اخبار

نتیجه جستجو برای

ولتر یکی از فیلسوفان عصر روشنگری در فرانسه است که افکار و نوشته‌هایش در مسیر دموکراسی بسیار موثر بوده است. به مناسبت سالمرگ این فیلسوف سراغ سیاوش جمادی، نویسنده و مترجم آثار فلسفی رفته‌ایم تا از تاثیر فیلسوفی چون ولتر در عصر روشنگری بپرسیم.

( ادامه مطلب )

یاکوب پولاک، پزشک اروپایی دوره قاجار در کتاب «ایران و ایرانیان» زنان را اینگونه توصیف می‌کند «زن ایرانی ماجرا را دوست دارد، و در ماجراسازی بسیار ماهر است؛ وی که زیاد خرافاتی است بسیار به سحر و جادو، بخت، چشم بد به خصوص در امور عشقی پای‌بند است». از این‌دست توصیف‌ها درباره زنان ایرانی، در سفرنامه‌های جهانگردان در دوره‌های تاریخی بسیار به چشم می‌آید

( ادامه مطلب )

طیاره بر فراز آسمان به پرواز درآمده است. بسیاری انگشت در دهان، با نگاهی خیره این وسیله تازه را می‌نگرند. گویی آسمان دهان باز کرده و مخلوقی عجایب‌صفت از آنجا به زمین آمده است. نگاه‌ها را که از این عجایب‌خلقت فرنگی برداری و به دور و بر بنگری، هنوز صدای شترها و قاطرها را می‌توانی بشنوی که از دروازه‌های شهرها بیرون می‌روند و به جاده‌های پرپیچ‌وخم ره می‌سپارند. آن‌سوتر صدای زوزه‌وار موتور کامیونی می‌آید که دورتادور آن بار و مسافر آویزان شده

( ادامه مطلب )

«اگر بسوابق روحی و اخلاقی مردم آن زمان رجوع شود خواهیم دید که اگر نیمی از جمعیت فاقد خانه شخصی بوده‌اند، نه بجهت عدم استطاعت تهیه آن و بلکه از جهت فراوانی خانه و اطاق اجاره‌ای بوده و نیمی از آن نصفه که خانه‌بدوشی و (درویش هر کجا که شب آید سرای اوست) را ترجیح می‌داده‌اند، چه تهیه مسکن برای هر کس بهمان اندازه سهل و آسان بوده که کسی بخواهد جهت خود تهیه کفش و لباس بکند».

( ادامه مطلب )

در آقای نجفی تعارضی بود در برخورد با زبان داستان و شعر و كارهای تحقیقی و مقاله‌ای. ایشان وقتی به شعر و داستان می‌رسید هرگونه پیچ‌وتاب زبانی را تاب می‌آورد. یعنی آنجا دست هنرمند را باز می‌گذاشت. خاطره‌ای به‌یاد دارم از ایشان. با علی‌اشرف صادقی در اصفهان بودیم، من نواری داشتم از شاملو كه شعرش را می‌خواند. به اینجا رسید كه «من مرگ را زیسته‌ام»، آقای نجفی از این تعبیر خوشش آمد و ایرادی نگرفت.

( ادامه مطلب )

من می‌خواهم رابطه شخصیتِ مرحوم ابوالحسن نجفی را با آثارش مقداری بشکافم. آشنایی من با نجفی به پنجاه‌ودو سال پیش برمی‌گردد. موقعی که من برای تحصیل در رشته زبان‌شناسی به پاریس رفتم و ایشان از چندی قبل در آنجا زبان‌شناسی می‌خواند. ایشان حدود دوازده سال از من بزرگ‌تر بود و من جوانی بیست‌ودو ساله بودم. نجفی در تحصیلات و افکار من تأثیراتی داشت که هنوز هم آن را حس می‌کنم. از همان دوران یک نوع جذبه بین من و ایشان به‌وجود آمد که تا آخرین روزها ادامه داشت. نجفی، آدم گوشه‌گیری بود. با دوستان و نزدیکان، با همه فاصله‌ای را رعایت می‌کرد.

( ادامه مطلب )

من سعی می‌کنم از دید خودم و از زاویه‌ای شاید تاریخی به داستان کتاب «غلط ننویسیم» آقای نجفی نگاه کنم. در بین آثاری که مرحوم نجفی تألیف یا ترجمه کرد هیچ‌کدام به اندازه کتاب «غلط ننویسیم» حاشیه نداشت. شاید یکی از دلایلش این بود که نجفی آن‌قدر در کارش مراقبت و احتیاط داشت که کمتر گزک به دست خرده‌گیردان می‌داد. هیچ‌یک از ترجمه‌های او بهانه خوبی برای کسانی که نقد ترجمه می‌نویسند فراهم نمی‌کرد گو اینکه خیلی مانده تا ما نقد مثبت و سازنده را بیاموزیم. آثاری که نجفی می‌نوشت یا ترجمه می‌کرد تحسین می‌شد اما نقد نمی‌شد.

( ادامه مطلب )

ابوالحسن نجفی، در انواع حوزه‌های فرهنگ گام نهاده و آثاری پدید آورده است. در «ترجمه»، از ترجمه آثار ادبی یا ترجمه خلاق و ترجمه‌هایی مربوط به آثار داستانی تا مقالات یا سخنرانی‌هایی درباره رمان‌نویسی و خلق آثار داستانی، که در تمام این زمینه‌ها ترجمه‌هایی متمایز و ممتاز دارند. هم‌چنین تشکیل «محفل ادبی» به‌خصوص در اصفهان از فعالیت‌های موثر ایشان بوده است. در زمینه ویرایش نیز ایشان اثری مهم با عنوان «غلط ننویسیم» پدید آورده‌اند و در این کتاب سرآمد زبان و بیان را مدنظر داشته‌اند.

( ادامه مطلب )

ابوالحسن نجفی هرگز داستانی چاپ نکرد، داستان‌نویس نبود اما به‌گواه داستان‌نویسان مطرح معاصر، هوشنگ گلشیری و بهرام صادقی و هرمز شهدادی و نام‌های دیگر داستان را خوب می‌شناخت. رمانِ «شب هول» هرمز شهدادی به پیشنهاد و پشتیبانی نجفی در انتشارات زمان چاپ می‌شود. بسیار معروف است که هوشنگ گلشیری داستان‌هایش را پیش از چاپ برای نجفی می‌خواند و بهرام صادقی فراتر از آن، می‌گفت «داستان‌هایش را برای یک نفر می‌نویسد.» و آن یک نفر بی‌تردید ابوالحسن نجفی بود. «اصفهان و ابوالفضل.

( ادامه مطلب )

بحث درباره وزن شعر تفصیل زیادی دارد اما من در این‌جا به جزئیات نمی‌پردازم و نکاتی را در باب کلیات کار استاد نجفی در حوزه وزن شعر بیان می‌کنم. آقای نجفی دو استاد داشت که از حضور آنها تأثیر زیادی گرفت؛ یکی آندره مارتینه بود و دیگری مرحوم پرویز ناتل‌خانلری. مارتینه نقش‌گرا بود و به‌عبارت بهتر ساخت‌گرایی بود که معتقد بود ساخت‌گرایی بدون نقش‌گرایی عقیم است. مثلا در بررسی برگ یک گیاه، طبق شیوه او، نخست باید نقش برگ تعیین شود و این نقش را هم خود شما تعیین می‌کنید نه آن پدیده.

( ادامه مطلب )

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: