای خوانندگان بسراید، لذا درپی تبویب و تنظیم مشخصی نیست و هیچ نظم ظاهری و صوری را رعایت نکرده است.
علی رمضانی، مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران با بیان اینکه ایران، کشور شعر است گفت: این موسسه از شعرای شهرهای مختلف حمایت میکند و مردم ایران به آنها و شعرهایشان توجه میکنند.
مولانا شاعری است همچون آفتاب روشن و تمام نشدنی که نمیتوان سرودههایش را به زمان و مکان خاصی محدود کرد. او نه ایرانی، نه ترک و نه افغان است، بلکه مولانا یک انسان کامل جهانی و متعلق به کائنات است. داستانهای مولانا متعلق به صلح جهانی است و به صلح جهانی نیز منتج میشود.
محمدعلی اسلامی ندوشن مثنوی را «حماسه دوران بعد از اسلام» و شاهنامه را «حماسه ایران پیش از اسلام» میخواند که تفاوت بسیاری با هم دارند اما در جهاتی بههم شبیه هستند؛ سازنده آنها دو نابغه برجسته ایرانی است که از دو سیر برای شناخت بشریت و شناخت تمدن ایران و قوم ایرانی حرکت کردهاند.
مولانا جلالالدین بلخی در تاریخ ادبیات فارسی در کنار اعتراف در مقام عارف صاحبنظر و صوفی صاحب مشرب، به حیث شاعر خیالپرداز و سخنور ممتاز شناخته شده است که در ادامه شعرای عرفانگرایی چون سنایی و عطار نه تنها برای نبوغ شعر عرفانی، بلکه در رونق ادب فارسی مقام ویژهای دریافته و به قول خودش آتشی در بیشه اندیشههای مریدان کلام موزون افروخته است.
«حیات انسانی پنج گزارهی معرفت شناختی و تجربی مشترک دارد و شاید بشود گفت همهی تقلّاهای معرفتشناختی بشری گرد این پنج گزاره شکل گرفته: اله/انسان/زندگی/مرگ/عشق. در سرتاسر هستی بشری، مولاناست شاید که به طرزی مبسوط و متعهدّانه به طرح و تبیین این پنج گزاره در شعرش کوشیده و بنابراین میشود او را به عنوان جامعترین دایرهالمعارف مواجه با کلان گزارههای هستی بشری شناخت. این است که مولانا را از آن همهی بشریّت میکند.»
مولانا ائتلاف و پیوستگی گردون، آسمان و افلاک را بهواسطه عشق میداند و معتقد است که بدون عشق همهجا تیرهوتار است. عشق است که همه خمیدگیها را بهراستی و درستی تبدیل میکند و بیعشق همهچیز خمیده، راکد و بیوجود است و همین نگاه عاشقانه است که چنین شور و حسی را در اشعار مولانا ایجاد کرده و در نگاه و بینش او شور و نشاط در جهان هستی بهواسطه عشق است و همه ذرات هستی از عشق، در جوش و خروشند.
همایش یک روزه بزرگداشت مولانا در سه بخش به کوشش پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، بنیاد ایران شناسی و با همکاری انجمن آثار و مفاخر فرهنگی شنبه ۹ مهر ۱۴۰۱ در سالن آمفی تئاتر پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید