1392/10/28 ۰۸:۱۳
جايگاه وحدت اسلامي در تفكرات اقبال لاهوري يكي از نكات برجسته و عبرت آموز بزرگان علمي و فرهنگي جهان اسلام آن است كه همواره تحت هر شرايطي منادي وحدت در ميان مسلمانان بودهاند. در حافظه تاريخ كمتر سراغ داريم كه اين متفكران تراز اول به جنگ فرقهيي دامن زده و آتش كينههاي مذهبي را مشتعلتر كنند. از اين ميان ميتوان به متفكر نامبردار پاكستاني، علامه اقبال لاهوري اشاره كرد
جايگاه وحدت اسلامي در تفكرات اقبال لاهوري
يكي از نكات برجسته و عبرت آموز بزرگان علمي و فرهنگي جهان اسلام آن است كه همواره تحت هر شرايطي منادي وحدت در ميان مسلمانان بودهاند. در حافظه تاريخ كمتر سراغ داريم كه اين متفكران تراز اول به جنگ فرقهيي دامن زده و آتش كينههاي مذهبي را مشتعلتر كنند. از اين ميان ميتوان به متفكر نامبردار پاكستاني، علامه اقبال لاهوري اشاره كرد. در متوني كه از او به جا مانده نهتنها ارزشهاي جهانشمول دين اسلام به روشي معقول مطرح ميشود بلكه به ارزشهايي اشاره ميكند كه مكتب تشيع به جهان اسلام از طريق رهبران دينياش ارائه كرده است. مطرح كردن حركت امام حسين (ع) به عنوان يك حركت درس آموز از آن جمله است (چو خلافت رشته از قرآن گسيخت – حريت را زهر اندر كام ريخت. بر زمين كربلا باريد ورفت – لاله در ويرانها كاريد رفت. ص157) . اشاره به رسالت زن مسلمان با بهرهگيري از آموزههاي شيعي كه حضور انساني زنان را در اجتماع ارج مينهد. (فطرت تو جذبهها دارد بلند- چشم هوش از اسوه هرا مبند. ص188) در شرايطي كه مقوله اجتهاد از طرف بزرگان شيعي مطرح ميشود، اقبال لاهوري بهشدت از آن به عنوان يك روش نو و كارآمد حمايت ميكند. اين بزرگان شيعه نيستند كه همواره وحدت مبنايي وعقلايي را تبليغ ميكنند. بزرگان فهيم اهل سنت نيز در اين راه بسيار آگاهانه عمل كردهاند. در شرايطي كه استقلال پاكستان، نويد روزگار خوشي را براي مسلمانان آن مرز و بوم ميداد، امروزه ميبينيم آتش جنگهاي فرقهيي، اين سرزمين پاك و مظلوم را صحنه جدال بيحاصل وويرانگر كرده است. فرزندان معنوي اقبال بايد به خود آيند و راه و مرام اين بزرگمرد را بپيمايند. خاطره اورا به اين وسيله گرامي ميداريم. در بيتي از وحدت مسلمانان ميگويد: «چون گل صد برگ، مارا بو يكي است – اوست جان اين نظام و او يكي است» (ص98) در اين بيت از اتحاد حول محور خداوند يگانه كه جان عالم است سخن ميگويد. در بيت ديگر ميگويد: «مردمان خوگر به يكديگر شوند –سفته در يك رشته چون گوهر شوند.» وحدت به مسلمانان اعتبار ميدهد. در جايي ميگويد: از حجاز وچين و ايرانيم ما- شبنم يك صبح خندانيم ما. مست چشم ساقي بطحاستيم – در جهان مثل ميوميناستيم. (ص 98) . در اين فراز اخير از وحدت حول شخصيت پيامبر گرامي سخن ميگويد. در جايي ديگرهشدار ميدهد كه: تا نه اين وحدت زدست ما رود- هستي ما با ابد همدم شود. (ص 151). در فرازي ميگويد: قطره تا همپايه دريا شود- ذره از باليدگي صحرا شود (ص92) . عشق به رسول رحمت، آنچنان است كه چوب خشك را جان ميبخشد چطور مسلمانان را وامي گذارد: «من چه گويم از تولايش كه چيست- خشك چوبي در فراق او گريست» (ص98) . ونيز ميگويد: «فرد را ربط جماعت رحمت است» (ص39) اگر در جهان اسلام تفرقه و تشتت اساس اجتماعات را ويران كرده، اقتدار و همزيستي و تعادل و تعامل سازنده بين فرقههاي مذهبي، جاي خود را به كينه و آتش فروزي و جنگ ناخواسته وتحميل شده و ضعف و زبوني داده به اين علت است: «مسلم از سر نبي بيگانه شد- باز اين بيت الحرم بتخانه شد. از منات ولات و عزي و هبل – هريكي دارد بتي اندر بغل.» ياد اقبال لاهوري و علامه شرف الدين حسيني و آيتالله بروجردي و همه آنهايي كه به دارالتقريبها ميانديشيدند و منادي وحدت بودند، گرامي باد.
پي نوشت: تمام اشعار از «اشعار فارسي اقبال لاهوري» با مقدمه و حواشي م. درويش، انتشارات جاويدان 1361.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید