75 سال تنهایی بهمن فرزانه همچنان ادامه دارد

1392/11/21 ۲۱:۴۱

  75 سال تنهایی بهمن فرزانه همچنان ادامه دارد

مراسم ترحیم بهمن فرزانه، بعد از خاکسپاری‌اش در روز شنبه، باز هم در غیاب گروه زیادی از صاحبان قلم و مسوولان برگزار شد.

مراسم بزرگداشت بهمن فرزانه، مترجم پیشکسوتی که روز پنجشنبه درگذشت، باز هم در غیاب اغلب چهره‌های شناخته‌شده ادبیات و هنر برگزار شد؛ فرزانه‌ای که بسیاری از کتابخوان‌های ایرانی را با آثار مطرح ادبیات جهان آشنا کرده است.
به گزارش دبا به نقل ز خبرگزاری کتاب ، مراسم ترحیم بهمن فرزانه، بعد از خاکسپاری‌اش در روز شنبه، باز هم در غیاب گروه زیادی از صاحبان قلم و مسوولان برگزار شد. مراسمی که انتظار می‌رفت بعد از خاکسپاری وی در سکوت قطعه نام‌آوران بهشت زهرا (س) این‌بار با حضور بیشتر اهالی ادب برگزار شود.
 
عباس صالحی، معاون فرهنگی وزیر ارشاد، تنها مقام مسوول حاضر در مراسم ترحیم بهمن فرزانه، بود که البته در دقایق ابتدایی مراسم آمد. عبدالرحیم جعفری، بنیانگذار انتشارات امیرکبیر، امير حسين‌زادگان، مدير مسوول انتشارات ققنوس (ناشر حدود 28 اثر از فرزانه)، محمد یراقچی، مدیر نشر پنجره، محمد حسینی، نویسنده و مدیر تحریریه و دبیر بخش داستان نشر ثالث، فرزاد فربد، مترجم و ناصر طهماسب، بازیگر و دوبلور پیشکسوت، نیز تنها چهره‌هایی بودند که از عرصه ادبیات و هنر به مراسم آمدند تا تنهایی‌های بهمن فرزانه را پر کنند.
محمد یراقچی، مدیر نشر پنجره، تنها سخنران این مراسم بود که دقایقی کوتاه درباره این مترجم فقید چنین گفت: «بهمن فرزانه را بیشتر به خاطر ترجمه‌هایش، به ویژه «صد سال تنهایی» اثر گابرییل گارسیا مارکز می‌شناسند. من تقریبا با اطمینان می‌توانم بگویم در آینده‌ای نه چندان دور، او را با داستان بلند «چرک‌نویس» هم خواهند شناخت زیرا این اثر ساده اما عمیق، هنوز مورد نقد و تفسر واقع نشده است. مطمئنا آن را در آینده بیشتر کندوکاو و بیشتر درک می‌کنند. به هر حال «چرک‌نویس» خود بهمن است، بدون هرگونه حشو و زوائد. کسانی که می‌خواهند او را تمام قد ببینند، چرک‌نویس را بخوانند.»
 
او در ادامه بخشی از کتاب «چرک نویس» را خواند: «گذشت زمان را از درخت‌های ارغوان درک کردم. انگار همین دیروز بود که او کرسی گذاشته بود و حالا می‌بینم که بار دیگر در ایوان نشسته‌ام و هوا هم به طور محسوسی گرم شده است. زمان چه به سرعت می‌گذرد، گاه به یاد چیزی می‌افتی و به خودت می‌گویی پنج سال پیش بود؟ و بعد که حساب می‌کنی می‌بینی بیست و پنج سال پیش بوده است! انگار کسی تقویم را تندتند ورق زده است. ک خط در میان رفته است. جا انداخته است. می‌بینی که در عرض چند سال، آری فقط چند سال، یک مرتبه از ده سالگی به هفتاد سالگی رسیده‌ای. می‌بینی که خودت از پدرت، از مادربزرگت پیرتر شده‌ای. کسانی که وقتی چهل پنجاه سال داشتند تو خیال می‌کردی سالخورده هستند!...»
 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: