موسيقي در درون خود دنيايي است / سينا حسيني‌زاد

1392/11/2 ۰۸:۴۴

موسيقي در درون خود دنيايي است / سينا حسيني‌زاد

لودويگ ويتگنشتاين در يادداشت‎هاي روزانه‎اش نوشته است كه «مي‎توان گفت كه نبوغ حاصل جسارت و استعداد است» و از طرفي هم تحت تاثير عقايد اتو واينينگر، كه كتاب او را در 14 سالگي خوانده بود، نبوغ را وظيفه‎ اخلاقي هر شخص در قبال خود مي‎دانست. بيست و سه ساله بود كه راسل خيال او را از بابت استعدادش در فلسفه راحت كرد.

 

نگاهي به رابطه ويتگنشتاين (ها) و موسيقي

لودويگ ويتگنشتاين در يادداشتهاي روزانهاش نوشته است كه «ميتوان گفت كه نبوغ حاصل جسارت و استعداد است» و از طرفي هم تحت تاثير عقايد اتو واينينگر، كه كتاب او را در 14 سالگي خوانده بود، نبوغ را وظيفه اخلاقي هر شخص در قبال خود ميدانست. بيست و سه ساله بود كه راسل خيال او را از بابت استعدادش در فلسفه راحت كرد. تا پيش از آن بيشتر خود را در محاصره نبوغ ميديد تا صاحب آن چرا كه در خانواده ده نفره كارل و لئوپولدين تنها او بود كه استعداد خاصي از خود بروز نميداد. پدرش مردي خودساخته بود كه يكي از ثروتمند‌ترين اشخاص امپراتوري اتريش و نفر اول صنعت فولادش بود. خود را از كار بازنشسته كرده بود و زندگياش را وقف هنر كرده بود، به طوري كه كليمت او را به شوخي وزير هنرهاي زيبا ميخواند. مادر در موسيقي فوق‌العاده بااستعداد بود و در نتيجه خانه آنها محل رفت و آمد آهنگسازان مطرح آن روزهاي وين بود: برامس، مالر، برونو والتر و جوزف لابور كه امروزه فراموش شده است اما لودويگ ويتگنشتاين هميشه از او در كنار هايدن، موتزارت، بتهوون، شوبرت و برامسبه عنوان يكي از شش آهنگساز بزرگ همه دوران ياد ميكرد. بااستعداد‌ترين فرزند در زمينه موسيقي، در خانوادهيي كه همه در آن استعداد موسيقي زيادي داشتند، هانس بود، نابغه. در خردسالي ويولون و پيانو را آموخت و در چهار سالگي آهنگسازي را شروع كرد. لودويگ شبي يا صداي پيانو از خواب بيدار شد. ساعت سه بود. از پلهها پايين آمد و برادرش هانس را در حال اجراي يكي از قطعات خود ديد. تمركز هانس ديوانه‌وار بود. مجذوب و عرق ريزان بود و اصلا متوجه حضور لودويگ نشد. اين تصوير براي هميشه به عنوان مثالي از تسخير شدن توسط نبوغ در ذهن لودويگ ماند. پاول، برادر ديگرش، نوازنده موفق پيانو در كنسرتها بود. حتي وقتي دست راستش را در جنگ اول از دست داد هم باز خود را به سطحي رساند كه همچنان در كنسرتها مينواخت و راول هم كنسرتو براي دست چپ معروفش را براي او نوشته است. با اين وجود خانواده چندان از نوازندگي او خوش‌شان نميآمد و هلنه را به او ترجيح ميدادند (بعد از مرگ هانس در 1903). مادر خانواده منتقد سختگير موسيقي بود و احتمالا دليل اينكه لودويگ در دوران كودكي نواختن‌سازي را نياموخت همين بود. فقط در سي و چند سالگياش بود كه ميخواست معلم بشود و به عنوان بخشي از دوران آموزشاش نواختن كلارينت را شروع كرد. بلد نبودن نوازندگي و نداشتن استعداد نبوغ‌آميز در موسيقي، باعث نشده بود كه او با موسيقي رابطه نداشته باشد. شركت‌كننده فعال در كنسرتها بود. دوستاش‌دروري، ميگويد «وقتي به ويتگنشتاين در حال گوش كردن به موسيقي نگاه ميكنيد، متوجه ميشويد كه موسيقي نقشي بسيار مهم و محوري در زندگياش دارد. هيچوقت فراموش نميكنم كه با چه تاكيدي از شوپنهاور نقل قول ميكرد كه موسيقي درون خود دنيايي است.» تا قبل از ياد گرفتن كلارينت و از دوران كودكي اكثر قطعات را با سوت مينواخت. در سال 1913 به همراه دوستاش‌پينست 40 آهنگ از شوبرت را نواختند، ويتگنشتاين سوت ميزد و پينست پيانو. شركت‌كننده دايمي كلوپ موسيقي كمبريج بود و در آنجا سختگيرانه فقط كارهاي آهنگسازاني را گوش ميداد كه برايشان ارزش قايل بود. مثلا يك بار بعد از گوش دادن به قطعهيي از بتهوون بيرون رفت تا قطعه بعدي كه از اشتراوس بود، تمام شود و بعد براي قطعه بعد آن، باز هم از بتهوون، به سالن برگشت. در همين دوران در آزمايشگاه روانشناسي تجربي كمبريج، تحقيقاتي درباره درك موسيقي انجام داد. بحثهاي زيادي در اين دوران راجع به موسيقي مدرن ميكرد كه اصلا آن را قبول نداشت. ميگفت كه موسيقي با برامس به پايان رسيد و حتي در برامس هم كم‌‌كم صداي ماشين‌آلات شنيده ميشود. بعدها كه در كمبريج مشغول تدريس شد، به قول يكي از دانشجويانش به نام كينگ، موضوع اصلي بحث هميشه موسيقي بود و نه فلسفه. موسيقي حضور بسيار كمي در فلسفه دارد و ميتوان گفت كه فقط شوپنهاور، نيچه و ويتگنشتاين استثناي اين قضيه هستند. درباره ويتگنشتاين اين حضور كمرنگ ولي دايمي است. اين كار اغلب توسط معادل‌سازي بين عبارات فلسفي و قطعههاي موسيقي صورت ميگيرد كه بحث جداگانهيي ميطلبد. كساني كه با فلسفه او آشنا هستند، طنين آن را در اين جمله ميتوانند بشنوند كه گفته است: «غيرممكن است كه بتوانم در كتابم (منظور پژوهشهاي فلسفي است) توضيح دهم كه موسيقي چه نقش مهمي در زندگيام دارد، پس چطور ميتوانم اميدوار باشم كه درك شوم؟»

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: