روزی که الموت خداوندگار خود را از دست داد

1392/12/7 ۱۰:۱۷

  روزی که الموت خداوندگار خود را از دست داد

حسن صباح، شرح حال خود را در کتابی با نام «سرگذشت سیدنا» گردآوری و در الموت کتابخانه مهمی ایجاد کرد که مجموعه کتاب‌ها و ادوات علمی آن تا هنگام حمله مغول و تخریب الموت در ۶۵۴، گسترش یافت. تاسیس کتابخانه الموت از اقدامات برجسته وی به‌شمار می‌رود. حسن صباح، نخستین داعی الموت، در زمانی نهضت نزاری را بنیانگذاری کرد، که سلجوقیان در اوج قدرت سیاسی به سر می‌بردند و دستاوردهای مذهبی و سیاسی فاطمیان مصر نیز توسعه قابل ملاحظه‌ای یافته بود. وی جزو معدود حکمرانان ایرانی است که شرح حال خود را در کتابی با نام «سرگذشت سیدنا» گردآوری کرد و به‌عنوان منبعی باارزش در اختیار مورخان بزرگی چون جوینی و فضل‌الله همدانی قرار داد.

 

 

حسن صباح، شرح حال خود را در کتابی با نام «سرگذشت سیدنا» گردآوری و در الموت کتابخانه مهمی ایجاد کرد که مجموعه کتاب‌ها و ادوات علمی آن تا هنگام حمله مغول و تخریب الموت در ۶۵۴، گسترش یافت. تاسیس کتابخانه الموت از اقدامات برجسته وی به‌شمار می‌رود.

حسن صباح، نخستین داعی الموت، در زمانی نهضت نزاری را بنیانگذاری کرد، که سلجوقیان در اوج قدرت سیاسی به سر می‌بردند و دستاوردهای مذهبی و سیاسی فاطمیان مصر نیز توسعه قابل ملاحظه‌ای یافته بود. وی جزو معدود حکمرانان ایرانی است که شرح حال خود را در کتابی با نام «سرگذشت سیدنا» گردآوری کرد و به‌عنوان منبعی باارزش در اختیار مورخان بزرگی چون جوینی و فضل‌الله همدانی قرار داد.

از پیشینه حسن صباح اطلاع چندانی در دست نیست اما بنا بر آن‌چه در زندگینامه‌اش آمده است، اصل وی از حمیریان یمن بوده و پدرش علی، بعد از مهاجرت به کوفه از آن‌جا به قم و سپس به ری نقل مکان کرد و در آن‌جا بود که حسن متولد شد.

صباح پس از قبول مذهب اسماعيلی در سال 464 ق، مدتی در مصر بود و سپس به ايران بازگشت. او در ابتدا در خوزستان، اصفهان، يزد، كرمان و دامغان، سرگرم دعوت بود و در همان حال، داعيانی به اطراف فرستاد و بسياری از مردم را به مذهب خود درآورد. حسن صباح توانست در ششم رجب سال 483 ق به قلعه‏ مستحكم و طبيعی الموت در نزديكی قزوين دست يابد و به گسترش دايره‏ دعوت خود بپردازد. كار صباح و دعوت اسماعيليان با مرگ ملکشاه سلجوقی و به‌ويژه قتل نظام‏الملک، وزير مقتدر سلجوقی، فرصت را بيش از پیش در اختيار اين فرقه نهاد و شهرت آنان را عالم‌گير كرد.

حسن صباح، فداييانی تربيت كرده بود كه حاضر بودند به اشاره‏ او، هر كاری انجام دهند. قتل‏های متعدد بزرگانی كه مخالف فعاليت اسماعيليان بودند توسط اين فداييان صورت می‏گرفت و باعث ايجاد رعبی عظيم در دل مخالفان شد. وی حتی سلطان سنجر سلجوقی را تهديد به مرگ كرد و پادشاه، از ترس جان، با او آشتی کرد. از آن پس قدرت صَباحيان بيشتر از قبل فزونی يافت تا اين كه، حسن صباح در 26 ربيع‏الثانی 518 ق درگذشت. او با سلطنت ارثی مخالف بود و پس از خود يكی از سردارانش را به جای خود انتخاب کرد.

 

«سرگذشت سیدنا»،‌ کتابی که از یورش هلاکو در امان ماند

مورخان معتقدند، مولفی مجهول وقایع دوران حکمرانی حسن صباح، اولین خداوند الموت و رهبر اسماعیلیان ایران را در کتابی به نام «سرگذشت سیدنا» جمع کرده بود که در واقع آغاز یک سنت تاریخ‌نگاری در دوره الموت از تاریخ اسماعیلیان نزاری (نزاریه) ایران نیز بوده است. آن‌ها احتمال می‌دهند قسمت اول این کتاب به قلم خود حسن صباح نوشته شده است.

سرگذشت سیدنا به جای‌نمانده است اما گروهی از مورخان ایرانی دوره ایلخانی از جمله عطاملک جوینی و رشیدالدین فضل‌اللّه و عبداللّه‌ بن علی کاشانی از آن استفاده کرده و قسمت‌هایی از آن را در بخش مربوط به حسن صباح و در تواریخ اسماعیلیه خود نقل کرده‌ است. در حقیقت کتاب‌های این سه مورخ، مهم‌‌ترین منابع موجود درباره حسن صباح‌ است.

شرح ماموریت هولاکو به ایران برای سرکوبی اسماعیلیان الموت و خلیفه بغداد، از مهم‌ترین بخش‌های «تاریخ جهانگشا» اثر معروف و معتبر عطاملک جوینی است. جوینی در نسخه فتح‌نامه الموت ذکر کرده که پس از پایان کار الموت، به فرمان هولاکو، کتابخانه کهن‌بنیاد آن را در اختیار گرفته اما چنان که خود اذعان کرده است، جز مصاحف و نفایس کتب و آلات رصد و اسطرلاب‌ها، باقی کتاب‌ها را که در باب عقاید اسماعیلیان بوده، سوزانده است.

شیخ فضل‌الله همدانی مولف «جامع‌التواریخ» نیز بخشی از کتاب خود را به حسن صباح و اسماعیلیان اختصاص می‌دهد. از مطالب بحث‌برانگیزی که خواجه رشیدالدین درباره حسن صباح در کتابش می‌آورد، هم مکتب بودن حسن صباح، خواجه نظام‌الملک و عمر خیام در کودکی و در نیشابور است. خواجه در داستان سه یار دبستانی،‌ دشمنی حسن صباح با خواجه نظام‌الملک که به قتل وی انجامید، برپایبند نبودن خواجه به تعهدی که داده بود، می‌داند. این در حالی است که مستشرق آلمانی هوتسما، براساس گفته مولف کتاب نفثة‌المصدور، در این جمع به‌جای خواجه، ابونصر شروان بن خالد کاشانی را هم‌کلاس حسن صباح معرفی کرده است. در هرحال مورخان معتقدند این داستان افسانه است و سندیت تاریخی ندارد.

 

تاسیس کتابخانه الموت از اقدامات برجسته حسن صباح

حسن صباح در الموت کتابخانه مهمی ایجاد کرد که مجموعه کتاب‌ها و ادوات علمی آن تا هنگام حمله مغول و تخریب الموت در ۶۵۴ هجری قمری گسترش یافت. تاسیس کتابخانه الموت از اقدامات برجسته حسن‌صباح به‌شمار می‌رود. ذکر این کتابخانه در بیشتر منابع آن دوره آمده است. برای مثال جوینی در تاریخ جهانگشای خود از کتابخانه الموت یاده کرده است که با داشتن 400 هزار جلد کتاب، مرکز علمی مهم ایران آن روز بوده است و دانشمندان بزرگی چون خواجه نصیرالدین طوسی چند سالی از عمر تحقیقاتی‌اش را در کتابخانه قلعه الموت سپری کردند.

 

الموت، قلعه‌ای به صلابت تاریخ

حسن صباح بلافاصله پس از استقرار در الموت، به اصلاح و توسعه استحکامات و انبارهای آذوقه آن‌جا پرداخت، به طوری که از لحاظ دفاعی و مایحتاج، الموت را چنان قلعه تسخیرناپذیری کرد که می‌توانست در برابر محاصره‌های طولانی مقاومت کند؛ امتحانی که در سال‌های بعد بارها در آن موفق شد.

قلعه الموت یکی از قلعه‌های منحصربه‌فرد تاریخی در ایران است. دژ الموت در شمال شرقی روستای گازرخان(قصر خان) قرار دارد. این قلعه به دلیل جاذبه‌های طبیعی و تاریخی خود می‌تواند هر ساله گردشگران زیادی را از داخل و خارج از کشور به‌سوی خود جذب کند.

الموت را مردم محل قلعه حسن نیز می‌نامند. این قلعه از دو بخش غربی و شرقی تشکیل شده است. قسمت غربی که دارای ارتفاع بیش‌تری است، به نام جورقلا (یعنی قلعه بالا) و پیلاقلا (یعنی قلعه بزرگ) خوانده می‌شود. دیوار شرقی قلعه بالا یا قلعه بزرگ که از سنگ و ملاط گچ ساخته شده است، کمتر از سایر قسمت‌ها آسیب دیده است.

در جنوب غربی قلعه، حوضی در سنگ کنده‌ شده است که هنوز هم بر اثر بارندگی‌های زمستان و بهار پر از آب می‌شود. در کنج جنوب غربی این حوض، درخت تاک کهنسالی وجود دارد که همچنان سبز و شاداب است و نظر گردشگران زیادی را به خود جلب می‌کند. این قسمت از قلعه، به احتمال زیاد، همان محلی است که حسن صباح مدت 35 سال در آن اقامت داشته و پیروان خود را رهبری می‌کرده است.

قلعه الموت در شوال ۶۵۴ هجری قمری به‌دستور هلاکو به آتش کشیده و ویران شد و از آن پس به‌عنوان تبعیدگاه و زندان مورد استفاده قرار گرفت. همچنین از ابتدای حکومت شاه طهماسب صفوی تا سال ۱۰۰۶ هجری قمری قلعه، کالبدی سالم داشته است اما متاسفانه حفاری‌هایی که در دوره قاجار برای یافتن گنج در قلعه الموت انجام گرفت، موجب ویرانی آن شد.

منبع: خبرگزاری کتاب

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: