در گفت وگوبا حسین راغفر: پولی شدن، سوهان روح فضای دانشگاهی

1392/11/9 ۱۰:۱۲

در گفت وگوبا حسین راغفر: پولی شدن، سوهان روح فضای دانشگاهی

کمتر خانواد ه ایرانی وجود دارد که سالانه هزینه‌هايی را برای تحصیل فرزندان خود نپردازد، به ویژه خانواده‌هايي که فرزندان دانشجو دارند با این مسئله بیش از دیگران رو به رو مي‌شوند، این واقعیت که تنها بخش کوچکی از دانشجو‌هاي کشور تحت عنوان دانشجوی روزانه به دانشگاه‌ها شهریه پرداخت نمي‌کنند مي‌تواند بسیار نگران کننده باشد. تحصیل و آموزش عالی از مهم ترین مولفه‌هاي تحرک اجتماعی است که با پولی شدن دانشگاه‌ها این امید به تحرک در طبقات پایین مي‌تواند به یأس و سرخوردگی در جوانان از خانواده‌هاي کم در آمد بینجامد، نا امیدی در جوانانی که گاه بسیار مستعد و توانمند هستند، گفت وگوبا دکتر حسین راغفر عضو هیات علمي‌دانشگاه الزهرا را در این باره مي‌خوانید:

 

  کمتر خانواد ه ایرانی وجود دارد که سالانه هزینه‌هايی را برای تحصیل فرزندان خود نپردازد، به ویژه خانواده‌هايي که فرزندان دانشجو دارند با این مسئله بیش از دیگران رو به رو مي‌شوند، این واقعیت که تنها بخش کوچکی از دانشجو‌هاي کشور تحت عنوان دانشجوی روزانه به دانشگاه‌ها شهریه پرداخت نمي‌کنند مي‌تواند بسیار نگران کننده باشد. تحصیل و آموزش عالی از مهم ترین مولفه‌هاي تحرک اجتماعی است که با پولی شدن دانشگاه‌ها این امید به تحرک در طبقات پایین مي‌تواند به یأس و سرخوردگی در جوانان از خانواده‌هاي کم در آمد بینجامد، نا امیدی در جوانانی که گاه بسیار مستعد و توانمند هستند، گفت وگوبا دکتر حسین راغفر عضو هیات علمي‌دانشگاه الزهرا را در این باره مي‌خوانید:

 

 جناب دکتر در سال‌هاي اخیر دانشگاه‌ها به سمت پذیرش دانشجو از طریق دریافت شهریه حرکت کرده‌اند، این مسئله به نظر شما چه آسیب‌هايی مي‌تواند در پی داشته باشد؟

این مسئله پیامد‌هاي بسیار منفی دارد، هم برای آینده اقتصادی کشور و هم برای خود آموزش‌عالی، به جهت اینکه در حال حاضر بخش عمده ای از ظرفیت‌هاي دولتی هم پولی شده است و دلیل آن هم بی توجهی دولت است. مثل همه چیزهای دیگرآموزش عالی هم به خاطر سیاست‌هاي غلط آسیب دیده است، کما اینکه دولت منابع بسیار بزرگی را به دست آورده بود که مي‌شد در حوزه‌هاي عمومي‌و به ویژه آموزش عالی و آموزش و پرورش، سرمایه گذاری کند در حالی که این منابع در جاهایی مصرف شد که بر تورم افزود و فشار زیادی را بر سبد مصرف خانوار‌ها وارد کرد، به ویژه خانوار‌هايي با درآمد پایین برای اینکه فرزندانشان به دانشگاه وارد شوند فشار‌هاي مالی و عاطفی زیادی را متحمل شدند تا تقاضای فرزندانشان را برآورده کنند و در نتیجه این خانواده‌ها مجبور شدند هر چه بیشتر هزینه‌هاي زندگی خود را کاهش دهند تا منابع مورد نیاز فرزندانشان را تامین کنند و عوارض این مسئله روی کیفیت زندگی این خانوار‌ها بسیار جدی بوده است و یکی از اقلام اساسی هزینه خانوار‌هاي کم درآمد جامعه ما هزینه‌هاي آموزش فرزندان است، ضمن اینکه این آموزش فاقد کیفیت لازم هم بوده است و منجر به بهره وری از توانایی‌هاي افراد نشده است.

 

 ورود به دانشگاه‌هاي دولتی روزانه از طریق کنکور هم رقابتی شده و نیازمند کلاس‌هاي کنکور است که داشتن توان مالی مي‌تواند در ورود به این دانشگاه‌ها تاثیر بسزایی داشته باشد، این مسئله چه پیامد‌هايی دارد؟

مسئله آموزش به طور کل باید به عنوان یک سرمایه‌گذاری ملی تلقی شود که دولت قرار است نیروی انسانی خود را به این وسیله تربیت کند و نباید دولت‌ها مسئولیت‌هاي اجتماعی خود را بر دوش خانواده‌ها بگذارند و این مسئله عملا یکی از ملاک‌هاي موفقیت یا شکست دولت‌ها‌ست، متاسفانه در بحث آموزش که بحث بسیار مهمي‌است از آن‌جهت که سرمایه انسانی هر کشوری را آموزش و به ویژه آموزش عالی تشکیل مي‌دهد، نظام آموزش و نظام سلامت ظرفیت‌هايی بوده اند که به شدت آسیب دیده اند و حجم عظیمي‌از مسئولیت دولت‌ها به دوش خانواده‌ها گذاشته شده است و این مسئله عدم توازن بسیار جدی را بر در آمد و هزینه‌هاي خانوار‌ها به ویژه خانوار‌‌هاي متوسط و کم درآمد تحمیل کرده است که این مسئله آسیب‌هاي بسیار زيادي برای آینده کشور به دنبال خواهد داشت، امروزه به این مسئله کم تر توجه مي‌کنند ولی این مسئله ضایعه ای بسیار بزرگ برای آینده کشور خواهد بود که اولا کیفیت آموزش به شدت کاهش پیدا کرده است و از طرفی هزینه‌هاي این آموزش بر کیفیت زندگی بسیاری از خانوار‌ها آثار بسیار منفی داشته است و موجب عدم توازن‌هاي بسیار جدی در هزینه و درآمد‌هاي خانوار‌ها شده است از این جهت که مجبور به تامین هزینه‌هاي فرزندانشان بوده اند که در این مسابقه که به اسم کنکور برگزار مي‌شود موفق شوند و متاسفانه با این اسم که مي‌خواهیم کنکور را حذف کنیم به سمت پولی شدن هر چه بیشتر دانشگاه‌ها پیش رفته‌اند، هم مجلس و هم دولت هر دو در این موضوع مسئول هستند و این در عمل شانه خالی کردن دولت از وظایف اجتماعی اش است، قطعا در این مسابقه که به اسم کنکور شکل گرفته است به ظرفیت‌هاي علمي‌افراد افزوده نمي‌شود و تنها هزینه زیادی از درآمد خانوار‌ها به سفره موسسات کنکور وارد مي‌شود و تنها کاری که انجام مي‌دهند تقویت یک سری از توانایی‌ها برای شرکت در یک مسابقه است.هرتلاشی که در این رابطه صورت مي‌گیرد نوعی سلب مسئولیت از دولت‌ها و حکومت است که در این جا نقش مجلس هم بسیار برجسته است. انتقال این مسئولیت اجتماعی بر دوش خانوار‌ها به ویژه خانوار‌هاي متوسط و کم درآمد بسیار آسیب زا‌ست، هزینه جدی این مسئله تنها متوجه این نسل نخواهد بود و متوجه آینده کشور هم خواهد شد.

 

 دانشجو‌هاي مستعد بسیاری کشور را به قصد تحصیل ترک مي‌کنند، دانشجوهایی که با گرفتن بورس‌هاي تحصیلی از دیگر کشور‌ها دست به مهاجرت مي‌زنند، آیا کشوری مثل ایران که دارای سرمایه‌هاي ملی فراوان است توانایی جذب این افراد را ندارد؟

سرمایه‌هاي ملی و طبیعی باید به اشکال دیگر سرمایه تبدیل شوند از جمله به سرمایه‌هاي انسانی، اما متاسفانه این فرصت از جامعه دریغ شده است و فرصت‌هاي رانت خواری تنها فقر را به صورت بسیار گسترده در کشور رقم زده است و این فرصت‌ها را از آینده گرفته است. متاسفانه ظرفیت‌هاي دانشگاه‌ها را به تناسب نیازهای مان تامین نکرده ایم و گسترش نداده ایم و از این گذشته به تناسب نیاز‌هاي جامعه رشته‌های جدیدی را تاسیس نکرده‌ایم، با توجه به خروج سرمایه‌هاي کشور در قالب مهاجرت و ورود به‌مراكز آموزش عالی در کشور‌هاي دیگر هزینه‌هاي هنگفتی از کشور خارج شده است، بنا بر این باید نظام ما و نظام آموزش عالی فضایی را برای گسترش آموزش عالی و جذب نیرو‌هاي توانمند تر فراهم مي‌کرد و در این صورت مي‌توانست امکانی رابرای آن‌گروهی که قصد مهاجرت دارند فراهم کند و این افراد را از مسیر دیگری خارج از ظرفیت‌هاي موجود جذب کند، اما هیچ تمایزی بین آن دسته‌ای که فرصت‌هاي مساوی و ظرفیت‌هاي کافی برای ورود نداشتند و آنهایی که نیرو‌هاي بسیار مستعدی هستند اما منابع لازم را برای ورود به دانشگاه‌های پولی ندارند وجود ندارد و عملا به نفع کسانی شده است که احتمالا از ظرفیت‌هاي علمي‌کمتری برخوردارند اما منابع مالی بیشتر دارند و زیاد هستند کسانی که استعداد‌هاي بیشتری دارند ولی ظرفیت‌هاي دولتی از آنها دریغ شده است به این ترتیب یک تبعیض بسیار آشکار به زیان گرو ه‌هاي کم درآمد و با درآمد‌هاي متوسط به وجود آمده است. برخی از خانوار‌‌‌ها که چند بچه دانشگاهی دارند با این پولی شدن دانشگاه‌ها برایشان مقدور نیست که چنین هزینه‌هايی را برای تمامي فرزندانشان تامین کنند و این مسئله مي‌تواند آثار و تبعات بسیار جدی به دنبال داشته باشد. همه جای دنیا وحتی خیلی از کشورها مانند مالزی که کیفیت آموزش عالی این کشور‌ها بسیار نازلتر ازکشور ما است فرصت‌هاي بیشتری را فراهم کرده اند، افرادی که به این کشور میروند حتی خیلی از ایرانی‌ها مي‌توانند از فرصت‌هاي بورس در این کشور استفاده کنند در حالی که چنین فرصت‌هايی درکشور ما هر روز از افراد بیشتری دریغ مي‌شود.بنا بر این مسئله آموزش‌عالی دولتی یک وظیفه و مسئولیت دولت است برای تربیت نیروی انسانی آینده کشور و البته این تنها با تربیت نیروی انسانی تکمیل نمي‌شود بسیاری از افرادی که از ایران مهاجرت مي‌کنند فرصت تحصیلی را زمینه ای برای مهاجرت دائمي‌از کشور تلقی مي‌کنند و دلیل هم این است که ظرفیت اشتغال پس از فارغ التحصیلی برای این افراد وجود ندارد، بنا بر این مسئله گسترش آموزش عالی تنها به لحاظ کمي‌مطرح نیست بلکه به لحاظ کیفی حائز اهمیت بسیار است و اینکه افرادی که فارغ التحصیل مي‌شوند بتوانند روی پای خود بايستند و  ارزش افزوده و ثروت خلق کنند، در این صورت خواهند توانست جذب بازار کار شوند و به رونق اقتصاد کشور کمک کنند، اگر چه متاسفانه ساز و کار‌هاي لازم برای جذب این دسته از افراد وجود ندارد آن هم به دلیل تخصیص غلط اعتبارات بانکی، که منابع بسیار گسترده ای تباه مي‌شود اما در خدمت همین دسته از فارغ التحصیلانی که در داخل کشور هستند و مي‌توان آنها را به عنوان نیرو‌هاي کار آفرین تلقی کرد قرار نمي‌گیرد، هیچ فرصتی برای کار آفرینی این افراد وجود ندارد. روی دیگر سکه هم این است که این فارغ التحصیلان چه خواهند شد؟ حتی آنهایی که از ظرفیت‌هاي بسیار خوبی برخوردار هستند در داخل کشور هم جذب نمي‌شوند.

 

  دانشگاه‌هاي دولتی درصد زیادی از دانشجو‌هاي خود را با عنوان شبانه و با شهریه مي‌پذیرند، در حالی که این دانشجو‌ها در کنار دانشجو‌هاي روزانه تحصیل مي‌کنند، که این مسئله خود با فلسفه دانشگاه شبانه سازگار نیست،ارزیابی شما از این مسئله چیست؟

یک بخشی مربوط به این است که دانشگاه‌ها دچار فقر مالی هستند و شدیدا از کمبود اعتبارات و بودجه رنج مي‌برند و کسی هم به این مسئله توجه نمي‌کند، اما این راه را برای آن‌ها مراكز اند که بخشی از هزینه‌هايشان را از طریق‌پذیرش دانشجوی شبانه تامین کنند و ترجیح مدیریت اجرایی دانشگاه‌ها هم این است که این دسته از دانشجو‌ها را بیشتر جذب کنند، متاسفانه به اسم دانشجوی شبانه وارد دانشگاه مي‌شوند اما حتی ظرفیت‌هاي فیزیکی دانشگاه‌ها بسیار متمرکز در روز است و شب‌ها اکثر دانشگاه‌ها تعطیل است و از این ظرفیت فیزیکی دانشگاه‌ها استفاده نمي‌شود به این علت که ظرفیت نیروی علمي‌و هیات علمي‌دانشگاه‌ها به تناسب این ورودی‌ها گسترش پیدا نکرده است.

 

 دانشجو‌هاي دوره کارشناسی هنوز تخصص لازم برای اشتغال را کسب نکرده‌اند، در نتیجه باید مورد حمایت خانواده قرار بگیرند، طبقات پایین جامعه ممکن است این توان مالی را نداشته باشند، آیا دولت نباید از این افراد حمایت کند همانطور که پیش از انقلاب هم چنین حمایت‌هايی از دانشجويان صورت مي‌گرفت؟

 پیش از انقلاب ما به سمت دولت رفاه حرکت کرده بودیم و آموزش عالی برای بسیاري از افراد رایگان بود. بعد از انقلاب هم تا سال‌ها همین رویه ادامه داشت اما اينكه‌متاسفانه به دلیل بی توجهی دولت‌ها و سیاست‌هاي غلط مربوط به تعدیل ساختاری و اینکه همه حوزه‌ها از جمله آموزش را به بخش خصوصی واگذار کنند آسیب جدی به تربیت نیروی انسانی کشور وارد شد و بعد توجهی به‌اینکه افراد احساس تعلق خاطری به کشور برای ادامه زندگی و خدمت در کشور خود در نتیجه اینکه از آموز عالی رایگان در کشور محروم شده اند نداشته باشند،نکردند. به نظر من این مسئله آسیب بسیار جدی است که ناشی از نوع نگاه به اقتصاد و فرصت‌هاي اقتصادی در کشور است که متاسفانه دولت و مسئولیت اجتماعی دولت را کاملا نادیده گرفته اند.

دولت‌هاي نهم و دهم با وجود ظرفیت‌هاي بسیار بزرگ درآمدی که داشت که در تاریخ اقتصادی کشور بی سابقه بود بیشترین منابع را به سمت بخش بازار و بخش خصوصی هدایت کرد و هزینه‌هاي آموزش عالی را به دوش مردم گذاشت  در حالی که دولت مي‌توانست زمینه‌هاي سرمایه گذاری عظیمي‌را روی سرمایه‌هاي انسانی فراهم کند، حد اقل اینکه آموزش عالی در سطح کارشناسی به نظر مي‌رسد که مي‌تواند یک سرمایه گذاری ملی تلقی شود و بتواند ظرفیت‌هاي نیروی انسانی کشور را در آینده ارتقا دهد، متاسفانه این امکان هم مقدور نشد و نگرانی‌هاي بسیار جدی را برای آینده نیروی انسانی کشور رقم زد.

 

  طبق قانون اساسی دولت وظیفه دارد تحصیلات عالی را تا سرحد خود کفایی کشور به صورت رایگان گسترش دهد، حرکت به سمت پولی شدن دانشگاه‌هاي با این قانون در تناقض نیست؟

خیلی چیز‌ها متناقض است، حد اقل این است که پس از اصلاح قانون اساسی عملا آموزش عالی را مستثنا کردند، اما آموزش و پرورش ما هم امروزه دچار چنین مسئله ای است، و آموزش و پرورش هم که بنا به حکم قانون اساسی باید رایگان باشد هنوز دو ماه از سال نگذشته است دو بار از خانوار‌ها در مدارس دولتی طلب پول کرده اند و این فاجعه ای است که آثار آن در بلند مدت بروز خواهد کرد، به نظر من دولت می تواند مثل بسیاری از دولت‌هاي کشور‌هاي سرمایه داری ظرفیت‌هايی را برای آموزش عالی نیرو‌هاي مستعد فراهم کند و برای بسیاری دیگر از افرادی‌که واجد شرایط دریافت کمک‌هاي دولت نمي‌شوند وام ارزان قیمت دانشجویی فراهم کند و این مسئولیت هم به عهده دولت‌ها‌ست، در بریتانیا که یک کشور سرمایه داری صنعتی است هنوز آموزش عالی برای بخش اعظم جامعه رایگان است و در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتر‌است که بورس‌ها محدود تر مي‌شود و اگر کسی مایل باشد مي‌تواند وام بانکی بگیرد و بعد‌ها این وام را پرداخت کند،البته با نرخ‌هاي بهره پایین، همینطور در آمریکا، با اینکه آمریکا بیشتر نهاد‌ها خصوصی است، بورس برای دانشجو‌هاي مستعد فراوان‌تر است و هم اینکه ظرفیت‌هاي زیادی برای وام دهی به دانشجو‌هاي مستعد وجود دارد و دانشجو‌هايی که مایل هستند می‌توانند حد اقل وام‌هاي ارزان قیمت بگیرند، البته آنجا هم در سال‌هاي اخیر تحت تاثیر نفع‌طلبی گروه‌هاي داخل قدرت زمینه‌هاي آسیب به نیرو‌هاي انسانی به وجود آمده است و این مسئله موجب اعتراض بسیاری از گروه‌هاي مصلحین اجتماعی در این کشور شده است.اما به نظر مي‌رسد این مسئله در کشور‌هاي جهان سوم و در کشور ما تحت تاثیر آز و طمع گروه‌هاي صاحب قدرت در کشور، مي‌رود تا آینده کشور را به تباهی بکشاند.

 

 نظر شما در باره خرید و فروش انواع مدارک دانشگاهی چیست و چطور مي‌توان از این مسئله جلوگیری کرد؟

 باید علت این مسئله را در ناتوانی دولت‌ها در شکل گیری یا شکل دهی به یک اقتصاد پویا جست و جو کرد، از آنجایی که نمي‌تواند خلق شغل کند، شغلی وجود ندارد، بنا بر این خانوار‌ها ترجیح مي‌دهند فرزندانشان ادامه تحصیل دهند شاید که با تحصیلات بیشتر بتوانند فرصت‌هاي بهتری برای کسب شغل پیدا کنند و علت اصلی این مسئله را باید در ناتوانی دولت‌ها در خلق شغل جست و جو کرد، اگر شغلی وجود داشته باشد افراد  به جای اینکه وارد آموزش عالی شوند وهزینه‌هاي گزافی را بپردازند و در نهایت هم مشخص نیست که باز دهی این سرمایه گذاری به اندازه کافی باشد ترجیح خواهند داد وارد بازار کار شوند و شغلی را انتخاب کنندو در آن شغل ارتقا پیدا کنند، اما متاسفانه چنین فرصت‌هايی وجود ندارد و اینگونه است که نبود شغل خودش را با عوارض این چنینی نشان مي‌دهد.

منبع: روزنامه قانون

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: