اخبار

نتیجه جستجو برای

کارلوس فرانکل مدرس دپارتمان‌های فلسفه و مطالعات یهود در دانشگاه مک‌گیل در مونترال است. او از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ م استاد دین و فلسفه تطبیقی در دانشگاه آکسفورد و یکی از اعضای لیدی مارگارت هال بود. وی نویسندۀ «آموزش افلاطون در فلسطین: فلسفه در جهانی تقسیم‌شده» و «ادیان فلسفی از افلاطون تا اسپینوزا» است و در «نیویورک تایمز»، «نیشن»، «مرور کتابِ لندن» و «ضمیمۀ ادبی تایمز» مقالاتی می‌نویسد. فرانکل در این مصاحبه استدلال می‌کند که پاسخ واقعی فلسفه به نزاع، ایجاد یک فرهنگ مباحثه است که در آن هر فردی با هر پس‌زمینه‌ای می‌تواند آزادانه راجع به حقیقت بحث کنند.

( ادامه مطلب )

انسان‌گرایی دستاورد خاص رنسانس بود. بازیابی، ترجمه و نشر آثار ادبیِ دوران باستان، شور و هیجان تازه‌ای به بار آورد و پیشرفت‌ها و ظرفیت‌های نوع بشر و آثار آن‌ها برای تمدن را، که فراتر از تصور است، به‌روشنی آشکار کرد.

( ادامه مطلب )

معمولاً کار شما را به اقدام مهمی پیوند می‌دهند که مکتب فرانکفورت در دهۀ ۱۹۳۰ آغاز کرد: بسط نظریه‌ای انتقادی دربارۀ جامعه که بتواند در جهانی که «سرمایه‌داریِ فن‌سالارانه۱» شکل داده است، پروژۀ رهایی را احیا کند. زمانی که تحصیلات دانشگاهی‌تان را پس از جنگ جهانی دوم آغاز کردید، تصویری متفاوت از فلسفه در آلمان رایج بود: تصویری کمتر قهرمانانه از فلسفه‌ای ناتوان که در معرض خطر ناسیونال سوسیالیسم قرار داشت

( ادامه مطلب )

پیروان فیثاغورث نخستین کسانی بودند که گفتند تمام طبیعت، ازجمله آثار هنری، ساختاری ریاضی دارند. این باور در دورۀ قرون وسطا معنی خاصی پیدا کرد؛ به این دلیل که این امر با این نظرگاهِ مسیحی سازگاری داشت که خداوند، خالق جهان، فرزانه‌ترین خردمند و منشأ عقل است. این امر با ریشه‌های یهودیِ مسیحیت نیز سازگار است. ازاین‌قرار، خداوند نخستین و برترین هنرمند، خالق زیبایی و پرمایگیِ آسمان‌ها و زمین بود. انسانِ هنرمند درگیر کاری شده است مشابه آنچه خداوند انجام داده بود، و از خرد خود در کارش استفاده می‌بُرد، درست همانند کاری که خداوند انجام داده بود.

( ادامه مطلب )

با ورود فرهنگ و خودِ اجتماعی به بحثها، بررسی اذهان دیگر برای یافتن بنیان معرفت شناختی کاری بس ضروری نمود. اذهان وقتی کنار یکدیگر قرار می‌گیرند رنگ خاصی به شناختِ ابژه‌ها از جمله شناختِ خودِ انسان می‌دهند. مثل عناصری که در کنار هم، ساختار و تأثیراتی جدای از تأثیرات عناصر منفرد، تولید می‌کنند. این رویکرد ملازم با قرار گرفتن ابزارِ ارتباط و حاملهای فرهنگ یعنی زبان و بدن در کانون تحلیلها شد. هر چه بار فرهنگی که زبان و بدن حمل می‌کنند بیشتر باشد، تأثیرش روی افراد زیادتر خواهد بود.

( ادامه مطلب )

مطمئناً هیچ‌کس در سال ۱۸۷۹ در شهر اولم (Ulm) آلمان نمی‌توانست حدس بزند که روزی یکی از فرزندان این شهر مدال جهانی نبوغ انکارناپذیر را دریافت کند و شایستگی دریافت لقب «چهره‎ی قرن» را داشته باشد (عنوانی که مجله‎ی تایم به او نسبت داد). به همین ترتیب، احتمالاً خود اینشتاین نیز در سال ۱۸۹۵، زمانی که در آزمون ورودی مؤسسه‎ی پلی‌تکنیک فدرال زوریخ در سوئیس رد شد، انتظار کسب شهرت بین‌المللی نداشت.

( ادامه مطلب )

در میزگردی که در دانشگاه تهران به مناسبت روز جهانی فلسفه برگزار شد، ابتدا از اساتید خواسته شد که نکات کلیدی که مدنظرشان است را مطرح نمایند. ساختار این میزگرد به‌صورت یک برنامه‌ی چهاربخشی در نظر گرفته شده بود؛ بخش اول آن اختصاص به رویه‌ها و سازوبرگ‌های پژوهش فلسفی در ایران داشت، بخش دوم به رسالت پژوهش فلسفی، موضوعات و حوزه‌های آن و زمان پژوهش فلسفی پرداخت، و در بخش سوم ارزیابی پژوهش‌ها و مسئله‌ی جامعه‌ی فلسفی در ایران مطرح گشت، بخش پایانی نیز شامل پرسش و پاسخ بود. در زیر بخش نخست از این میزگرد آورده می شود.

( ادامه مطلب )

سروش د‌‌‌باغ گفت‌وگو را با نوع مواجهه روشنفکران د‌‌‌ینی د‌‌‌ر قبل و بعد‌‌‌انقلاب با علوم انسانی اسلامی آغاز می‌کند‌‌‌و معتقد‌‌‌به «پارد‌‌‌ایم‌شیفت» یا تغییر نظرگاه روشنفکران د‌‌‌ینی د‌‌‌ر قبل و بعد‌‌‌از انقلاب اسلامی است؛ به ا‌ین‌صورت که اگر شریعتی و جلال د‌‌‌ر پیش از انقلاب با رویکرد‌‌‌بد‌‌‌بینانه به علوم انسانی مد‌‌‌رن به د‌‌‌نبال بومی‌سازی آن بود‌‌‌ند‌‌‌، پس از انقلاب سروش و مجتهد‌‌‌شبستری با روی گشاد‌‌‌ه‌تری با این علوم برخورد‌‌‌می‌کرد‌‌‌ند‌‌‌. اما بومی‌سازی علوم انسانی حیات خود‌‌‌را پس از انقلاب نه د‌‌‌ر گفتمان روشنفکران که د‌‌‌ر گفتمان قد‌‌‌رت اد‌‌‌امه می‌د‌‌‌هد‌‌‌. د‌‌‌باغ معتقد‌‌‌است که تئوریسین‌های گفتمان اخیر تنها بر ممکن بود‌‌‌ن ایجاد‌‌‌علوم انسانی اسلامی تأکید‌‌‌می‌کنند‌‌‌د‌‌‌رحالی‌که تأیید‌‌‌فلسفی این امر به معنای وجود‌‌‌علوم انسانی اسلامی نیست و هرگونه تأیید‌‌‌و تکذیب این علم را باید‌‌‌به بعد‌‌‌از تد‌‌‌وین و انتشار محتوای آن سپرد‌‌‌.

( ادامه مطلب )

امروز در جهانی زندگی می‌کنیم که متأسفانه گروه‌هایی مثل داعش و بوکوحرام به اسم اسلام دست به انواع جنایت‌ها و کشتارها می‌زنند و خودشان را عین اسلام و عین دین می‌دانند. درحالی‌که این داعشیان عین حقیقت و واقعیت کفر هستند چراکه اسلام براساس آنچه از قرآن و سیره عملی پیامبر(ص) برداشت می‌شود، دین صلح، مدارا، محبت، تحمل، منطق و گفت‌وگو است. قرآن مجید می‌فرماید: «ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن...». براساس این آیه شریفه، پیامبر اکرم(ص)، مأمور به دعوت از مردم به دین با حکمت و پند و اندرزی است که توأم با احترام باشد. این گفت‌وگوی احترام‌آمیز همان راهی است که زندگی عملی پیغمبر نیز بر آن استوار است.

( ادامه مطلب )

نسلي از دانش‌پژوهان ايراني هستند كه به نظر تكرارناپذير مي‌رسند و مدام در گفتارها و نوشتارهاي اهالي فرهنگ مي‌خوانيم و مي‌شنويم كه با حسرت از ايشان ياد مي‌شود. نام‌هايي چون سعيد نفيسي، ‌عباس زرياب خويي، غلامحسين صديقي، عباس اقبال، يحيي مهدوي، ايرج افشار، عبدالحسين زرين‌كوب، عبدالحسين و عبدالهادي حائري، سيد جعفر شهيدي، سيد حسن تقي‌زاده، علي‌اكبر دهخدا، محمد قزويني، ابوالحسن نجفي، محمدعلي فروغي، غلامحسين يوسفي، مهرداد بهار، ابراهيم پورداود، ذبيح‌الله صفا، پرويز ناتل خانلري، جلال‌الدين همايي، بديع‌الزمان فروزانفر، محمدرضا شفيعي كدكني و... رمز ماندگاري اين نام‌ها چيست؟ چه شرايط تاريخي و اجتماعي به ظهور و بروز اين نسل تكرار ناپذير از پژوهشگران منجر شد و چرا ديگر تكرار نشدند؟

( ادامه مطلب )

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: