1392/11/3 ۱۴:۵۵
سهشنبه شب، ابتكار براي ديدن عزتالله انتظامي راهي اقدسيه شد، تا از نزديك حالي از همسايهاش بپرسد و عذري بخواهد بابت هوايي كه متولياش است و پيرمرد را خانهنشين كرده.
غزل حضرتي/ روزهاي دودگرفته تهران ابدي شده، آنقدر ابدي كه ديگر روي خوش به هيچكس نشان نميدهد، پيرترها در خانه محبوس شدهاند و جوانترها از سر اجبار براي گذران معيشت خيابانها را گز ميكنند تا بچرخد چرخ زندگي. «آقاي بازيگر» كه همه شهر با او خاطرهها دارند هم، نفسش تنگ شده، به زور بالا ميآيد، به زور كپسول اكسيژن و دستگاه تصفيه هوا. عزتالله انتظامي، بازيگر 90 ساله تئاتر و سينما روزهايي را به خاطر هواي كثيف تهران در بيمارستان بستري شده و ناخوش است. روزهايي كه هنوز ميتوانست مانند ديگر كهنسالان پيادهرويهايش را داشته باشد و سرخوشيهاي 90 سالگياش را. از مريضي پنج ماههاش كه ميگويد و پيشنهاد دكتر معالجش مبني بر خروج از تهران، بغض ميكند. با وجود اينكه ميگويد: «ديگر تهران را دوست ندارم» انگار هنوز علقهيي در اعماق وجودش به اين شهر دودزده دارد. ميگويد: «كجا بروم، زندگيام اينجاست، بايد همهچيز را بگذارم و ترك ديار كنم. جهنم است تهران، اما نميتوانم هم دل بكنم از هرچه در اين شهر دارم و بروم.»
معصومه ابتكار، رييس سازمان محيط زيست كشور است، شايد براي آلودگي هواي تهران و ديگر كلانشهرها كاري نتواند باسرعتي كه همه از او انتظار دارند بكند، كاري يكشبه كه به قول او در اين هشت سال همهچيز بدتر و بدتر شده، آنقدر كه تنها شايد براي نااميد نكردن مردم است كه ميگويد «اميدواريم به حل مساله آلودگي هوا.» اما دلجويي كه ميتواند بكند، دلجويي از آقاي بازيگر كه در روزهاي كهنسالياش بايد گوشه خانه محبوس شود بلكه ذرات سياه هواي شهر وارد ريهاش نشود و بيمارستانياش نكند. سهشنبه شب، ابتكار براي ديدن عزتالله انتظامي راهي اقدسيه شد، تا از نزديك حالي از همسايهاش بپرسد و عذري بخواهد بابت هوايي كه متولياش است و پيرمرد را خانهنشين كرده. شايد هم بتوان اين بازديد را در جواب ديدهايي كه انتظامي از «بنياد زينب»، بنياد خيريهيي كه ابتكار راهش انداخته و هرازچندگاهي بازيگر پير، براي كمك به ايتام راهي آن ميشد، دانست.
چه معني دارد دانشجو تا لنگ ظهر بخوابد
اما انتظامي كه از اتاق استراحتش به استقبال خانم معاون رييسجمهور آمد، دولت را در رفع آلودگي هوا هيچكاره ميداند. او معتقد است مردمند كه بايد همكاري كنند و همدلي؛ تا از شر اين غول سياه خلاص شويم. او در گپ و گفتي كه با ابتكار داشت، پيشنهاد داد تمهيداتي بينديشند كه با تفكيك ساعات ظاهر شدن مردم در جامعه، از بار ترافيك كم شود. او به تجربهاش در رم براي بازي در فيلم «حاجي واشنگتن» اشاره ميكند و با ادبيات مخصوص به خود ميگويد: «در رم كه بودم، با اينكه بايد بار ترافيكياش بسيار بيشتر از تهران باشد، هر قشري از مردم در يك ساعت متفاوت در خيابانها ظاهر ميشدند، در كشور ما معمولا مردم سحر از خواب بلند ميشوند براي نمازصبح، دانشآموزان و دانشجويان از پنج صبح در خيابان بودند براي رسيدن به كلاسهايشان، كارمندان ديرتر از آنها و هشت صبح راهي ادارات ميشدند و مغازهها هم زودتر از 9 صبح مغازههايشان را باز نميكردند. دليل ندارد دانشجو تا لنگ ظهر بخوابد، بايد صبح زود بزند بيرون، وقتي دانشجو پنج صبح بيايد بيرون، نصف شهر خالي ميشود، يك ساعت بعدش كارمند ميآيد بيرون، يك ساعت بعد دكاندار ميآيد بيرون.»
اما ابتكار مشكلات را جداي از ظاهر شدن همه مردم با هم در مسائلي چون سوخت، كارخانههاي آلاينده و خودروسازان ميبيند، كه البته او هم اشارهيي موكد بر مشاركت مردم دارد، مشاركتي كه در همه جاي دنيا مردم كشورهاي ديگر با استفاده از وسايل حملونقل عمومي و پيادهروي به پاك ماندن شهر كمك ميكنند.
انتظامي از رياست شوراي خانه تئاتر و خانه هنرمندان استعفا كرده، علتش را نگفته اما ميتوان مرتبط دانست به مساله سلامتياش. عكسي از روز عروسياش كه عكسي است دونفره، به ديوار ورودي خانهاش نصب كرده، عكسي كه جواني از سر و روي خودش و همسرش، فلور خانم ميبارد، زير عكس نوشته 1326. تهران سال 92 را با سال 26 مقايسه ميكند، سالي كه عزت خان انتظامي ديپلمش را گرفته و ازدواج كرده بود، سالهايي كه در تهران نميشد اتومبيلي ديد، به ندرت بودند و به قول انتظامي انگشت نما بود اگر كسي ماشين داشت، دوچرخه بود و موتور هم به اين شكل نبود. «ما در سنگلج مينشستيم، كوچهها خاكي بود. آب و برق هم نبود، آب لولهكشي نداشتيم، وقتي اينها آمد باز هم كوچهها خاكي بود اما نيازي به آبپاشي هم نداشتيم، همه جاتر و تميز بود. آلودگي با مدرنتر شدن شهرها، بيشتر ميشود.»
او ميگويد: «تهران هر رنگي بود، خاكستري نبود. گل، رنگ گل بود و آسمان، آبي بود. اگر جلوي توپخانه ميايستاديم، لالهزار را ميشد ديد، واگن بود و با اسب رفت و آمد ميكرديم. الان تعداد موتورسواران آنقدر زياد شده و وحشتناك ميرانند كه آدم جرات نميكند پايش را در خيابان بگذارد. اما اگر مردم هر كدام يك ماشين بيرون نياورند و هر كسي با قطار شهري و اتوبوس و تاكسي رفت و آمد كند، نه كه به تهران آن روزها برسيم اما ميتوانيم كمي در كاهش حجم آلودگي قدميبرداريم.»
اما معصومه ابتكار معتقد بود يقينا دولت بايد كاري بكند و اين برعهده دولت است كه سلامت شهروندان را تضمين كند. او در ادامه گفت: «در اين باره دولت مصمم هم هست اما مشكل اصلي آلودگي هواي ما كيفيت سوخت بنزين، گاز و مازوتي است كه در نيروگاهها ميسوزانيم. چون زيرساخت صنايع نفت ما در اين هشت سال تعطيل بود، تحريم شديم و بايد گاز توليد ميكردند تا مازوت نسوزانند، مازوتي كه فوقالعاده آلاينده است، نيروگاههاي ما بايد نوسازي و بازسازي ميشدند اما همهچيز در اين هشت سال تعطيل بود، بنزين بدترين وضعيت را در چهار سال گذشته داشت، ما يك شبه به توليد بنزين رسيديم، كه به اصطلاح به آن ميگويند بنزين 48 ساعته كه من در شوراي شهر تذكر هم دادم و گفتند مساله امنيتي است و نبايد از آن سخن گفت اما الان وزير نفت هم مصمم است، تحريمها هم كه از امروز فرو ريخت، اميدوارم شرايط خريد بنزين يورو4 مهيا شود و سريعا پالايشگاهها را ارتقا دهيم.»
او از خودروسازان هم سخن گفت، خودروسازاني كه دائم در حال تمديد مهلتند اما ظاهرا اينبار تا آخر ارديبهشت بيشتر مهلت ندارند تا استانداردهاي يورو4 را اعمال كنند. ابتكار گفت: «خودروسازان در اين هشت سال عقبماندگي زيادي داشتند، فقط توليد و به بازار ارائه ميكردند اما ما مهلتي كه برايشان تعيين كرديم تا آخر ارديبهشت است كه بايد يورو4 را اعمال كنند. در هفته آينده هم كه جلسه شوراي عالي محيط زيست داريم، قرار بر مصوب شدن يكسري ديگر از اين دست قوانين است.»
... و آسمان آبي
ابتكار پيشنهادي فرهنگي، هنري به انتظامي داد، پيشنهادي كه شايد با شنيده شدن صدا و ديده شدن تصوير اين بازيگر كهنه كار، فرهنگسازي صورت گيرد و مردم بيشتر از قبل از وسايل حملونقل عمومي استفاده كنند و كمتر شاهد خودروهاي تكسرنشين باشيم. ابتكار پيشنهاد ضبط تيزر يا ساخت فيلم كوتاهي از آقاي بازيگر را داد يا نصب بيلبورد كه انتظامي همكاري با شهرداري و صداوسيما را رد كرد. اما فيلمي با نام «... و آسمان آبي» از زندگي انتظامي ساخته شده كه در راستاي آن قرار شد فيلمي كوتاه تهيه شود تا مردم شايد به حرف پيرمرد هم كه شده، حواسشان باشد كه شيشه عمر خيلي از شهروندان به دست همين فرهنگهايريزي است كه ساخته نشده.
اما حرف كه به مصرف انرژي در كشور رسيد و ابتكار از دو ميليون و 600 هزار واحد مسكوني موجود در شهر تهران كه هر كدام يك شعله و پكيج دارند سخن به ميان آورد و از لزوم فرهنگ مصرف در ميان مردم، خاطرهيي هم از سوي مادر خانم معاون كه از بنيانگذاران بنياد زينب است، گفته شد، خاطرهيي از روزهاي دور بچگيهايش كه در مشهد زندگي ميكردند و با آمدن زمستان دستها و مژههايشان يخ زده بود و بايد از دالاني برفي عبور ميكردند تا به مدرسه برسند، خاطراتي كه شايد فقط مادر ابتكار و انتظامي و فلور خانم دركش كنند و براي ما كه روي زمستان برفي را نديديم، عجيب باشد.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید