1392/10/28 ۰۸:۰۲
شعر كلامي است تنيده از دل كه در آن نوعي از وزن را ميتوان ديد. اين شيوه سخن از ديرباز در كشورمان مرسوم و مقبول بوده است. حتي زرتشت راز و نيازهاي آسماني خود به نام گائاها را با اهورا مزدا به كلام منظوم بيان كرده است. لفظ گائا هم خود به معني سرود است و بخشي از اوستا كه گائهها خوانده ميشود اشعاري است موزون. يشتها هم موزون و منظوم بودهاند.
شعر كلامي است تنيده از دل كه در آن نوعي از وزن را ميتوان ديد. اين شيوه سخن از ديرباز در كشورمان مرسوم و مقبول بوده است. حتي زرتشت راز و نيازهاي آسماني خود به نام گائاها را با اهورا مزدا به كلام منظوم بيان كرده است. لفظ گائا هم خود به معني سرود است و بخشي از اوستا كه گائهها خوانده ميشود اشعاري است موزون. يشتها هم موزون و منظوم بودهاند. در عهد ساساني نيز كلام منظوم به چشم ميخورد. كلام ماني در كتاب شاپورگان دوازده هجايي است در قطعههاي ادبي و لطيف و از آفرينش جهان مادي و ظهور اهريمن و پديد آمدن آسمان و زمين و توصيف جهان سخن به ميان رفته است.
شعر نتيجه عواطف و انفعالات و احساسات رقيق يك انسان حساس و متفكر است. از فكري دقيق و پرهيجان و مغزي پرجوش و يك خون پرحرارت حكايت دارد.
از منظر جامعه شناختي نكات مختلفي را ميتوان در بيان دلايل اين امر ذكر كرد كه مهمترين آنها عبارتند از:
1ـ مسائل تاريخي و جغرافيايي:
اين مسائل نقش بسيار تعيينكننده در تعيين ويژگيهاي روحي و اخلاقي آدميان يك سرزمين دارد. در جوامعي كه افراد آن، «درونگرا» ميشوند، مدام سر در گريبان دارند و ذهنشان به امور عاطفي متمايل ميشود. اين طرز زندگي نهايتاً منجر به زايش تفكر «تقديرگرايي» در آن جامعه ميشود كه در آن عامل عقلانيت نقشي ندارد.
ذهن ايراني براساس شواهد تاريخي كه ميتوان آنها را از ميان متون ادبي يافت، به شعر بيشتر علاقه دارد تا عقل و منطق و فلسفه. يعني ايرانيها به امور عاطفي و قلبي بيشتر تمايل دارند تا عقلاني. شعراي ما در گذشته به دليل بينيازي فطري، آزادي فكري، عدالت و انصاف جويي، بلندطبعي، و مرتبه روحيه خود، نخواستهاند يا نتوانستهاند در دربار سلاطين تقرب جويند. چون آنان اغلب خوشگذران، تملق دوست، خودخواه و خونريز بودهاند و اغلب شاعران را مطرود و زنداني كردهاند.
آزادي فكري و ادبي را كه اساس ادبيات و روح اشعار را ايجاد ميكند، نه در دربارها و اطراف ناز و نعمت و عيش و عشرت سلاطين، بلكه در ويرانهها و صحراها و كنج اتاقهاي نيمه فرش شده در زندانهاي عميق ميتوان جست. فردوسي هرگز خام محمود غزنوي نشد، ناصرخسرو علوي در دامنه كوه يمگان منزوي شد و ابن يمين خراساني هرگز تقربي به دربار نيافت و در كنج عزلت خانهاش شاعري نامدار شد.
برتري ادبيات شفاهي بر ادبيات نوشتاري
ايرانيان ناگزير در فرهنگ و مجموعهاي از آثار ادبي متولد ميشوند و در اين گستره رشد پيدا ميكنند. داستانها و مثلها و متلها و نقلها از بدو تولد با آنها همراه ميشود. قصهها و لالاييها موزون هستند و فرهنگ عوام به نوعي شعرگونه است. گاهي جملهاي كه خواص در ارتباط كلامي خود به كار ميبرند به فرهنگ عمومي راه مييابد و با زندگي مردم عجين ميشود. «به كجا چنين شتابان؟» يا «آب را گل نكنيم» از اين دست مثالهاست.
2ـ مسائل روانشناختي از قبيل:
الف ـ ميل به ستايش و تعريف و تمجيد:
ايرانيها عموماً علاقهمندند كه از آنها تعريف شود و بهترين محمل براي چنين كاري شعر است. در شعر ميتوان تمامي ابعاد وجودي معشوق را وصف كرد و مورد ستايش قرار داد. غمزه و افسون نگاه و دلدار و دلبري و دل ستاندن و ناز كشيدن و كمند گيسو و چال زنخدان و غنچة لب، كلماتي است كه به كرات در اشعار ما ديده ميشود.
ب ـ تمايل به اغراق و زيادهروي:
ايرانيها ذاتاً اهل اغراقند و اين را حتي در زندگي روزمرهشان هم ميشود ديد. شعر وسيله مناسبي براي اينگونه سخن گفتن است. سخن گفتن اغراقآميز يكي از رايجترين انواع گفتمان در شعر است.
همه عمر برندارم سر از اين خمار مستي
كه هنوز من نبودم كه تو در دلم نشستي
بيان حالات عشقي، غضب و خوشوقتي و دلتنگي، شكوه و رزم و بزم، تعريف زيبايي نقاشي طبيعت كوه و دريا و آسمان درخشان به شكلي اغراقآميز در اشعار ايرانيان همواره ديده ميشود. شايد دليل آن اين است كه در آسيا به دليل فراواني مناظر طبيعي زيبا، اشعار مملو از خيالات و تشبيهات و توصيفات غيرطبيعيتر هستند.
رودكي ميگويد:
زلف تو را جيم كه كرد آن كه او
خال تو را نقطة آن جيم كرد
آن دهن تنگ تو گويي كسي
دانگكي نار به دو نيم كرد
در اين شعر زلف را به جيم و دهان را به دانه انار دونيم شده تشبيه ميكند و در اين تشبيه غيرطبيعي داد سخن داده و بسيار اغراق ميكند.
ج ـ ميل به صلح و دوستي و گريز از جنگطلبي:
ايرانيها به لحاظ ذاتي و ماهوي افرادي راحتطلب و صلحدوست هستند. روحيه جنگاوري در آنها وجود ندارد و اصولاً افرادي آرام و با طبع ملايم هستند. لذا طبيعي است كه چنين افرادي بيشتر ميل به سخن گفتن دارند و حتي زماني كه ميخواهند به نحوي به وضع موجود اعتراض كنند، ترجيح ميدهند اعتراضشان را با قلم نشان دهند، نه با شمشير، تا از اين طريق در جامعه ايجاد تأثير و توجه كنند. به عنوان مثال پروين اعتصامي هميشه بيواسطه و صريح دردهاي جامعه را به قلم ميكشيده و خود را ملزم به رساندن پيام صلح و مهرباني به مردم ميدانسته است. چنانچه وقتي شعري ميگفته، انگار وظيفهاي سنگين را انجام ميداده است (من اين وديعه به دست زمانه ميسپرم). از اين منظر گاهي شعر تنها سند تاريخ يك سرزمين به حساب ميآيد. حتي گاهي شاعر تنها به اين بسنده ميكند كه از دردهاي زمانهاش بگويد و حل مشكلات را به ديگران بسپارد:
چه سود از اينكه چو يوسف عزيز خواهم شد
مرا كه عمر به زندان گذشت و چاه تمام
د ـ تمايل به تخيل و گريز از واقعيات:
علاقه خاص ايرانيان به مسائل غيرواقعي و غيرملموس بر كسي پوشيده نيست. از علاقه خاص آنها به خرافات ميتوان پي به اين مسأله نيز برد. ما هميشه در روياهايمان خود را در جايگاهي تصور ميكنيم كه در عالم واقعيت هرگز از آن ما نيست. خيالپروري ميكنيم و آنچه را در عالم واقعي نميتوانيم مالك شويم در عالم خيال صاحب ميشويم. از آنجا كه قياسهاي تخيلي اساس شعر است، بنابراين عمدتاً در لباس شاعري به بيان تخيلات خود ميپردازيم: «شاعر كه ميشوي، خيال تو يعني حكومت دوست...».
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید